بسم الله الرحمن الرحیم
هجدهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاههای آموزش جهانبینی کنگره 60 ویژه مسافران و همسفران سفر دوم با دستور جلسه : قدرت عمل با استادی و نگهبانی مهندس و دبیری خانم زهره در تاریخ چهارشنبه 93/11/8 رأس ساعت 14:30 آغاز به کار نمود.
چیزی که هیچوقت قدیمی و کهنه نمیشود ، سادگی است، بعضی اتفاقات میافتد ولی باز بلافاصله از چرخه خارج میشود، یعنی منظورم این است که از روی فرم خارج میشود. امروز خالکوبی مده ، فردا از مد میافتد.
یکچیزهایی هستش که بر مبنای زمان حرکت میکند، ما باید در نظر بگیریم که الآن این مده ولی فردا این مد نیست .
چیزی که در کنگره 60 دفعه قبل هم گفتم: انگشتر زیاد دستشان نکنند، چون زیبا و قشنگ نیست و به کار ما نمیآید.
لباس پوشیدن وضع سر باید ساده باشد، اگر ساده نباشد الگوی نامناسبی است .
ما اگر مصرفکننده نبودیم و در دانشگاه بودیم ، ایرادی نداشت . ولی چون مصرفکننده بودهایم و زیر ذرهبین هستیم باید ساده باشیم.
به وضعیت نامناسب در خیابان گیر میدهند و بعد نگاه میکنند به دلیل همراه داشتن شربت ،برای شخص مشکل ایجاد میشود .
در مورد ریش گذاشتن، یا ریش کامل بگذارید و یا بهاصطلاح پرفسوری بگذارید و حتی میتوانید اصلاح دوتیغه بکنید .
اگر راهنما نتواند ظاهر رهجو را عوض کند، امکان ندارد که رهجو به درمان برسد . اگر راهنما توانست رفتار و ظاهر رهجو را اصلاح کند ، آنوقت میتواند اعتیاد او را نیز درمان کند .
امروز میخواهم در مورد قدرت عمل صحبت کنم :
یک متنی را میخوانم بین نگهبان و استاد است ، که بهزودی ممکن است سی دی آنهم بیرون بیاید. در ضمن ما سه هفته به دلیل نزدیکی زمان امتحانات سی دی بیرون نمیدهیم.
متن پیام :
ما اکثراً تنها به این جهان می آئیم و با خود آشنا میشویم و سپس حکم مییابیم که در جمع با مفهوم مهربانی ادامه حیات بدهیم . در این مورد که در جمع هستیم چگونه باید از زندگی بهره مفید برداریم ؟ دچار مشکلات میشویم. مهمترین قسمت همینجاست که باید به توانائیهایی دستیابیم ، قدرت تفکر ، قدرت انجام عمل ، قدرت فیزیک بدن .
اگر این مثلث را خوب رسم نمایید ، بدون هیچ ابهامی از این مرحله حیات عبور خواهید نمود و در پایان سفر که بهظاهر تنها هستید تنها نخواهید بود.
و این به آنچه انجام دادهاید یک گام بسیار عظیم را برداشتهاید . در دفتر و اوراقی ثبت میشود . مشروط بر اینکه بین تنها آمدن و تنها رفتن را با این مثلث خوب کامل نمایید .
آنگاه خواهید دید که رنج ، تبدیل به یک گنج معنوی خواهد شد که به آنسو با خود میبرید ، امیدواریم که مفهوم آنچه را که گفتهایم خوب احساس نموده باشید و اکنون به جهت کامل نمودن آن کوشا باشید .
ما تنها به دنیا می آئیم و تنها هم از دنیا میرویم . اول با خود آشنا میشویم ، با خود آشنا شدن انسان برخلاف سایر موجودات طولانیتر است . معمولاً یک دوران بلوغی طول میکشید تا شخص به دوران باروری برسد ، بعد دوران نوجوانی ، جوانی ، میانسالی ، بزرگسالی و مطلبی که بسیار مهم است این است که پیوندی که میتواند برای ما مفهوم داشته باشد همان پیغام مهربانی است . آدمهائی که پیوند محبت بین آنها هست آدمهای شاد و آرامی هستند ولی انسانهایی که محبت درونشان نیست انسانهایی تهی هستند و ناامید و بیشتر دچار بیماریهای مختلف میشوند . این بیماریهای جسمی یکسری متعلق به اندیشه و تفکر است . آلودگی هوا ، مشکلات سروصدا و ... همه وجود دارد و از طرفی مهربانی هم در درون ما وجود ندارد .
آن مهر و محبت اگر بین انسانها وجود داشته باشد ، خیلی مسئله مهمی است . چه چیزی باعث پیشرفت ما در کنگره شده؟ مسئله مهم همان مسئله پیوند محبت است . همه انسانها محبت سرشان میشود ، اگر سرشان نمیشود ، ما بلد نیستیم که به آنها محبت کنیم .
بهر حال چیزی که مهم است ما وقتیکه به این دنیا می آئیم ، ما به یک مفهومی می آئیم ، زمین مهد است که ما در آن آموزش میبینیم ، مثل دانشگاه میماند . ما در این دانشگاه باید یک کاری را انجام دهیم . بایستی یک مثلث را تشکیل دهیم ، یعنی محتوای تمام آنچه به ما آموزش میدهند در این مثلث خلاصه میشود. تمام شعرهای مولوی ، مثنوی معنوی ، عقاید سهروردی ، عطار و همه اینها این مثلث را به ما آموزش میدهند که اگر این مثلث را ما درست رسم بکنیم ، میتوانیم بهاصطلاح رستگار بشویم و به آرامش و صلح برسیم . هم در این جهان وهم در جهان دیگری و این مثلث یک ضلعش قدرت تفکر است .
قدرت تفکر :
ما باید قدرت تفکر را در نظر بگیریم . یکسری از مشکلات عدیده ما در اثر عدم تفکر است. همان وادی اول ، با تفکر ساختارها آغاز میشود. اگر ما در همین وادی اول تفکر را انجام دهیم دیگر بقیه سیدیها را نمیخواهد انجام دهیم . وقتی ما تفکر را صحبت میکنیم ، این تفکر خالی نیست ، بلکه درجهبندی است ، ما منظورمان تفکر مثبت است ، هم مثبت برای خودمان و هم برای جامعه ، انسانها ، جامعه ، زمین ، خاک ، هوا ... ما همهچیز را آلوده کردیم و از بین بردیم .
تفکر در جهت مثبت . یکزمانی است که ما تفکر میکنیم برای ساختهشدن ، یکزمانی تفکر میکنیم برای تخریب ونابودی . خیلیها هستند که برای تخریب تفکر میکنند که چطور کلاهبرداری کنند، چطور رشوه بگیرند و رشوه بدهند ، چطور دروغ بگویند که کسی نفهمد و هزاران رقم دیگر ...
پس یک تفکر مثبت داریم ، یک تفکر منفی و یک گروه هم داریم که بیتفکر هستند، یعنی خنثی که هیچ تفکری انجام نمیدهد .
پس خود تفکر هم میشود ، یک مثلث
پس مثلث ما میشود : قدرت تفکر ، قدرت عمل ، قدرت بدنی
پس تفکر همیشه خوب نیست . آن انسان تخریبی هم با تفکر بین دو نفر را بهم میزند و کینه و نفرت میکارد . پس آنهم تفکر دارد . پس ما باید بهطرف تفکر مثبت حرکت کنیم .
ضلع بعدی : قدرت عمل
وقتی در انجام عمل میرسیم ، بهواسطه بلد بودن خیلی از چیزها ، آیا میتوانیم به آنها عمل کنیم . من همه آیهها را حفظ هستم آیا میتوانم به همه آنها عمل کنم .
بقول یکی از دوستان حفظ قرآن آغاز فهم و آغاز عمل است .
خیلی وقتها ما نمیتوانیم سادهترین کارها را انجام دهیم.
گاهی اوقات میخواهیم منزل را تمیز کنیم، و نمیتوانیم تمیز کنیم ...
قدرت عمل همین کارهای ریز است .
میخواهیم ساز بزنیم ، ولی میبینیم که نمیتوانیم بزنیم .
میخواهیم کاراته باز شویم ، یک مدت بعدازاینکه انگشتمان کمی درد میگیرد ، دیگر بیخیال میشویم .
در قدیم برای خالکوبی؛ آب تره را میگرفتند و با سوزن به بدن میزدند، خون میآمد و تره میرفت در بدن و آن تتو شکل میگرفت .
یک نفر میرود پیش یک خالکوب میگوید یک شیر بزرگ پشت کمر من بکش .
موقعی که میخواهد خال را بکوبد ، مرد میگوید ، آخ ... و میپرسد این کجای شیر است ، خالکوب گفت : دمش است . گفت : پس دمش را نکوب .
مجدداً که شروع به خالکوبی کرد ، احساس درد کرد، پرسید : این کجای شیر است؟ گفت : این یال شیر است . گفت : یالش را نکوب و در ادامه به همین صورت ادامه پیدا کرد ...
و در آخر خالکوب گفت : بلند شو برو ، این شیری که تو می خوای ، نه یال داره ، نه پا داره ، ... هنوز خدا خلق نکرده .
ما خیلی کارها میخواهیم بکنیم ، آیا قدرت عمل و انجام آن را داریم .
ما میخواهیم به درمان برسیم ، اما آیا قدرت پله کم کردن راداریم ؟
عدهای که میخواهند بیایند کنگره شاید 30 درصد از آنها بمانند، هفته اول ، دوم ، سوم عدهای از آنها نمیمانند و میروند ، همه نمیتوانند این شرایط را تحمل کنند .
انجام عمل به 3 قسمت میشود :
یکسری عملها مثبت هستند ، بهاصطلاح عمل سالم هستند . عمل سالم هم معرفت میخواهد .
یکسری عمل را انجام میدهیم ، عمل منفی است . یعنی با انجام عمل تخریب انجام میدهیم ، مشکلات دیگری را به وجود میآوریم. عملی را انجام میدهد ولی عمل او سرقت بانک است و ... عملی را انجام میدهد ، اما ساک یک مسافر را میدزدد... پس این هم انجام عمل است ، بنابراین ما باید به عمل مثبت برسیم .
یک عمل هم داریم ، بیعملی است . خنثی است . شاید این بیعملی از همهچیز گاهی اوقات سختتر باشد . ممکن است بهظاهر متوجه نشویم . یکحرفی در دلت است و میخواهی بازگو نکنی ، خیلی سخت است ، بعضیها نمیتوانند . خیلیها حرف خودشان را در سینه نمیتوانند نگهدارند.
مثلاً با راهنمای خودت مشکل پیدا کردی، به هر طرف که میروی و می گوئی قضیه خرابتر میشود . پس بهتر است که به هیچکسی نگوئید و بگذارید بگذرد .
میرویم سراغ قسمت فیزیک بدن :
قسمت فیزیک بدن هم بسیار مهم و حائز اهمیت است. ما در اینجا باید تفکرمان را درست کنیم و اعمال ارزشی و مثبت را انجام دهیم و بعد می آئیم روی قدرت بدن . که بسیار حائز اهمیت است . این جسم خاکی بسیار ارزشمند است ، خیلی مهم است ، خیلی حساس است و خیلی ظریف است و شاهکار خلقت است .
هر قسمت از این جسم را نگاه کنید، شگفتانگیزترین معجزه خلقت است . شما فکر میکنید که قلب چیز کوچکی است و نمیدانید که چقدر این مهندسی پیشرفته است که این خون را در سراسر بدن پمپاژ میکند و 70 ، 80 سال این کار را درست انجام میدهد . موتورهایی که ساخته دست بشر هستند، در طی مدت کوتاهی پس از کار کردن دچار مشکل میشوند ولی این بدن سالهای سال هیچ مشکلی برایش پیش نمیآید .
چهار تا رگ هستند که خون را به مویرگها میرساند و شاید هزاران کیلومتر طول رگهای خونی در بدن است ، من شنیدهام که 16 هزار کیلومتر فقط طول مویرگهایی هستند که خون را به مغز میرساند .
پس این بدن حائز اهمیت و ارزشمند است . حالا مغز را در نظر بگیرید، رودهها، دندانها..
دوست آمریکائی من که سرطان گرفته بود و الآن الحمدالله خوب شد، برای من نامه نوشت که مهندس من تازه فهمیدهام که یک ادرار ساده چقدر لذتبخش است . خدانکند که دچار مشکل بشوید .
آقایان باید روزانه 8000 قدم راه بروند ، و خانمها 5000 قدم . کدام یک از ما راه میرویم؟ ماشین بدن برخلاف تمام ماشینهاست . اگر لاستیک راه برود ، لاستیک سائیده میشود، اما اگر پای انسان راه برود، پا قویتر میشود . هرچه بیشتر بدوی ، سرعت شما بیشتر میشود . هرچه گردنتان را بیشتر حرکت بدهید ، گردن شما قویتر میشود . هرچه بیشتر دمبل بزنید ، عضلات شما قویتر میشود .
حالا آیا این جسم را سالم نگه میداریم؟
پس قدرت فیزیک بدن را اول باید در جهت مثبت حرکت بدهیم که با ورزش و کارهای مختلف این بدن را قوی و محکم نگهداریم . شخص در سنین پائین انواع مریضی و سرطانها را میگیرد و به خاطر این است که ورزش نمیکنیم و حرکت نمیکنیم . باید همه ما برای این ماشین ارزش قائل بشویم .
آنکس که میگوید این جسم خاکی به درد نمیخورد و روزی به داخل گور میرود، این غلط است . برای ما یک روزش هم ارزشمند است . اگر ما کاری کنیم که 5 سال زودتر بمیریم کلی به خانواده و اطرافیانمان ضرر و زیان بیشتر میزنیم .
5 سال عمر بیشتر کنیم تا بتوانیم از محصولی که درو کردهایم ، استفاده کنیم.
همه محصول را درو میکنند ، میکارند ، و درو نکرده از دنیا میروند .
پائین آمدن سن انسانها به خاطر این است که به جسم ارزش قائل نیستند و زودتر از دنیا میروند و تفکرات غلطی هم دارند . پس ما برای قدرت فیزیکی بدن باید سعی و تلاش کنیم که از قدرت فیزیکی بالائی برخوردار باشیم .
حالا قدرت فیزیکی را که انجام نمیدهیم، در عوض سیگار ، عرق ، شیشه ، تریاک و... هم استفاده میکنیم .
پس یکجا قدرت فیزیک را بالا میبریم ، یکسری هم در این قدرت فیزیک تخریب ایجاد میکنند .
واقعاً راهنماهائی که هنوز دارند سیگار میکشند، هنوز بیدار نشدهاند .
شما در مقابل خودتان مسئولید ، یک موقع نمیدانستید ، خوب ایرادی نداشت. ولی یک موقع است که انسان آگاهی دارد . انسان نسبت به خودش ، بچه و زن و زندگی مسئول است.
پس این قسمت هم 3 حالت دارد : قدرت بدن در جهت مثبت ، قدرت بدن در جهت منفی و خنثی
در جهان دیگر هم برای ما بسیار مهم است ، که در آمدن و رفتن ما بایستی این مثلث را کامل کنیم .
قدرت تفکر ، قدرت عمل سالم و قدرت فیزیک بدن
بحث دوم :
یکسری کارهای ما بهصورت پایلوت است . چون یکسری کارها را در کنگره عمل میکنیم که تابهحال عمل نشده . مثلاً سیستم راهنمائی ، ایجنت ، مرزبانی ما در هیچ کجا نبوده است . حتی شربت اپیوم تینکچر را برای اولین بار بصورت پایلوت انجام دادیم .
بنابراین بعضی از کارها که ما میبینیم جواب نمیدهد ، برمیگردانیم و انجام نمیدهیم .
من در جلسه قبل گفتم که ایجنت هائی که در تمام شعب هستند، دستیار خانم آنی هم بهحساب میآیند. ولی من جواب مطلوبی در این قسمت دریافت نکردم ، و دیدیم که استقلال گروه خانواده در حال از بین رفتن است .
تمام امور خانواده بایستی توسط خود اعضاء گروه خانواده بچرخد و روی پای خودشان بایستند .
بنابراین از این لحظه به بعد ، ایجنت ها دیگر دستیار خانم آنی نیستند.
خود خانوادهها باید خودشان سیستم خودشان را بچرخانند ، مسئولیتشان به عهده خودشان است ، خودشان برنامهریزی کنند، الآن از گروه همسفران : خانم آنی ، آنی کماندار و آقای امین . اینها بایستی استقلال خودشان را حفظ کنند .
بنابراین ما دیدیم در بعضی شعب اختلالاتی در سیستم خانواده بروز کرد ، بنابراین به دلیل به وجود آمدند یکسری مشکلات و اینکه این قضیه بهصورت یک پایلوت بود ، این قانون را به حالت قبل برمیگردانم و ایجنت ها در کار خانواده بههیچعنوان دخالت نمیکنند . استادشان را خودشان انتخاب میکنند و برنامهریزیهایشان را خودشان انجام میدهند.
در روزهای چهارشنبه ، ایجنت شعبه یا یکی از مرزبان شعبه بایستی حضورداشته باشند.
ما خیلی دوست داریم که افراد خودشان سیستم خودشان را بچرخانند . امیدوارم به این نتیجه برسیم .
نگارنده: مسافر احمد شریفیان
منبع کنگره60
- تعداد بازدید از این مطلب :
16846