-
لطف كنيد خودتان رو براي ما معرفي كنيد.
سلام دوستان معصومه رحیمپور هستم همسفر اسماعيل. مدت هشت سال و دو ماه هست كه رها هستيم. البته ده سالي هست كه در كنگره خدمت میکنیم و پنج سال هم هست كه خدمت كمك راهنمايي میکنم.
-
خانم معصومه عزيز من شخصاً خيلي دوست دارم بدانم کسی که اين همه سال در كنگره خدمت میکند، قبل از آمدنش به کنگره، چه طرز فكري داشته؟
من کلاً فكر میکنم اگر هر چيزي را با ديد خوب به آن نگاه كنيم خوب میشود. قبل از اينكه كنگره بیایم چون خیلی مسافرم را دوست داشتم، حتي يك روز هم به رویش نياوردم كه من میدانم تو مصرفکننده هستي و تمام مسئولیتها و سختیها را به دوش كشيدم تا مسافرم اذيت نشود و از همه مهمتر اينكه جايگاهي كه دارد را از دست ندهد، حالا به عنوان یک پدر يا در فاميل و جامعه و اين قضيه خيلي براي من مهم بود چون اگر كسي پائين بيفتد بالا آوردنش بسيار سخت میشود ولي اگر در جايگاه خودش قرار بگيرد همه به همان چشم نگاهش میکنند. امروز خیلیها باورشان نمیشود كه من يک مصرفکننده داشتم كه الآن درمان شده.
-
مثلاً چه كارهايي انجام میدادید و چه كارهايي انجام نمیدادید؟
خيلي در كارهایش فضولي و كنكاش نمیکردم. میدانید آن زمان كنگره نمیآمدم اما يك سري از آموزشهای كنگره را توسط آموزشهایی كه مادرم به من داده بود ناخودآگاه اجرا میکردم، مثلاً اينكه شوهرت اگر هر جوري هست بايد كنارش باشي و كمكش بكني، ولي چون تجربه نداشتم گاهي اوقات هم باعث میشد كه ما در روي هم قرار بگيريم.
-
میتوانم بپرسم بعد هشت سال رهايي چه ميزان از خودتان شناخت پيدا كرديد؟
يكي از مهمترین چيزهايي كه در خودم شناختم سيستم ايكس بدن هست. چون من اصلاً نمیدانستم كه چنين سيستمي در بدن ما وجود دارد و اگر اطلاع داشتم با خيلي از مشكلاتم بهتر برخورد میکردم.
خيلي چيزها در انسان نهفته هست، اين قضيه شناخت خود هم براي خودش خيلي سنگين هست. مثلاً اينكه شخص پي ببرد كه درونش چيزهايي مثل انواع ضد ارزشها وجود دارد؛ اما شناخت ضد ارزشهای درونمان بسيار مهم هست چرا كه اگر آنها را نشناسيم نمیتوانیم در جهت برطرف كردن آنها قدم برداريم پس اول بايد بدانيم كه چه مسائلي درون ما وجود دارد و بعد با آموزشهایی كه میگیریم آنها رو حل كنيم.
-
به نظر شما كسي كه خشم و ترس را درون خودش پيدا كرده، براي برطرف كردن آنها چه بايد بكند؟
با وادي هشتم ما همه چيز كمرنگ میشود، با حركت راه نمايان میشود. بايد به عقب برگرديم و ببينيم ريشه ترس ما از كجا هست. ريشه آن از كدام ضد ارزش من است، وقتي آن را پيدا كردم میتوانم روبروي ترسم قرار بگيرم و در دل ترس بروم. البته بايد بدانيم كه ما نمیتوانیم با آنها بجنگيم و دست و پنجه نرم كنيم اگر اینطور رفتار كنيم آن به ما غلبه میکند چون خيلي قوي هست، ولي وقتي حركت كنيم و منشأ آن را پيدا كنيم میتوانیم یواشیواش برطرفش كنيم.
-
خيلي دوست دارم بدانم هفت كمك راهنما پرورش دادن چه احساسي دارد؟
خيلي احساس قشنگي هست. زماني كه من شال كمك راهنمايي رهجوهایم را میدادم خیلی خوشحال بودم، حتي رهايي مسافرم اینقدر خوشحال نبودم. يک حسي هست كه نمیشود بيانش كرد. خدا را شكر میکنم از اينكه توانستم هفت نفر را كه مثل خودم حالشان خراب بوده آموزش بدهم و حالا آنها به ديگران آموزش میدهند و اين خيلي قشنگ است.
