English Version
English

درد مشترک

 درد مشترک

سلام ؛ سلامی گرم از جنس کسی که از جنس خودت بوده . سلام بر تو که همین الآن که داری این مقاله رو می خونی و پکی عمیق به مواد مصرفی خودت می‌زنی و با هر پکی که مصرف می‌کنی خودت ، خودت را سرزنش می‌کنی و میگی که تو آدم نمیشی ، تو بدبختی و تو بیچاره‌ای و باید با درد اعتیادت بمیری . و بالاخره سلام بر تو که اوضاع و احوال چهره‌ات داغون شده ، اوضاع کاری که اصلاً تعریفی نداره و اوضاع اجتماعی که دیگه کلاً تعطیله و اوضاع خانوادگی هم که عنقریب که متلاشی بشه و....

با هر بار مصرف صدبار تو سر خودت می‌زنی که هزار بار از زهر نوش جان کردن بدتر است و هر از چندی اقدام به ترک می‌کنی و چند روزی و گاهی هم چند هفته‌ای مواد مصرف نمی‌کنی اما پس از چند روز دست از پا درازتر دوباره به سر خانه اول بر می‌گردی و روز از نو و روزی از نو و خلاصه در کوچه‌های اعتیاد با اوضاعی ، آشفته و از این جا رانده و از آنجا مانده ، دنبال راه چاره می‌گردی و هر چه تلاش می‌کنی بیشتر در اعماق تارکی‌ها فرو می‌روی و اوضاع آشفته‌تر از قبل می‌شود . از مشکلات و اوضاع خراب اعتیاد هر چه که بگویم ، کم گفتم و خودت میدانی که اوضاع خیلی خراب‌تر از این حرف است اما .........!

اما بدان که می‌خواهم به تو مژده‌ای بدهم و این مژده و خبری که می‌خواهم بهت بگم از همه خبرهای خوبی که تاکنون بهت داده‌اند زیباتر و آرام‌بخش‌تر است . و آن اینکه روزگاری نه چندان دور من هم مثل خودت بودم ، درست لنگه تو و شاید هم بدتر از تو ، اما ورق برگشت و اکنون من از زندگی‌ام به طرز وصف ناشدنی لذت می‌برم و اما ورق چگونه برگشت : درست در زمانی که گمان می‌کردم با درد اعتیادم باید کنار بیایم یا بمیرم ، روزی که در یک مجله‌ای باکسی مصاحبه شده بود که از جنس خودم بود با همه مشخصاتی که از زندگی‌اش می‌داد ، احساس کردم که درد مشترکی با ایشان دارم و پس از نحوه درمانش صحبت کرده بود اما اسم آن موسسه‌ای که در آنجا درمان شده بود را چاپ نکرده بودند ، خلاصه پس از خواندن آن مطلب در گوشم صدایی را مدام می‌شنیدم که می‌گفت جایی را که دنبالش می‌گردی همین جاست که این آقا خوب شده است ، رهایش نکن و من هم به صد جا زنگ زدم تا آنجا را و نزدیک‌ترین نمایندگی‌اش به محل زندگی‌ام را پیدا کردم . و الآن که دارم این دل نوشته را می‌نویسم نزدیک به 40 ماه است که دیگر مصرف کننده مواد نیستم و خداوند را از این بابت هزاران مرتبه شاکر و سپاسگزارم .

اینجایی که من درمان شدم با مصرف کنندگان مواد مخدر که می‌خواهند درمان شوند به‌گونه‌ای دیگر رفتار می‌کنند در اینجا به من نگفتند تو آدم نیستی ، تو بی‌عرضه‌ای ، یک جو غیرت به خرج بده و این‌قدر لذت طلب نباش و...... در اینجا به من گفتند اعتیاد بیماری است و هر شخص ممکن است با هر جایگاهی به این بیماری دچار شود و راه درمان آن این‌طوری نیست که یک‌دفعه‌ای مصرفت را قطع کنی و دچار هزار جور تنش و شوک جسمی و روانی بشوی .....

در اینجا به من گفتند تو یک‌دفعه‌ای مصرف کننده چند گرم از یک مواد یا چند گرم از چند مواد مخدر نشده‌ای که حالا بتوانی یک‌دفعه‌ای هم کنارش بگذاری ، باید به‌تدریج این پله‌هایی را که پله‌پله بالا رفته‌ای پایین بیایی و خلاصه با آغوش باز و بامحبت تمام مرا پذیرفتند و برایم روز اول دست زدند ، نه به خاطر اینکه مصرف کننده هستم ، بلکه به خاطر اینکه مصرف کننده‌ای بودم که می‌خواستم خوب شوم . در اینجا هیچ اثری از آدمای مصرف کننده نیست ، الفاظ بد بکار نمی‌رود ، کسی حرف کسی دیگری را قطع نمی‌کند ، کسی ، کسی را به خاطر کارهای مختلف و به‌ویژه مصرف مواد و سرزنش و نصیحت نمی‌کند و خلاصه که اینجا عشقه ، اینجا دقیقاً جایی است که تو دنبالش می‌گردی !!!

اما در آخر یک نکته را هم یاد آور بشم و اونم اینکه من قبل از اینکه وارد کنگره شوم فکر می‌کردم مشکل من خیلی بزرگ است یا مصرف مواد من خیلی زیاد است و من خوب نمی‌شوم و با بقیه فرق دارم و از این حرفا . اما وقتی وارد شدم ، دیدم که اشخاصی با مصرف‌های خیلی بدتر از آنچه که فکرش را می‌کردم خوب شده‌اند و به‌گونه‌ای زندگی می‌کنند که باید قسم بخورند تا یکی باور کند که این‌ها روزی مصرف کننده بوده‌اند و در آخر دعا می‌کنم تمام کسانیکه دنبال یک راه صحیح و اصولی هستند تا برای همیشه پرونده مواد و اعتیاد در زندگی‌شان بسته شود به اینجا یعنی کنگره 60 بیایند .

نویسنده : مسافر محمدرضا / نگارش : مریم همسفر محمدرضا

منبع : وبلاگ نمایندگی قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .