English Version
English

در کنگره 60 تشکر عملی جزء الزامات است

در کنگره 60 تشکر عملی جزء الزامات است

سومین جلسه از دور بیست و یکم کارگاه‌های آموزشی کنگره 60، مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی؛ با استادی دکتر مهران، نگهبانی جناب مهندس و دبیری همسفر طوطی با دستور جلسه «هفته همسفر» جمعه 24 دی‌ 1400 ساعت 8 صبح آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
دکتر مهران نیکبخت متخصص بیماری‌های عفونی و مؤسس کلینیک ترک اعتیاد سایه؛ خیلی خوشحالم که در خدمت دوستان هستم. تشکر می‌کنم از آقای مهندس که این فرصت را در اختیار من قرار دادند.
جلسه در مورد بحث همسفر هست. همه درمانگران حاضر این جلسه چه دوستان پزشک، چه دوستان روانشناس به کار با مسافر و همسفر و به مشکلاتشان کاملاً اشراف دارند. من از سال ۸۸ که وارد این حوزه شدم و کار کردم همیشه یکی از چالش‌ها، روابط مخدوش بین این دو گروه هست درواقع. در کنگره کسی که دارد درمان می‌گیرد را مسافر و آن‌کسی که همراهش است را همسفر می‌گویند که حالا می‌تواند همسرش باشد، برادرش، پدر، یا مادرش باشد. غالباً همان بحث پدر، مادر و همسر هست.

من خودم مثال‌های زیادی داشتم که واقعاً این روابط باعث آسیب و یا بهبود شده؛ یعنی هر دو شکل قضیه برای خودم جا افتاده. برای این‌که بحث، باز بشود خیلی دوست دارم این مثال را حتماً بگویم. پنج شش سال پیش، یک مراجعی داشتم که همسفرش پدرش بود. پدرشان خیلی آدم فرهیخته و از مقامات بالا در حوزه کاری خودشان بودند. در کلینیک ما ثبت‌نام کردند و درواقع کار را شروع کردیم منتها در مراحل مختلف این درمان، بجای اینکه ما درمانگر باشیم، بجای این‌که روانشناس درمانگر باشد و افسار کار، دست ما باشد، کاملاً پدر خانواده یعنی همسفر مراجع، اظهارنظر می‌کرد و در دوز دارو دخالت می‌کرد.

می‌دانید که این‌ها چقدر محرک است و باعث می‌شود بهبودی آن فرد به تأخیر بیفتد. ما به طرق مختلف با جلسات مختلف تلاش کردیم که این فشار سنگین خانواده بر این مسافر را برداریم. حتی به‌زور برایش همسر انتخاب کرد. متأسفانه کار به جایی رسید که به خاطر این دخالت‌ها و آن انتخاب غلط، روابط خیلی مشکل داری بین همسر مراجع و خودش پیش آمد. رفت‌وآمد به دادگاه‌های مختلف برای طلاق و هی دوراهی‌های اشتباه. زندگی هم تصمیم‌گیری در این دوراهی‌ها است دیگر.

وقتی شما اشتباه کنید آخرش یک فاجعه است. متأسفانه مراجع ما آخر سر با یک اوردوز فوت کرد. می‌خواهم بگویم که چقدر اهمیت همسفر در این درمان زیاد است. از سوی دیگر مثالی را می‌زنم که مراجعی به قول کشتی‌گیرها چغر و بد بدن و یک همسفری داشت، یک همسری داشت که بسیار صبور بود. بسیار تلاش‌گر بود. هر بار که عود می‌کرد و شرایط خراب بود اتصالش به مجموعه را برقرار می‌کرد یعنی علیرغم افتادن‌های مختلف این اتصال برقرار بود و ما این توان را داشتیم و خودش هم می‌آمد در جلسات آموزش می‌دید و خدا را شکر به رهایی رسید. من این دو مثال مثبت و منفی را زدم و همه دوستان اقرار دارند که چقدر این همسفر مهم است.

در کنگره آن‌طور که من به یاد دارم از آقای مهندس کوچه مهدی زاده بالای خیابان انقلاب درواقع کنگره تشکیل شده بود. مسافر می‌آمد و به سفرش ادامه می‌داد. حجم زیادی از همسفرها بودند و این دلهره و اضطراب را داشتند پشت در کنگره می‌ایستادند و به‌هرحال نمی‌توانستند در جلسات باشند و برای ساماندهی، آقای مهندس لژیون همسفران را تشکیل دادند و الآن خدا را شکر آن انرژی و توان زیادی در این گروه وجود دارد؛ یعنی کاملاً با آموزش دادن از این انرژی به سمت مثبت استفاده شده.

مثل ذخیره آب پشت سد می‌ماند که حالا از آن برق تولید می‌شود. من همیشه تعبیرش می‌کنم به یک بال پرواز؛ یعنی یک بال پرواز را اگر مسافر در نظر بگیرید، بال دیگر پرواز، همسفر است و اگر به همان قدرت و توان، بال بزند حتی باعث اوج‌گیری مسافر می‌شود. این ایده باعث شد که این توان و انرژی هدر نرود و در جهت درست باشد. خدا را شکر دیدم که برای خودشان یک ساختمان گرفتند. یک ساختمان کامل، لژیون کامل؛ یعنی همسفرها جداگانه این آموزش‌ها را می‌بینند. شاید من آن سال‌ها، آن تجارب کنگره را اگر به کار می‌بستم، آن مراجع من هم به آن سرنوشت دچار نمی‌شد؛ ولی خیلی مواقع من هر کاری می‌کردم که بتوانم این انرژی مخرب را به سمت مثبت تغییر بدهم نتوانستم.

به‌هرحال به‌عنوان یک درمانگر من اعتقاد دارم که اولین بحث خیلی مهم در درمان این است که آن همسفری که رابطه خیلی مستمری دارد با آن فرد را سریع در جریان بیاوریم و برایش جلسات بگذاریم و بیاوریم در لژیون آموزش ببیند. این خیلی مهم است آن‌قدر که من دیده‌ام سرعت بهبودی و راندمان کار را خیلی بالا می‌برد و در کنار همت خود فرد برای رفتن به جلو و طی کردن این وادی‌ها، همسفرش هم این‌قدر نقش دارد.

یک نکته‌ای هم در مورد ما درمانگرها می‌خواستم بگویم. به‌هرحال، ما هم همسفر این بچه‌ها هستیم. اینکه ما تبدیل بشویم به یک بال پرواز برای آن‌ها، برایشان واقعاً وقت بگذاریم، انرژی بگذاریم، به صحبت‌هایشان گوش کنیم. این‌طور نباشد که فقط بیایند دارو بگیرند. باید از هر فرصتی استفاده کنیم که آن فردی که واقعاً به سیستم نمی‌آید را به دام بیندازیم و در راه راست و وارد جلسات کنیم. من همیشه اول که مراجع می‌نشیند و با من صحبت می‌کند می‌گویم که ده درصد ماجرا داروی شماست و نود درصد جلسات است. یعنی اگر اینجا را تبدیل کنی به یک داروخانه و یا ناصرخسرو جواب نمی‌گیری. اگر بخواهی بروی دو هفته یک ماه یک‌بار بیایی و دارو بگیری جواب نمی‌گیری. همین روز اول به آن‌ها می‌گویم که جلسات، مهم است و بلافاصله در جلسه بعدی، همسفرش را می‌خواهم که با او صحبت کنم و یک پکیج در اختیارش قرار می‌دهیم. یک مجموعه کامل که روال را طی کند. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از شما متشکرم.

مشارکت‌ها:

سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛ تبریک میگم به استاد و از دبیر و نگهبان بابت وقت مشارکت تشکر می‌کنم. دستور جلسه‌ی این هفته، هفته‌ی همسفر هست، در کنگره درمان بر پایه‌ی مثلث جسم روان و جهان‌بینی هست، به هفته‌ی همسفر از دو جایگاه می‌توان نگاه کرد یکی از جایگاه مسافر و یکی هم از جایگاه همسفر، در جایگاه مسافر من باید به نکته توجه کنم وقتی کسی برای من کاری انجام می‌دهد باید از او تشکر کنم مخصوصاً اگر این فرد در جایگاه همسفر باشد، فرقی نمی‌کند این فرد پدر یا مادر یا همسر باشد در زمان اعتیاد مسافر آسیب‌های زیادی را متحمل شده‌اند و مسافر باید این را همیشه در گوشه‌ی ذهن خود در نظر داشته باشد که این افراد این آسیب‌ها را تحمل کرده‌اند.

وقتی از جایگاه همسفر به این موضوع نگاه می‌کنم؛ همسفر در ابتدا فکر می‌کند برای کمک به درمان مسافر وارد کنگره می‌شود؛ ولی وقتی بعد از یکی دو ماه از آنها بپرسیم که اگر مسافر شما دیگر کنگره نیاید آیا شما بازهم این مسیر را ادامه می‌دهید یا خیر؟ پاسخ اکثر آنها به این موضوع این هست که ادامه می‌دهیم حتی اگر مسافر ما نیاید، این به این دلیل است که همسفران بعد مدت اندکی به درک و نتیجه می‌رسند که به کنگره می‌آیند تا روی روان و جهان‌بینی خودشان کار کنند و به این درک دست پیدا می‌کنند که ممکن است ازنظر جهان‌بینی یا روان از تخریب بالاتری نسبت به مسافر روبرو باشند، اگرچه در ظاهر ازنظر جسمی از سلامتی بیشتری برخوردار هستند. در کنگره چهار هفته در طول سال به جشن برای تقدیر و تشکر از راهنمایان و مرزبانان و ایجنت و دیده‌بانان و درنهایت از همسفران اختصاص پیدا کرده است که در هفته‌ی همسفر، مسافران از همسفر تقدیر و تشکر می‌کنند، گرچه اکثر همسفران به این نکته رسیده‌اند که لطف و رحمت خداوند شامل حال آنها شده که توانسته‌اند در کنگره حاضر باشند. ممنونم از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید.

سلام دوستان سحر هستم یک همسفر؛ من هم این هفته را به همه‌ی اعضای کنگره 60 تبریک می‌گویم، نکته‌ای که در کنگره خیلی به آن توجه می‌شود این است که وقتی فردی برای درمان به کنگره مراجعه می‌کند احتیاج به یک همراه دارد که به این همراه همسفر گفته می‌شود. خیلی مهم است که همسفر در این مسیر حامی و کمک‌کننده به فرد مسافر باشد. خیلی ممنون که به حرف‌های من توجه کردید.

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر؛ در درمان‌هایی که در کلینیک صورت می‌گیرد همراه بیمار این نقش را دارد که در طول مسیر از وقوع خطاهایی که بیمار ممکن است انجام دهد جلوگیری کند، درصورتی‌که در کنگره همراه بیمار یا همان همسفر نقشی فراتر از این موضوع دارد، شاید در ابتدا همسفر به این دلیل همراهی می‌کند که حال مسافر خود را بهتر کند ولی بعد از مدتی همسفر خودش راهی یک سفر دیگر می‌شود که این سفر از قهر به مهر است، از نادانی به دانایی و سفری است برای تکمیل جهان‌بینی خود همسفر، این سیر و سلوک همسفر تأثیر بسیار مثبتی روی مسافر می‌گذارد، به نظر من در این سفر اگر مسافر خوب باشد و همسفر هم خوب باشد درمان بسیار راحت صورت می‌گیرید، اگر همسفر خوب باشد؛ ولی مسافر خوب حرکت نکند سفر برای مسافر سخت می‌شود ولی ازاین‌جهت که همسفر خوبی دارد جای امیدواری هست که روزی مسافر به درمان برسد. به نظر من اگر همسفر فقط برای مسافر در این مسیر حرکت کند به‌مرور این مسیر برای او خسته‌کننده می‌شود؛ ولی اگر برای تکمیل جهان‌بینی خود در این مسیر حرکت کند این سفر برای او جذاب و زیبا خواهد شد. ممنونم بابت وقت مشارکت.

سلام دوستان رزیتا هستم همسفر؛ دکتر افشارمند هستم عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد واحد اسلامشهر و مسئول فنی نمایندگی اسلامشهر، خیابان گل‌ها خیابان مادر پلاک 5.
ممنونم از استاد عزیز بابت وقت مشارکت، هفته‌ی همسفر را به تمام همسفران کنگره 60 و در رأس به سرکار خانم آنی بزرگ، خانم آنی کماندار، خانم شانی و استاد امین همسفران خوب جناب مهندس تبریک میگم و برایشان آرزوی موفقیت می‌کنم.
همسفر یعنی عشق، همسفر یعنی بخشش، گذشت و صبوری، همسفران کنگره 60 این ویژگی را دارند که علیرغم اینکه با این جملات روبرو می‌شوند که عزیز آنها درست‌بشو نیست و باید ترک شود، می‌بینیم که پا به‌پای مسافر در کنگره قدم می‌گذارند و به این جملات توجه نمی‌کنند و بعد از مدتی متوجه می‌شوند که چقدر برای زخم‌هایشان نیاز به مرحم داشتند و چقدر آسیب دیده‌اند، یک‌تنه بار زندگی را به دوش کشیده‌اند و نمی‌توانستند روی یک مصرف‌کننده مواد مخدر حساب کنند و این چقدر برای آنها سخت و طاقت‌فرسا بوده است، من مسافرانی را می‌شناسم که به من می‌گفتند که اصلاً متوجه بزرگ شدن فرزندانم نشدم و یک‌مرتبه چشم باز کردم دیدم فرزندم قدش از من بلندتر شده و بعد از درمان تازه چشمانم باز شده و تمام خلأها را همسفر به دوش کشیده من از تمام همسفران کمال تشکر را دارم. ممنونم به صحبت‌های من گوش دادید.

سلام دوستان محمد هستم یک همسفر؛ دکتر جعفری هستم مؤسس و مسئول فنی کلینیک آرش واقع در شهرک غرب بلوار دریا نبش خیابان رامش.
هفته‌ی همسفر را به تمام همسفران تبریک می‌گویم، افرادی که درگیر اعتیاد می‌شوند بیشترشان از خانواده ترد می‌شوند و معمولاً نمی‌توانند فردی را به‌عنوان همسفر در کنار خود داشته باشند، ابتکاری که کنگره در این مورد به خرج داده این است که برای همسفران هم لژیون تشکیل داده و این کمک شایانی به درمان مسافر می‌کند. در درمان‌هایی که ما در کلینیک‌ها انجام می‌دهیم از همراهان می‌خواهیم که به کمک فرد بیمار بیایند، می‌بینیم که در بیرون از کنگره تشکیلات منسجمی برای همراهان بیمار وجود ندارد و این نبود تشکیلات منسجم برای همراهان بیمار باعث ترد شدن فرد بیمار شده است تا جایی که حتی به کارتن‌خوابی می‌رسند به علت ترد شدن از خانواده. این آموزش‌هایی که به‌صورت سیستماتیک در کنگره می‌بینیم در بخش همسفران، بسیار خوشایند و تأثیرگذار هست در جهت درمان مسافران. خیلی ممنونم که به صحبت‌های من توجه کردید.

سلام دوستان فائزه هستم یک همسفر؛ روانشناس کلینیک کیمیای رهایی از میدان توحید، خیابان نصرت غربی، خیابان خوش شمالی پلاک 73 واحد 6.
من قبل از حضور در کنگره به‌عنوان روان‌پزشک، خودم به‌عنوان همسفر پدرم بودم، تجربه‌ای که دارم این بود که علیرغم تخریب پایینی که پدرم داشت، چون در خانواده نمی‌توانستیم پدرم را درک کنیم سختی خیلی زیادی را متحمل شدیم؛ ولی زمانی که به کنگره آمدیم، به‌واسطه حضور ما برای خودمان سفر پدرم خیلی راحت‌تر شد. جوری که پذیرش بالایی پیدا کرد، خیلی از افرادی که نمی‌خواهند درست سفر کنند درست زمانی که همسفر شروع به تغییر می‌کند آن‌ها هم تغییر می‌کنند و شروع می‌کنند به درست حرکت کردن و اگر همسفر تغییر نکند مسافر نمی‌تواند به درمان برسد حتی اگر خودش بخواهد درمان شود استرسی که همسفر دارد مانع درمان فرد می‌شود. به همین دلیل است که حضور همسفر در مسیر درمان خیلی مهم است. خیلی ممنونم از کنگره که خیلی هوشمندانه مسیر آگاهی را برای همسفران باز کردند. ممنونم از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید.

سلام دوستان احسان هستم مسافر؛ پزشک کایروپراکتیک. هفته همسفر را خدمت تمام همسفران کنگره 60 مخصوصاً خانواده جناب آقای مهندس تبریک عرض می‌کنم. همسفر کسی است که ما را در سفر یاری و همراهی می‌کند. بسیار سفر باید تا پخته شود خامی. همسفر در کنار مسافر به رشد و آگاهی می‌رسد که این رشد و آگاهی یک لذت و شادی را از درون برایش ایجاد می‌کند و بسیار مهم است؛ ولی خب سختی‌هایی هم دارد و این هفته فرصت مناسبی برای تشکر از آن‌هاست.

سلام دوستان فرشته هستم همسفر؛ دکتر فرشته تکیه‌فردی مؤسس و مسئول فنی کلینیک فرشته، مجیدیه شمالی خیابان ملت خیابان ریحانی ساختمان پزشکان ریحانی طبقه 4 واحد 9.
این هفته به نام همسفر نام‌گذاری شده تا جشن بگیریم برای بزرگداشت مقام والای همسفر. از خود آقای مهندس تشکر می‌کنم که مسافر شدند که همسفر ایجاد شد و از همسفران محترم ایشان که خانواده ایشان هستند تشکر می‌کنم که ما اگر در کلینیک جشن همسفر می‌گیریم و خوشحالیم، اگر اعضا را در پارک می‌بینیم، اگر اینجا دور هم جمع می‌شویم مدیون این خانواده بزرگوار هستیم. نقش همسفر در جامعه و در کنگره خیلی پررنگ نبود، حتی در سینما هم در سال‌های اخیر جایزه نقش مکمل را اهدا می‌کنند. اگر مکمل بتواند خوب نقشش را بازی کند بازیگر نقش اول بازی خود را خوب ارائه می‌دهد. در توضیح لغوی همسفر کسی است که مواد مخدر مصرف نمی‌کند ولی مسافر ماده مخدر مصرف می‌کند.

همسفر را اگر پدر یا مادر در نظر بگیریم می‌بینیم این فرد چقدر شکسته شده است، تمام آرزویش فرزندش بوده که معتاد شده است. در نقش همسر اگر در نظر بگیریم در همزیستی با این مسافر چقدر در زندگی یک‌تنه بار مسئولیت‌های فرزندان و حتی خود مسافر را به دوش کشیده، حال‌بدی‌ها را قطعاً همسفر بیشتر می‌بیند چون خود مسافر در یک زمان‌هایی حالش به دلیل مصرف مواد خوب است؛ ولی این حال خوب به همان اندازه تأثیر عکس روی همسفر دارد. پس در نظر بگیرید چقدر همسفر نیاز به درمان دارد. اینجاست که باید نقش همسفر را پررنگ کنیم. همان‌طور که در کنگره برای هر چیز مثلث ترسیم می‌کنیم در این رابطه دو ساق مثلث می‌تواند همسفر و مسافر و قاعده مثلث اعتیاد است.