-
رهجوهاي شما واقعاً مثل بچههایتان هستند؟
براي من هيچ فرقي نمیکند چون اساس كنگره بر پايه وادي چهارده هست. زماني كه رهجوها به من میگویند مامان سلام، فكر میکنم دختر خودم دارد سلام میدهد و ما خيلي به هم نزديك هستيم و همه اینها به خاطر محبت هست.
-
خانم معصومه عزيز به نظر شما فرق بين رؤیا و آرزو چيست؟
آرزو داشتن خيلي خوب نيست چون انسان موجود طمعکاری هست، وقتي كه يک آرزویش برآورده بشود دوباره يک آرزوي ديگر دارد. میگویند هميشه در روياهاتون سير كنيد، رؤیا زيبا هست و نمیتواند من را طمعکار بكند چون وقتي در رؤیا هستيم از آن انرژي میگیریم اما آرزو هيچ انرژي به من نمیدهد و ممكن هست من را اسير خودش بكند و از مسير دورم بكند و انسان لذت طلب و طمعکاری بشوم، آرزو آدم را اذيت میکند.
-
قبل از آمدن به كنگره رؤیایی داشتيد؟
بزرگترین رؤیای من رهايي مسافرم بود و هيچ رؤیای ديگري نداشتم و با اينكه چندين سال از رهايي مسافرم میگذرد من هنوز در روزهاي اول رهايي هستم و از آن لذت میبرم و انرژي میگیرم، حالم رو خوب میکند.
-
زمان ده سال توي كنگره بودن اصلاً كم نيست، دوست دارم بدانم چطور بين كنگره و زندگي شخصيتان تعادل را برقرار میکنید؟
يكي از چيزهايي كه در كنگره به ما ياد میدهند نظم هست. وقتي من يك سري از مشكلاتم را كنار گذاشتم و روي خودم كار كردم و حال خرابيم كمتر شد اين نظم در زندگي شخصي من هم جا میافتد و باعث میشود بتوانم آن را در زندگیام برقرار كنم و كارهايم را درست و به موقع انجام بدهم. مثلاً ساعت هفت صبح هميشه بيدار هستم و ساعت 8:30 در باشگاه در حال ورزش کردن هستم. دو تا بچه مدرسهای دارم و به آنها میرسم. ناهار و شام را به موقع درست میکنم، سیدیهایم را گوش میکنم. اگر واقعاً نظم داشته باشيم كنگره هيچ لطمهای به زندگي شخصي ما نمیزند بلكه به ما كمك هم میکند. اگر به تمام كارهايي كه میکنیم عشق بورزيم و با عشق انجام بدهيم همهچیز درست انجام میشود. مثلاً وقتي پسرم با اسباببازیهایش بازي میکند و آنها را پخش میکند هیچوقت به او غر نمیزنم يا دعوایش نمیکنم، هميشه آموزشهای كنگره را اجرا كردم و از اينكه پسرم يک روز ديگر هم توانست با اسباببازیهایش بازي كند و انرژي بگيرد خوشحال میشوم و آنها را با عشق جمع میکنم.
-
خانم معصومه عزيز براي كساني كه كمك راهنما شدهاند و میخواهند لژيون تشكيل بدهند چه صحبتي براي گفتن داريد؟
لژيون زدن اصلاً دغدغه و نگراني ندارد، وقتي من سر لژيون هستم از تکتک رهجوها آموزش میگیرم. من نبايد به اين چشم نگاه كنم كه كمك راهنما شدم پس بايد همهچیز را بدانم و كامل شده باشم. اگر كسي سؤالی بپرسد يا مشكلش را بگوید و من نتوانم كمكش كنم دنبال جواب آن میگردم و اين خودش آموزش و درسي میشود براي من و به تجربياتم اضافه میشود. يک موضوع ديگر اينكه وقتي در جايگاه كمك راهنمايي هستم خودم را از جايي كه هستم بالاتر نبينم و هميشه گذشته خودم را ورق بزنم و درس بگيرم كه از كجا به كجا رسيدم.
خيلي ممنون خانم معصومه عزيز و دوستداشتنی، اميدوارم كه همچنان باقوت در كنگره باشيد و خدمت بكنيد. من كه خيلي از صحبتهای شما استفاده كردم، مطمئن هستم كه تجربيات شما براي ما بسيار مفيد خواهد بود مخصوصاً كساني كه كمك راهنما شدهاند و میخواهند تشكيل لژيون بدهند.
با آرزوي شادي
گزارشگر کنگره 60: همسفر سيما
- تعداد بازدید از این مطلب :
5070