جلسه هفتم از دور دوم لژیون سردار همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی گلپایگان، با استادی مرزبان همسفر سمیه و نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر آرزو با دستورجلسه «پسانداز» ساعت ۱۴:۵۰ روز دوشنبه، سیزدهم تیرماه ۱۴۰۱ آغاز به کارنمود.
سخنان استاد:
از نگهبان عزیز بابت عملکرد خوب در لژیون سردار سپاسگزارم. از دبیر تشکر میکنم بابت خدمت خوبی که دارند و همینطور خداوند را شکر میکنم که در یک مقطعی از زندگی درکنار شما عزیزان هستم و از تکتک شما آموزش میگیرم.
در مورد دستور جلسه "پس انداز" که حقیقتا متعلق به خود من بود. خداوند را شکر میکنم و از نگهبان جلسه بسیار سپاسگزارم که من را انتخاب کردند تا آموزش بگیرم.
من این دستور جلسه را برای خودم به دو قسمت تقسیم کردم. یک قسمت سمیه پیش از کنگره و یکی پس از کنگره؛ اینکه پیش از کنگره مسافر من مصرفکننده بود و او به دنبال مصرف خود بود و من نیز به خاطر اینکه آرامش بگیرم همیشه به دنبال کارهای هنری بودم که به شکلی خودم را آرام کنم و مدام مشغول کار خود بودم و مخارج بسیاری میکردم و اصلا به دنبال کسب درآمد نبودم، غیر از این که خسارت به خود و جسم خود وارد میکردم چیز دیگری برای من نداشت، یعنی شاید من حدود پانزده سال هر کار هنری که وجود داشت انجام دادم و مسافر من نیز هر مقدار پولی که میخواستم در اختیار من قرار میدادند که به ایشان نگویم؛ چرا دیر آمدی و یا زود آمدی و درآمد من نیز زیاد بود، زیرا شبانهروز کار میکردم و اصلا به فکر پس انداز کردن نبودم، زیرا از کودکی آموزش نگرفته بودم.
یک زمانی بود که من ده تا سکه تمام داشتم و بنا بر دلسوزی که به سراغم آمد و مسافرم گفت میخواهم وام بگیرم، سکهها را همینطور به مسافر خود دادم و بهخاطر مصرف ایشان و نادانی من تمام شد. تا اینکه خدا را شکر اذن ورود من به کنگره داده شد و من به کنگره آمدم و ذرهذره با آموزشها متوجه شدم که جناب مهندس دژاکام در تمام سیدیهای خود درمورد لژیون مالی صحبت میکنند و همینطور در کتاب ۶۰ درجه، بهویژه استاد سردار در مورد ستونهای مالی بسیار توضیح دادند ولیکن باز من در خواب بودم و حدود ده سال پیش که جناب مهندس دژاکام سیدی طلا را گذاشتند من گوش نکردم، اما چند سال پیش که گوش کردم، ایشان در مورد طلا خریدن خانمها در زمان قدیم حتی خرید طلای دست دوم بسیار سفارش کرده بودند. به جای مخارج اضافی از جمله: خرید پرده یا مبل، با پس انداز کردن میتوانستند خانه بخرند یا کارهای بسیاری را انجام بدهند. پسانداز کردن به اندازهای حائز اهمیت است که جناب مهندس دژاکام در وادی پنجم برای ما موضوع پسانداز را بیان کردهاند. پسانداز یک زمانی همان صرفهجویی محسوب میشود، اما خصاصت نیست؛ زیرا پسانداز یک حسن دارد که من همسفر آموزش بگیرم که در همان کارهای خانه و روزمره بتوانم صرفهجویی کنم. این بسیار قشنگ میشود که با گرفتن آموزش بتوانیم صرفهجویی را داشته باشیم و همانطور که ما ذره ذره آموزشها را به روش Dst فرا گرفتیم پسانداز را نیز خیلی راحت میتوانیم انجام بدهیم. عضویت من در لژیون سردار بسیار به من کمک کرد یعنی استارت لژیون سردار باعث حال خوب من و خدمت گرفتنهای پشت سر هم من شد. این که من بتوانم به گلپایگان بیایم و خدمت کنم واقعا استارت آن از لژیون سردار زده شد. این را نباید دست کم بگیریم. این حال خوب من، وضعیت خوب مسافر من واقعا اتفاق بیاهمیتی نیست و اگر من هر چیزی را برای کنگره کنار بگذارم باز هم کم است.

من زمانی که در لژیون سردار شعبه سلمان اصفهان به عنوان مهمان وارد شدم با همان جلسه اول تصمیم گرفتم که عضو لژیون سردار شوم و همان لحظه به خانم نگهبان گفتم که من چهطور میتوانم اقساط خود را پرداخت کنم و ایشان مثال خوبی زدند و یک پلاستیک پول را نشان دادند و گفتند که این متعلق به خانمی است که از سال گذشته تا به حال پانصد تومان، هزار تومان، دوهزار تومان جمع کرده است و آن خانم، پولها را دسته بندی کرده بود اما نتوانسته بود به بانک برود و کارت به کارت کند و گفته بود زحمت این را بکشید و هنگامیکه در پلاستیک را باز کرد و من دیدم واقعا دگرگون شدم که چهطور یک خانم در عرض یک سال می تواند پول جمع کند و عضو لژیون سردار بشود. چراکه این لژیون چیز ساده و کمی نیست. من زمانی که به حال خوش رسیدم و بهترین زندگی را دارم و در عرض این چند سال با کمک کنگره توانستیم خانه و ماشین بخریم و بهترین امکانات را در خانه داشته باشیم خوب باید به فکر آن بچههایی باشیم که اکنون نیاز دارند با پدر خود بر سر سفره بنشینند یا باهم بیرون بروند. این لژیون سردار بهترین و بیشترین خدمت را به خود من میکند.
جناب مهندس در سیدی پسانداز فرمودند: اگر شما یک نانی دارید حتما نصف آن را برای فردای خود کنار بگذارید و خیلی از مثالهای دیگر، حتی حیوانات هم پسانداز دارند، زیرا غذایی را که پیدا میکنند نصف آن را پنهان میکنند. خوب تمام اینها برای من یک درس است که من یاد بگیرم در زندگی خود، پسانداز داشته باشم و مهمتر این که در لژیون سردار شرکت کنم. آن افرادی که در آینده همانند گذشته ما هستند بتوانند به کنگره بیایند و به اندازهای شعبه زیاد باشد که بتوانند بیایند و این کمک من است.
من به خاطر وضعیت جسمی چند سالی است که نمیتوانم کار کنم اما تصمیم گرفتم که یک قلک بخرم به نیت سرداری و دنوری و پهلوانی تا ذره ذره از این راه پسانداز کنم و منتظر روز قشنگ گلریزان باشیم و تلاش خود را تا حدی که امکان دارد، انجام دهیم. خداوند را بابت این لحظات قشنگ و بابت وجود تک تک شما شکر میکنم و انشاءالله توفیق ادامه در لژیون سردار را داشته باشم.از تک تک شما که به صحبتهای من گوش کردید ممنون.
مشارکت همسفر فاطمه:
خداوند بزرگ را شاکرم که یک بار دیگر در جمع شما عزیزان عشق و محبت هستم و خوشامد عرض میکنم، به عزیزان مهمان که اذن و اجازه آن داده شده است که بر روی این صندلیها بنشینند و در ادامه بتوانند همراه عزیزانی باشند که در این لژیون هستند. از استاد عزیز تشکر میکنم که مسولیت استادی جلسه را بر عهده گرفتند. از صحبتهای تمام عزیزان لذت بردم و آموزش گرفتم. من همیشه در بیشتر دستور جلسات عنوان میکنم که جناب مهندس هر دستورجلسهای را که میگذارند حال چه در لژیون سردار و چه در جلسات آموزشی، ایشان میدانند که نیاز ما انسانها است. اما اکنون این دستور جلسه را ربط میدهیم به لژیون سردار. همانطور که تمام عزیزان گفتند تا اسم پس انداز میآید همه بعد مالی آن را در نظر میگیرند و تصور میکنند که باید پول بدهند و ببخشند اما این را باید در نظر داشته باشیم که حتی با یک لبخند دل کسی را شاد کردن، خود پس انداز است. نشکستن دل کسی، کمک کردن به همنوع همه یک نوعی پسانداز هستند. به نظر من پساندازهای معنوی بسیار مهمتر هستند چراکه با وجود پسانداز معنوی به دنبال آن پسانداز مالی نیز به وجود میآید و من این را به شخصه تجربه کردم. و در جلسه پیش گفتم که من میخواهم اولین نفر باشم که در لژیون سردار امسال شرکت میکنم و شما عزیزان هم میدانید که من همانند شما یک خانم خانهدار هستم و با وامهای خانگی این کار را انجام میدهم. زمانی که نیت کردم اینبار وام به نام من درآمد. میخواهم این را بگویم، زمانی که بذر خواسته معنوی در درون ما کاشته میشود در ادامه بعد مالی آن نیز کاشته میشود. همان طور که خانم مریم عزیز گفتند ما باید ذهن ثروتمند داشته باشیم. جناب مهندس دژاکام در یکی از صحبتهای خود فرمودند: بخشش به این نیست که شما داشته باشید و ببخشید، زمانیکه نداشتید و بخشیدید آن بخشش حساب است و این خود یعنی پسانداز. یعنی شما پسانداز میکنید و در ادامه از لحاظ مالی برای شما هم میآید و بینید که چه اندازه حسها قشنگ است. خانم سمیه بسیار قشنگ گفتند، من زمانیکه مرزبان بودم و عزیزان زحمت میکشیدند و پاکت میدادند هیچوقت نمیتوانستم هدیه عزیزان راخرج کنم، برای همین یا در سبد میگذاشتم یا برای بقیه هزینههای کنگره کنار میگذاشتم.
اکنون امکان دارد بسیاری از عزیزان نتوانند عضو لژیون سردار بشوند اما می توانند که حامی زمین یا حامی ورزش بشوند، میتوانید یک سهمی در یک آجر، شن یا گچ و غیره داشته باشید، زیرا همه اینها پسانداز میشود و انشاالله ما زودتر میتوانیم یک مکانی از خود داشته باشیم و از آن استفاده کنیم. امیدوارم که ما پسانداز مالی داشته باشیم که پساندازمعنوی در ادامه آن بیاید.از اینکه صحبتهای من گوش کردید، ممنونم.




تایپ: همسفر فاطمه رهجوی کمک راهنما همسفر ریحانه(لژیون دوم)
ویراستار: همسفر آرزو رهجوی کمک راهنما همسفر ریحانه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی کمک راهنما همسفر بهیه(لژیون اول)
تنظیم و ارسال: کمک راهنما همسفر ریحانه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1526