یک فرد به هر دلیلی دچار اعتیاد شده ولی در مسیر تصمیم گرفته که درمان شود. اعتیاد تک‌تک سلول‌های او را در برگرفته و نیاز دارد و بیمار شده است، از طرفی وقتی با همسفر صحبت می‌کنیم اعتیاد را یک چیز دیگر می‌داند و می‌گوید یا باید ما را داشته باشد یا اعتیاد را و فقط يک اراده می‌خواهد، من مهم‌تر هستم یا اعتیادش و اصلاً یکدیگر را درک نمی‌کنند. کار ما و کنگره در اینجا این است که زبان مشترکی بین آن‌ها ایجاد کنیم. زبان مشترک همان درمان جهان‌بینی است که در کنگره هر دو به آن نیاز دارند و حتی همسفران بیشتر به آن نیاز دارند. آن‌ها هر دو در یک کشتی بحران‌زده‌اند و نمی‌شود در این قایق همسفر با مسافر پارو نزند اما انتظار داشته باشند تا به ساحل آرامش برسند و چقدر زیبا کنگره به آن توجه کرده و باعث شده رهایی‌ها ماندگارتر شود.

سلام دوستان محمد هستم همسفر؛ دکتر شهبازی، متخصص طب سنتی ایرانی، کلینیک مهرآوین منطقه 15.
هفته همسفر را به همسفران کنگره و تمام پزشکان و روانشناسانی که در این جلسه حضور دارند و اهمیت همسفر را به‌خوبی درک می‌کنند و می‌دانند اگر همسفر خوبی در کنار مسافر نباشد حتی مسافر اگر به رهایی هم برسد باز ممکن است برگشت کند، تبریک می‌گویم. به آقای مهندس و همکارانشان تبریک می‌گویم که می‌بینم هر اتفاقی که در جامعه می‌افتد باز کنگره پایدار است. همیشه برایم سؤال بود که چرا کنگره همیشه موفق است و آن به خاطر همت و پشتکار جناب مهندس و همکارانشان است که به مسافران تسری پیدا می‌کند و به آنها آموزش داده می‌شود و در درمان اعتیاد بسیار مهم است. یکی از مهم‌ترین مسائلی که بیماران به ما مراجعه می‌کنند بحث روحی و روانی است و همسفر می‌تواند در بحث روحی و روانی مسافر بسیار تأثیرگذار باشد، چه از جنبه منفی و چه از جنبه مثبت. همسفر در کنار مسافر است و نگاه بالا به پایین به او ندارد. من در زمانی که مسئول فنی بودم خیلی به همسفران توجه می‌کردم. برای مثال در جلسه اول که با پدر و مادر بیمار صحبت می‌کردم، می‌دیدم که خود پدر و مادر عامل اعتیاد فرد بودند و به نظر من آن فرد را در سیر درمان باید از بیمار دور کنیم و یا به او آموزش بدهيم و بعد در کنار او قرار دهیم. خیلی وقت‌ها دوستان آن مسافر خیلی بهتر می‌توانند به او کمک کنند.

صحبت‌های آقای مهندس دژاکام:
سلام دوستان حسین هستم مسافر؛ از دکتر مهران تشکر می‌کنم جلسه‌ی خوبی را اداره کردند. امیدوارم حال همه‌ی شما خوب باشد. قرار بر این بود در آخر جلسات من در مورد مباحث فنی صحبت کنم، بحث همسفر هم تقریباً می‌شود گفت یک بحث فنی است. خانواده‌ای که یکی از اعضای آن مصرف‌کننده است، از دیدگاه کنگره 60 وقتی‌که فرد مصرف‌کننده تصمیم به درمان گرفت بلافاصله یک مثلث تشکیل می‌شود که یک ضلع این مثلث مسافر است. یعنی کسی که می‌خواهد درمان بشود، ضلع دیگر مثلث همسفر است و قاعده مثلث هم روش یا متد درمان است؛ یعنی وقتی بحث درمان مطرح می‌شود بلافاصله این مثلث شکل می‌گیرد. هرکدام از این اضلاع هم می‌توانند مخرب باشند هم می‌توانند تأثیرگذار باشند. مسافری که می‌خواهد درمان شود می‌تواند خیلی آدم مخربی باشد و در جهت منفی حرکت کند، هم می‌تواند در جهت مثبت حرکت کند و هماهنگ باشد. همسفر هم همین‌طور؛ می‌تواند نقش تخریبی داشته باشد و روی مسافر تخریب ایجاد کند و هم می‌تواند در جهت مثبت تأثیرگذار باشد و به مسافر کمک کند، متد درمان هم می‌تواند متد مخربی باشد و تخریب ایجاد کند و هم می‌تواند متد درستی باشد.

چیزی که مهم است این است که معتادینی که وارد مسیر درمان می‌شوند یک گنج بی‌پایان هستند و مهم این است که ما چگونه بتوانیم از این گنج استفاده کنیم، می‌توانیم از این گنج به نحو مطلوب استفاده کنیم که هم به نفع خودمان باشد، هم به نفع همسفر و هم به نفع مسافر، همه را به پویایی برسانیم. گنج در مخروبه است، زیر خاک است و به هیچ دردی هم نمی‌خورد، زمانی گنج ارزش پیدا می‌کند که کسی آن را کشف کند، وقتی‌ که گنج را پیدا کرد می‌تواند برای همه مؤثر و مفید باشد. ما اگر بلد باشیم درمان را انجام دهیم و متد را به نتیجه برسانیم و فرد را به درمان برسانیم، می‌توانیم از این گنج به بهترین شکل رونمایی کنیم، بارها و بارها اعلام کردم، درمان به این مفهوم که ما فرد مصرف‌کننده‌ی هروئین را که درمان کردیم برود در لابراتوار تولید هروئین کار بکند یا فرد مصرف‌کننده‌ی تریاک را که درمان کردیم برود در مزارع کشت تریاک و خشخاش کشت کند و فکر مصرف هم به ذهن او خطور نکند، اگر ما توانستیم در درمان به این مفهوم برسیم به گنج بی‌پایانی دست پیدا می‌کنیم، چون تقریباً بیشترین ثروت در دست مصرف‌کننده‌های مواد مخدر است، علم در اختیار آن‌هاست، قدرت در اختیار آنهاست، خیال نکنید معتادین در رده‌های پایینی از این لحاظ‌ها قرار دارند. ما معتادین را به چشم نیم درصد یا یک درصد کارتون خواب‌های بیغوله‌ها که گدایی می‌کنند و تکدی گری می‌کنند، نگاه می‌کنیم. آیا شما می‌دانید که برج‌سازان خیلی بزرگی داریم که مصرف‌کننده‌ی تریاک هستند؟ یا افرادی داریم که کشتی آهن یا گندم یا... جابه‌جا می‌کنند و مصرف‌کننده هستند؟ با پیژامه در پنت هوس یا ویلاهای اطراف تهران کنار منقل می‌نشینند مصرف می‌کنند و معامله هم انجام می‌دهند و سرمایه‌ی خیلی زیادی هم دارند.

خوب اگر ما بتوانیم روش درمانی به آنها ارائه کنیم که خود یا فرزندش را به بهترین شکل درمان کنیم حاضرند به‌اندازه‌ی وزن ما به‌پای ما پول بریزند، درمان به آن مفهومی که اشاره کردم. پس این مثلث خیلی مهم است، بدون این مثلث رسیدن به درمان امکان‌پذیر نیست. اصولاً یک مسافر و همسفر یا یک مصرف‌کننده‌ی مواد مخدر و اعضای خانواده‌اش گوئی به دو زبان مختلف صحبت می‌کنند، مصرف‌کننده فرانسوی صحبت می‌کند اعضای خانواده یکی اسپانیایی صحبت می‌کند یکی دیگر پرتغالی صحبت می‌کند، یکی دیگر ایتالیایی صحبت می‌کند و گاهاً می‌بینیم که اعضای یک خانواده به 6 زبان مختلف صحبت می‌کنند و هیچ‌کس هم حرف دیگری را نمی‌فهمد. وقتی ما گروه همسفر را تشکیل دادیم همه را باهم هم‌زبان کردیم، یعنی مصرف‌کننده و همه اعضای خانواده‌اش را یک زبان کردیم وقتی این‌گونه شد روابط همگی باهم خوب شد.

در اینجا به همان قصه‌ی مولانا می‌رسیم که چند نفر از قومیت‌های مختلف به حج رفته بودند و در راه می‌خواستند ناهار بخورند، فرد آذری گفت ناهار اوزون بخوریم. در زبان ترکی اوزون به معنی انگور است، فرد عرب گفت نه، ناهار عنب بخوریم. عنب هم به معنی انگور است، فرد فارس گفت انگور بخوریم، چند نفر دیگر هم بودند با زبان‌های مختلف که هرکدام انگور را به زبان خود برای ناهار پیشنهاد می‌داد و دراین‌بین دعوا به راه افتاد و بحث بالا گرفت دراین‌بین فردی پیدا شد که به زبان همه آشنایی داشت، گفت برای چه دعوا می‌کنید؟ فارس گفت من می‌گویم برای ناهار انگور بخوریم، بعد از پرسیدن از همه، دید که همه یک‌چیز را می‌خواهند. از همه پول‌هایشان را برای ناهار می‌گیرد و به خرید انگور می‌رود بعد از بازگشت همه اعلام می‌کنند که ما همین را می‌خواستیم ... حال حکایت ما در اینجا هم دقیقاً همین داستان است، هرکدام از اعضای خانواده به یک زبان صحبت می‌کنند، حالا به این‌ها مسئولین هم اضافه می‌شوند، آنها هم به یک زبان صحبت می‌کنند، یا قاضی که اعتیاد را نمی‌شناسد او هم به یک زبان صحبت می‌کند، مأمور نیروی انتظامی هم که نمی‌شناسد اعتیاد را او هم به یک زبان صحبت می‌کند، عطاری‌ که می‌خواهد در حوزه‌ی درمان کار کند او هم به یک زبان صحبت می‌کند، فردی هم که از اسامی ائمه سوءاستفاده می‌کند و ابوالفضل درمانی انجام می‌دهد او هم با یک زبان صحبت می‌کند، می‌بینیم که همه با یک زبان دیگری صحبت می‌کنند و هیچ‌گونه ارتباطی بین اینها نیست. ما می‌توانیم و این کار را در کنگره انجام دادیم که زبان‌ها را یکی کردیم و هفته‌ای را برای قدردانی از همسفر قرار دادیم؛ که الآن در کشور هم خیلی مد هست، هفته‌های مختلفی برای گرامیداشت افراد وجود دارد مثلاً هفته‌ی معلم داریم.

ما در کنگره می‌گوییم اگر می‌خواهیم از کسی تشکر کنیم باید در سه جهت این کار را انجام دهیم، یک تشکر قلبی است که در پندار و فکر است، دوم تشکر با زبان است یعنی تشکر زبانی و سوم تشکر با عمل است، باید در هر سه مورد این تشکر انجام بگیرد، فقط اینکه با زبان بگوییم ازت متشکرم عزیزم فایده‌ای ندارد، به قول قدیمی‌ها می‌گفتند از تعارف کم کن به مبلغ بیفزا، تشکر زبانی خوب است ولی در عمل چه؟ در کنگره شصت تشکر عملی جزو الزامات است. در هفته همسفر مسافرین باید از همسفران خود تشکر و قدردانی کنند و حتماً باید به همسفران کادو بدهند کادوها هم گل و شاخه نبات نیست باید یا پول باشد یا طلا، در هفته‌ی همسفر، مسافرین باید به همسفران خود یا پول یا طلا کادو بدهند، بستگی به وضعیت و شرایط هرکس دارد، آن‌هایی که از وضعیت خوب مالی برخوردارند، یک گردنبند یا النگوی طلا یا جواهر کادو می‌دهند، آن‌هایی که از وضعیت مالی پایین‌تری برخوردارند مبلغی را به فراخور وضعیت مالی خود در پاکت قرار می‌دهند و به همسفر خود هدیه می‌دهند، در این هفته ما یاد می‌گیریم که در عمل تشکر کنیم و از افرادی که به آن‌ها آسیب وارد کردیم تشکر و قدردانی کنیم، یاد می‌گیریم از افرادی که به ما کمک می‌کنند و زیر پروبال ما را می‌گیرند تشکر کنیم و این فرهنگ تشکر و قدردانی باید در کنگره جا بیافتد و تا حدود زیادی هم جاافتاده است.

اگر ما در کلینیک‌ها بیاییم و همین سیستم کنگره را پیاده کنیم خیلی موفق می‌شویم. الآن پزشکانی که در کلینیک خود سیستم کنگره را پیاده کرده‌اند خیلی موفق هستند و خوشحال هستند از این موفقیت، به‌طور مثال خانم دکتر فرشته از وقتی این کار را انجام داده بسیار خوشحال است از این موضوع زیرا مشاهده می‌کند بیمارها به درمان و به رهایی می‌رسند و هرروز به تعداد آنها افزوده می‌شود. از اینکه در کلینیک خود لژیون تشکیل داده و راهنما دارد و راهنمای همسفر و تازه واردین دارد و یک کنگره‌ی کوچک تشکیل داده خیلی انرژی می‌گیرد. این نکته را باید در نظر بگیریم که خود بیماران بعد از درمان و رهایی با خودشان افراد بیمار دیگر را برای درمان می‌آورند، بعد از درمان هم باید از آن‌ها استفاده کنیم برای همین هم است که گنج بی‌پایان هستند. در ابتدای شکل‌گیری کنگره من تنها بودم و این مثال بارز گنج بی‌پایان است که در ابتدا من تنها بودم و کم‌کم افرادی که به درمان رسیدند کمکی شدند برای دیگران، در هفته‌ی پیش پنجاه نفر از مسافرین و پنجاه نفر از همسفران شال کمک راهنمایی تازه واردین خود را دریافت کردند، دوباره روز بعد همین‌طور؛ یعنی حدود هفت‌صد، هشت‌صد نفر امسال دارند شال کمک راهنمایی می‌گیرند، از 5500 نفر سفر دومی که در امتحان شرکت کردند در بخش همسفران و مسافران.

در حال حاضر در اکثر شهرها شعب دارند، برای خودشان زمین می‌خرند و به هیچ‌کس و هیچ جا وابسته نیستند و نه از خیریه، نه از دولت و نه از هیچ جای دیگر درخواست کمک ندارند. شما اگر از همه افرادی که در میدان هرندی هستند بپرسید می‌بینید هرکدام دارای شغل و جایگاهی در گذشته بوده، این افراد یا لوله‌کش بوده‌اند یا بنا بوده‌اند، یا مهندس بوده‌اند یا پزشک، اگر این‌ها به درمان و رهایی برسند برمی‌گیردند سر کارشان، اگر کسی بتواند راه درمان درست را به آنها نشان دهند و آنها به درمان برسند بعد از درمان حاضرند شاهرگ خود را هم به شما بدهند و هر درخواستی که از آنها داشته باشید برای شما انجام می‌دهند. پس ما بیاییم این مثلث را کامل کنیم، مسافر را خوب بشناسیم، همسفر را خوب بشناسیم و روش و متد درمان را هم بشناسیم، تعصب نشان ندهیم و بدون تعصب روش درمان درست را بشناسیم، ببینیم چه‌کار باید انجام دهیم و با چه روشی به درمان می‌رسند، اگر هدف ما معنویت باشد بار مادی را هم به همراه خود می‌آورد و هر هدفی که معنوی هست صد درصد بار مادی را هم همراه خودش می‌آورد و شما هر کار معنوی که انجام دهید این برای من مثل روز روشن است که وعده‌ی خداوند دروغ نیست و با هدف معنوی بار مادی هم اتفاق میافتد ولی هر هدف مادی بار معنوی را با خودش نمی‌آورد و خراب می‌شود.

من هفته‌ی همسفر را به همه‌ی همسفران عزیز از صمیم قلب تبریک می‌گویم، در تمام شعب کنگره در این هفته جشن برگزار شد، جشنی که همراه با شادی و خوبی و خوشی و خرمی همراه بود و همه از همسفران خود قدردانی کردند. ما باید زبان قدردانی را یاد بگیریم و از کسانی که برای ما کاری انجام داده‌اند تشکر کنیم و آدم‌های خودخواه و مغروری نباشیم که از همه طلب کارند. ما باید ببینیم برای یک بیمار چه‌کاری انجام می‌دهیم؟ آیا می‌توانیم درمانش کنیم؟ و از چه روشی برای درمان باید استفاده کنیم. این هست که این مثلث خیلی مهم هست. دیروز من در شعبه‌ی هیدج بودم و اولین روزی بود که خانم‌های مسافر را پذیرش کردیم و بخش مسافران خانم در هیدج راه‌اندازی شد.

در این مراسم دادستان استان قزوین حضور داشت، جلسه‌ای تشکیل دادند و تصویب کردند که در بهترین نقطه‌ی شهر زنجان 4 هزار متر زمین به کنگره 60 بدهند و تمام خیرین اعلام آمادگی کردند که کمک مالی کنند، 950 میلیون تومان پول جمع‌آوری کرده بودند، گفتند زمین را شما بسازید عرصه‌ی آن مال ما، اعیان آن مال شما، که ما اعلام کردیم با این موضوع مخالفیم. اینکه عرصه مال شما و اعیان مال ما، از این کارها ما انجام نمی‌دهیم، شما اگر زمین را می‌فروشید ما آن را از شما می‌خریم، اگر نمی‌فروشید که هیچ از محبت شما ممنونیم. گفتند زمین را با قیمت مناسبی به شما می‌فروشیم. در ضمن ما اعلام کردیم که پول را هم نمی‌خواهیم و آن 950 میلیون تومان را به کمپ‌ها و نیازمندها و یتیمان و NGO های دیگر بدهید کنگره از این پول‌ها استفاده نمی‌کند؛ یعنی در شرایطی قرار گرفتیم که از بیرون پولی را نمی‌پذیریم؛ چون خود بچه‌های کنگره 60 به عقیده‌ی من گنج بی‌پایانی هستند. حتی خیرین آماده بودند کل زمین را بسازند و ما خودمان قبول نکردیم، حتی اگر نیاز هم داشتیم من قبول نمی‌کردم، چون اگر عادت ه دریافت کمک از بیرون کنیم دیگر خودکفا نیستیم و کم‌کم کمک‌های خودمان از بین می‌رود. باید در هرکجا هر چیزی را درست می‌کنیم برای کنگره 60 باید توسط خود اعضا باشد و خودشان هزینه کنند، خیرین نباید به ما پول بدهند، خیرین باید بروند به بچه‌های یتیم یا کسانی که سرطان دارند و پول درمان ندارند کمک کنند. هزینه‌ها باید توسط خود جامعه‌ی مصرف‌کنندگان که درمان شده‌اند تأمین شود و این توانایی را دارند. از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید از همه‌ی شما تشکر می‌کنم.

تیم پشتیبانی پخش زنده اینستاگرام:

مرزبان کشیک:

نگارش: مسافر علی و بهمن
تهیه و تنظیم: مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .