همقفس بودیم...
او نه بال پرواز داشت نه پای رفتن، اما من میخواستم تا انتهای آسمان آبی اوج بگیرد، بالهایم را گشودم و ابرها را کنار میزدم تا رهایی او را عاشقانه تماشا کنم...
سلام دوستان سمیه هستم یک همسفر
نمیدانم از کجای زندگیام بنویسم، آن نقطه که در تاریکی و مشکلات فرو رفته بودم و از زندگی ناامید بودم و دیگر راه برگشت نداشتم و فقط یک چیز از خدا میخواستم؛ اینکه زندگی را به من برگرداند؟!
سختیهای فراوانی کشیدم، اما نمیدانستم کجا بروم؟ زندگی با یک فرد مصرفکننده برای من مانند جهنم بود که راهی برای خارج شدن وجود نداشت، از همهجا ناامید بودم و هیچ چیزی برایم مهم نبود، چون زندگی برایم سخت شده بود و هیچ امیدی نداشتم.
گذشتهام در تاریکی مطلق بود، من و مسافرم هیچ حسی به همدیگر نداشتیم و حس من نسبت به او منفی بود، مخصوصاً زمانی که مواد مصرف میکرد از او بیشتر دلخور میشدم، ولی بیان نمیکردم چون از پرخاشگریهای او به شدت میترسیدم، در نهایت مجبور بودم سکوت کنم تا با من به خوبی رفتار کند. به قدری از زندگی خود بیزار بودم که به هیچ چیزی فکر نمیکردم و از زندگی خود عقب مانده بودم، تا زمانی که فرزند دوم ما متولد شد، در آن هنگام احساس کردم که باید زندگی را از ابتدا با دو فرزندم و مسافرم شروع کنم.
همیشه یک نیرویی به من میگفت: مگر میشود سرگذشت را تغییر داد... با خودم بسیار کلنجار میرفتم که اگر مسافرم اعتیاد خود را درمان کند زندگی ما تغییر میکند، تا این که او با کنگره۶۰ آشنا شد.
مدت زمان زیادی از سفر مسافرم نگذشته بود که تغییرات بسیاری در او مشاهده کردم، اما من در این مدت ناآرام بودم، مرتب با لحن بدی با مسافرم صحبت میکردم و رفتار خوبی با او نداشتم و همیشه تصور میکردم من را دوست ندارد، در نهایت تصمیم گرفتم با مسافرم همراه شوم؛ با وجود اینکه یک فرزند شیرخوار داشتم حضور در کنگره بسیار برایم سخت بود، اما وارد کنگره شدم و دختر و پسر عزیزم در این مسیر با ما همراه شدند.
زمانیکه به گذشته نگاه میکنم متوجه میشوم که اینک وضعیت من و مسافرم در صور پنهان تغییر کرده و این تغییرات محسوس است و آرامشی که تا حدودی به دست آوردهام در اثر آموزشهای کنگره اتفاق افتاده است.
ابتدا در کنگره با کلمه تفکر آشنا شدم؛ آن هم از نوع تفکر سالم و اینک به شکر خدا در ابتدای مسیر هستم و حال بهتری دارم.
خداوند را بسیار شاکر هستم که در کنار یک مصرفکننده قرار گرفتم تا به این واسطه با کنگره آشنا شوم، امیدوارم بتوانم با آموزشهای کنگره خود را تغییر دهم و روز به روز زندگی بهتری داشته باشم. از کمک راهنمای عزیزم خانم مریم تشکر میکنم که راه درست زندگی کردن را به من نشان دادند.
نویسنده و تایپ: همسفر سمیه (لژیون ۲۲)
ویرایش: رابط خبری همسفر سحر (لژیون ۲۲)
عکس: همسفر سمانه (لژیون 11)
تنظیم و ارسال: همسفر فهیمه (لژیون 5)
نمایندگی همسفران سلمان فارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1078