English Version
English

دستور جلسه این هفته: وادی پنجم و تأثیر آن روی من

دستور جلسه این هفته:  وادی پنجم و تأثیر آن روی من

در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست. توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید.

برای رسیدن به وادی پنجم، با 4 وادی آشنا و آنها را آموزش دیدیم. 4 وادی که درواقع ساختار ذهنی ما را ترسیم می‌سازد؛ زیرا انسان همانی است که می‌اندیشد و شاید بتوان گفت توان بالقوه خویش را در مسیر صحیح اصلاح نمودیم.

درحالی‌که ساختارها با تفکر آغاز می‌گردد (وادی اول) نقش کلیدی این تفکر در تمامی مراحل زندگانی و بالأخص در حیطه بیماری اعتیاد و برطرف کردن این مشکل به‌صورت واقع‌بینانه کاملاً مشهود می‌باشد و در وادی دوم، آموختیم که ما برای هیچ به این دنیا پا نگذاشته‌ایم و کل هستی برای هدفی آفریده و خلق‌شده و این احساس پوچی ناشی از مصرف مواد مخدر بوده که براثر تفکر غلط و حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها، تخریب‌های فراوانی را برای خویش ایجاد نموده‌ایم و می‌بایست خود را از تاریکی‌هایی که در آن پا گذاشته‌ایم نجات داده و به‌سوی روشنایی‌ها گام برداریم و به خویشتن خویش فکر کنیم. همانی که وادی سوم می‌گوید (باید دانست هیچ موجودی به میزان خویشتن خویش فکر نمی‌کند) و کلیه مسئولیت کار و زندگی خودمان را و سختی‌های آن را پذیرفت و سعی داریم آن را حل نماییم.

همان‌گونه که در وادی چهارم می‌گوید در مسائل حیاتی، به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. خدایی که به ما اختیار اعطا کرده است، مگر مسئول نوع انتخاب من می‌باشد. این من بوده‌ام که با تفکری غلط، انتخابی اشتباه را در مسیر زندگی خویش داشته و در دام اعتیاد گرفتارشده‌ام.

پس وادی چهارم این نکته مهم را به یاد ما می‌آورد که مسئولیت همه کارها و مشکلات ایجادشده برایم را بپذیرم و در پی یافتن راه‌حل منطقی برای آنها باشم و از نفس اماره خویش پیروی ننمایم.

و به‌طرف کارها و اعمال ضد ارزشی نروم و بدانم که اگر خداوند را پیروی کنم و صدا بزنیم او هم من را هدایت خواهد نمود و به صراط مستقیم گام خواهد نهاد.

بنابراین کاملاً واضح است که وادی اول تا چهارم به تعبیری بخش نرم‌افزاری ما را که همان مبانی ذهنی و نظری می‌باشد را تبیین می‌کند و ما را آماده ورود به وادی پنجم که حرکت را ترسیم نموده است را می‌نماید.

و اکنون باید توان قوه چهار وادی قبلی را به توان فعل ، اجرا و حرکت درآوریم.

یک ذهنیت و تئوری تا زمانی که در فکر بماند و جامه عمل نپوشاند، کارایی ندارد و می‌بایست آن را تولید و به محصول نهایی رساند تا بتوان از آن استفاده نمود. پس ساختار درمان اعتیاد را باید به‌طور صحیح ایجاد تا از آن بهره‌مند شویم.

وادی پنجم همین را می‌گوید که قدرت مطلق حل مشکلات خصوصاً مشکل مصرف مواد مخدر را نمی‌توان فقط با نشستن و تفکر به خویشتن و پذیرفتن مسئولیت در ذهن حل نمود. بلکه اکنون بایستی حرکت کنی تا به محصول نهایی که همانا درمان و به تعادل رسیدن است، دست‌یابی.

در اول این وادی می‌گوید، در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست و می‌دانیم که به‌جز جهان ما، جهان‌های دیگری وجود دارد به‌مانند جهان خاکی، بادی و فیزیکی می‌باشد و فقط به‌صرف تفکر صحیح و درست، قدرت حل مشکلات را نداریم. بلکه می‌بایست با کسب آموزش و افزایش دانایی و تلاش، حرکتی صحیح به‌سوی عمل سالم داشته باشیم و آن را عملیاتی نماییم.

(تلاش، جوهره حرکت است)

برای عملیاتی کردن، ساختار ذهن و تبدیلات به حرکت می‌بایست درونمان را از ترس، عدم اعتمادبه‌نفس، ناامیدی و اضطراب و هر آن چه که ما را از حرکت به‌سوی درمان و به تعادل رسیدن بازمی‌دارد، پاک و تهی نمائیم؛ یعنی باید از مسائل منفی دور شویم و درونمان را تصفیه کنیم تا بتوانیم به مرحله آرامش موردنیاز به حرکتی درست قدم بگذاریم و سه اصل پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم را در نظر و رعایت کنیم. زمانی کردار ما سالم می‌شود که دارای گفتار سالم شده باشیم و گفتار سالم، مشروط به پندار و یا همان تفکر سالم است و باید بدانیم که عالم به عمل بمانند زنبور بی عسل است.

پس تصمیم نگیر، اگر گرفتی شروع آن را به تأخیر انداختن یعنی نرسیدن است و از نگاه واقعی، حرکت فیزیکی ما می‌تواند متأثر از اندیشه و تفکرات ما نشأت بگیرد.

شاید ما در ذهنمان و آرشیومان خیلی مطالب شفاهی و یا علوم مختلفی را می‌دانیم اما نمی‌توانیم از آن استفاده بهینه و کاربردی کنیم. پس به چه درد ما می‌خورد. فقط یک کتاب خانه پر از محفوظات داشته و از آن نگهداری می‌کنیم نه چیزی بیشتر.

این وادی درواقع موتور حرکتی تفکرات ما است و می‌بایست استعداد درونی خود را برای درمان را به فعالیت و تحقق یافتن و نمود آثار خارجی دانستن تبدیل نمائیم.

زیرا هستی همواره در حال تبدیل و حرکت است. چیزی، چیز دیگر شدن، یعنی اینکه یک بیمار اعتیاد می‌تواند به یک انسان درمان شده تبدیل شود؛ پس باید توان درونی و فکری خویش را که در کنگره 60 همان درمان است ؛امر اول در آخر امر اجرا می‌شود را بتوان با حرکت تبدیل کرد؛ اما برای این حرکت ابتدا باید از پاک‌سازی درونمان شروع نمائیم. موتور حرکتی که آلوده به کثیفی و سیاهی است که نمی‌تواند از کل توان خود بهره مفیدی برد. پس اول باید آن را از آلودگی‌ها پاک نمود.

اما برای اینکه درون خودمان را پاک‌سازی کنیم نیاز است که مرحله را آموزش و از آنها پیروی نمائیم. مواردی چون (دوری از ضد ارزش‌ها، خودداری، قناعت، صبر، توکل، رضا و تسلیم)

1-     دوری از ضد ارزش‌ها

مگر می‌شود به‌سوی عمل سالم حرکت کرد و به کارهای ناشایست هم رجوع نمود. اگر آمدی کنگره 60 تا بیماری اعتیاد را درمان و به تعادل برسی باید بدانی که می‌بایست سعی نمایی از ضد ارزش‌های رفتاری و گفتاری و شنیداری قبلی، دور بشوی؛ در غیر این صورت کار بسیار سختی است که به تعادل برسی. البته شاید نتوان در همان روز اول و به‌طورکلی از ضد ارزش‌های چندین ساله قبلی آمیخته در درونمان، یک‌مرتبه دور شد و گذشت؛ اما می‌توان به‌مرور از یک‌به‌یک آنها کم کرد و این گره‌های چرکین را دور ساخت و باز کرد. مسائلی چون دروغ گفتن، دزدی کردن، پیمان‌شکنی، مصرف مواد مخدر، به حریم دیگران تجاوز کردن، غیبت کردن، در کار دیگران تجسس کردن و هزاران ضد ارزش دیگر؛ اما می‌توان با کمی تمرین از این ضد ارزش‌ها دور ماند. اگر درک کنیم و بفهمیم این چیزها بد است و ضد ارزش.

2-     خودداری

خودداری به امتناع از انجام دادن کار می‌باشد و اختیار را در دستان خود داشتن. می‌خواهی کاری انجام بدهی و نمی‌دانی برایت نفع دارد یا ضرر یا اینکه انجام آن کار، ضد ارزش است و یا دارای ارزش، در این موقع اگر داناییت افزایش‌یافته باشد، عقل سالم حکم می‌کند از انجام آن کار خودداری نمائیم و کسی که اختیار خودش را دارا باشد می‌تواند کاری که باعث توقف فرایند درمان ما می‌شود و به آن آسیب می‌رساند را نباید انجام دهد و خودداری می‌نماید.

3-    قناعت

قناعت به معنای اکتفا کردن به اندک ازآنچه موردنیاز انسان و ضد اسراف‌کاری است. راضی شدن به‌اندازه نیاز بسنده کردن و صرف کردن و روحیه بی‌نیازی و حرص و ولع نداشتن، صفتی است که با تکرار و تمرین در انسان، به‌صورت ملکه‌ای درمی‌آید که باعث خشنودی و راضی شدن به چیز کم و نگه‌داشتن نفس از زیاده‌خواهی می‌شود.

پس یاد بگیریم که با حداقل امکانات، بهترین شرایط را برای خود بیآفرینیم. منظور این نیست که تا آخر عمرمان فقیر و بی‌چیز باقی بمانیم. بلکه به‌مرور زمان و با برنامه‌ریزی صحیح و در راستای عمل سالم، می‌توانیم پایه‌های مالی زندگی خودمان را مستحکم نمائیم.

اکنون‌ که در سفر اول می‌باشی و راهنمایت می‌گوید نرو سرکار، چون باعث توقف مسیر درمانی و سفرت می‌شود، اینجاست که باید قناعت کنی و با سرکار رفتن و به دنبال درآمد مالی بیشتر نباشی، چون درمانت بسیار تا بسیار مهم‌تر از این چند روز درآمد مالی است و به‌کل زندگیت مربوط می‌شود. تو اگر درمان نشوی و سالم که همین کار را هم نمی‌توانی در آینده انجام بدهی و بی درآمد و بیکار می‌شوی.

4-    صبر

آنقدر ارزش صبر زیاد است که خداوند متعادل در قران کریم در موارد مختلف و شکل‌های گوناگون به این مسئله پرداخته و انسان‌ها را با جایگاه و ارزش صبر آشنا ساخته می‌شود. همچنین به صابرین همراهی و یاری خود را در مراحل سخت زندگی وعده داده و نعمت‌های ویژه‌ای عنایت کرده است.

صبر، نتیجه آزادگی است و برای صبر دستاوردها و نتایج فراوانی است که از آن جمله، تربیت نفس می‌باشد؛ زیرا وقتی‌که شخصی مدتی را بر بلاها، شکیبایی ورزید و ترک لذت نمود. کم‌کم نفس عادت می‌کند و از سرکشی بیرون می‌آید. بمانند منی که فکر می‌کردم مصرف مواد مخدر یعنی لذت و اکنون با ترک آن لذت‌گرایی و با در نظر گرفتن صبر در مسیر سفر، نفسم از سرکشی به‌سوی مواد مخدر خارج خواهد شد .پس شکیبایی، دارای پاداش است.

5-    توکل

توکل یعنی انسان قلباً به خدا اعتماد و همه کارهایش را به او واگذار کند. در این صورت از غیر خدا به‌کلی رویگردان می‌شود و محکم و استوار بر این باور است که فاعلی توانا جز خدا نیست و اوست که بر کار بندگانش آگاه است و در انجام هر کار تواناست.

اما بدین معنا نیست که خدا را وکیل خودکرده و دست بگذاریم و بگوییم ما به او توکل کرده‌ایم و خدا همه‌چیز را درست می‌کند و ما به درمان خواهیم رسید.

نه خیر؛ باید با توکل به قدرت مطلق و چشم به رحمت او حرکت و تلاش بکنیم و در صراط مستقیم قرار داشته باشیم تا بتوانیم مشکل بیماری اعتیاد خود را حل کرده و درنهایت درمان و به تعادل برسیم.

6-    رضا

رضا در لغت معنای خشنودی است و در اصطلاح عبارت است از ترک اعتراض بر مقدرات الهی در باطن و ظاهر. رضایت حالتی است که در برخورد با هر چیز ملایم، عارض بر نفس انسان می‌شود و آن را می‌پذیرد و از خود دور نمی‌کند. مقام رضا غیر از مقام توکل است. بلکه از آن عالی‌تر است. کسی که توکل کرده و طالب خیر و صلاح خویش است؛ خداوند را در تحصیل خیر و صلاح خویش وکیل می‌کند؛ اما رضا و یا راضی کسی است که در تحصیل خیر و صلاح خود را فانی کرده است و از برای خود اختیاری طلب نمی‌کند.

و در کنگره 60 یک رهجو می‌بایست با برخورد با مشکلات سفر خویش، رضایت توأمان با توکل به خدا داشته باشد. رضا به محبت بستگی دارد. اگر محبت حاصل شد، رضایت هم حاصل می‌آید و در این مرحله شاید بتوان گفت، محبت بین یک رهجو و راهنمای خویش یقیناً رضایت به دست می‌آورد و بدون هیچ‌گونه اما و چرایی فرمان‌بردار فرمان راهنمایش در طول سفر می‌گردد که درنهایت به درمان خواهد رسید.

7-    تسلیم

مقام تسلیم در درجه بالاتر از رضا قرار دارد؛ زیرا تسلیم عبارت است از ترک کردن طلب و سپردن همه امور به خدا، بدون آنکه به آنها وابستگی داشته باشد که مرحله‌ای سخت و دشوار است ولی وقتی بتوانی وارد این مرحله بشوی، آن‌وقت می‌دانی که چقدر سهل است. در کنگره 60 تسلیم بدون چون‌وچرای آموزش‌های راهنما شدن، مسیری را سهل در سفرت برای پشت سر گذاشتن سختی (و دشواری‌های بیماری اعتیاد و رسیدن به درمان را ایجاد خواهد نمود)

موفقیت از آن‌کسانی نیست که هرگز دچار ناکامی نمی‌شوند، بلکه متعلق به کسانی است که هرگز از تجدید مبارزه بیم و هراس ندارند.

با احترام کمک راهنما مسافر بابک بیات

منبع کنگره60

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .