English Version
English

جشن یکسال رهایی آقایان مجتبی و علی

جشن یکسال رهایی آقایان مجتبی و علی

روز دوشنبه مورخ 93/02/01 تولد یکسال رهایی آقایان مجتبی و علی رهجویان آقای سیروس حسین زاده را با شور فراوان جشن گرفتیم.

 خلاصه سخنان استاد :

این تولد ها را می گیرند که آنهایی که در حال سفر کردن در سفر اول هستند, ببینند و متوجه بشوند که علی و مجتبی روز اولی که آمدند این طوری نبودند و چه اتفاقی افتاده که الان اینجا نشسته اند و 14 ماهه که مواد مصرف نکردند .آنها 11 ماه گوش کردند و سفر کردند و با خدمت کردن به درمان رسیدند.

سخنان استاد درباره مجتبی عزیز:

سه یا چهار سال پیش زمانی که من مرزبان بودم یه خانم دانشجویی آمد برای تحقیق, ولی اکثرا آنهایی که برای تحقیق می آیند یکبار بیشتر نمی آیند ولی این خانم فرق داشت و پا فشاری می کرد و هر روز می آمد تا اینکه پس از چند وقت یکروز پیش من آمد و گفت من یک برادری دارم مصرف کننده است. تا اینکه من خبری نداشتم و مجتبی آمده بود مشاوره شده بود و سر لژیون من نشسته بود و من نمی دانستم که برادر اون خانم است و واقعا بهم ریخته بود .ولی آمد سفر کرد و خدمت کرد و امتحان کمک راهنمایی هم داده است که انشاءالله قبول بشود و او را در جایگاه کمک راهنمایی ببینیم.

سخنان استاد در باره علی عزیز:

علی یکی از بهترین شاگرد های من بود و شاید بگم یکی بهترین بهترین شاگردهای کنگره بود و از روز اول خدمتگذار بود و یک روز از جلسات پارک لاله او ترک نشد چون هدفش مشخص بود و می خواست که درمان بشود .علی در یک محله ای زندگی می کرد که محرم ها, نذرمی کردند که تریاک بدهند. ولی سفرش را شروع کرد یک دوره دبیری پارک لاله و یک دوره نگهبانی آکادمی و در حال حاضر مسئول کارت عضویت میباشد. علی هم امتحان کمک راهنمایی داده که برایش ارزوی قبولی دارم.

بیوگرافی مجتبی عزیز:

مجتبی هندی متولد 69/11/12 در تهران به دنیا آمد وی از 13 سالگی سیگار کشیدن را آغاز کرد و هفت ماه بعد با تریاک و حشیش آشنا شد و او پس از 7 سال انواع مواد (قرص,حشیش,ال اس دی,الکل,گراس) توسط خواهرش با کنگره آشنا شد و در تاریخ 90/10/01  سفر خود را در لژیون آقای سیروس حسین زاده  شروع کرد توانست پس از 12 سال و26روز در تاریخ 91/10/27 سفر اول را به پایان رساند . وی در سفر دوم در یک دوره دبیری در روزهای پنجشنبه آکادمی را انجام داده است و الان 15 ماه است که آزاد و رهاست.

  بیو گرافی علی عزیز:

آقای علی مولایی متولد 53/07/01 در سبزوار به دنیا آمد وی در چهارم دبیرستان به توصیه یکی از دوستانش برای رفع سردرد تریاک مصرف کرد او در دانشگاه مواد مصرف می کرد تا اینکه در سال 78 ازدواج کرد و به تهران آمد و مصرف تفریحی خود را ادامه می داد پنج سال از این قضیه می گذشت و علی به واسطه منیتی که داشت و سیگار هم نمی کشید می گفت من هیچ وقت معتاد نمیشم تا اینکه دید هر روز دارد مصرف می کند علی سال 89 با کنگره آشنا شد ولی جرات سفر کردن نکرد تا اینکه در سال 90/10/01 با راهنمایی آقای سیروس حسین زاده سفر خود را آغاز نمود و در تاریخ 91/11/11 پس از 12 ماه و10روز سفر اول خود را به پایان رساند .علی از همان سفر اول  خدمتگذاری را شروع کرد و در سفر دوم یک دوره نگهبانی آکادمی و یک دوره دبیری پارک لاله و کارت عضویت آکادمی را بعهده گرفت و الان 14ماه و 20روز است که آزاد و رهاست.

اعلام سفر علی عزیز:

بیش از 10 سال تخریب انتی ایکس:تریاک 12 ماه سفر کردم به روش DST با شربت OT به راهنمایی آقای سیروس حسین زاده ورزش شنا و رهایی 14 ماه


 

اعلام سفر مجتبی عزیز:

بیش از 7 سال تخریب ,آخرین انتی ایکس مصرفی:قرص,حشیش,الستی بیش از 12 ماه سفر کردم به روش DST داروی   OTبه راهنمایی آقای سیروس حسین زاده ورزش فوتبال و الانم 15 ماهه که ازاد و رها هستم.

آرزوی مجتبی عزیز:

امیدوارم که هرکس وارد کنگره می شود به رهایی برسد.

آرزوی علی عزیز:

امیدوارم که کنگره و روش درمان آن جهانی شود.

خلاصه صحبت های علی عزیز:

از آقای مهندس و خانواده محترمشان و آقا سیروس تشکر می کنم .اولین بار چهارم دبیرستان چون سر درد زیادی داشتم رفتم با بچه ها تریاک مصرف کردم و از آن به بعد هر وقت امتحان داشتم تریاک می کشیدم تا اینکه با همسفرم آمدیم تهران و من هفته ای یک بار مصرف می کردم تا اینکه یک روز همسفرم به من گفت :مواد نکش معتاد میشوی و من چون منیت زیادی داشتم گفتم نه من هفت ساله مصرف می کنم و معتاد نشدم تا اینکه یک روز دیدم اگر مصرف نکنم نمیتوانم راه بروم .انچه در درون من بود من از بیرون طلب می کردم و سالی یکدفعه برای اینکه فامیل همسرم متوجه نشوند ترک می کردم و بعد از مدتی دوباره مصرف می کردم. من هر وقت از جلوی کنگره رد می شدم می گفتم خوشبحال کسانی که دارند اینجا ترک مواد می کنند ولی خودم جرات آن را نداشتم که به کنگره بیایم ولی یک روز که داشتم با یکی از دوستانم مواد مصرف می کردم دوستم گفت: بیا ترک کنیم و من گفتم یکجا رو سراغ دارم و به کنگره آمدیم .

 

خلاصه صحبت های مجتبی عزیز:

از آقا سیروس خیلی تشکر میکنم و از خواهر عزیزم که همسفر خیلی خوبی برایم بود و خیلی کمکم کرد و الان که به کارهای گذشته ام فکر می کنم واقعا نمی دانم که چه طوری من اینکار ها رو انجام می دادم . از مادرم  که خیلی اذیتش کردم تشکر می کنم که من رو تحمل کرد و دوستای منم که اینجا هستند و دیدند که من کی بودم و الان کی هستم و تغییر را که در من دیدند آنها هم به کنگره آمدند برای درمان و همیشه دنبال آرامش بودم و در کنگره به آن رسیدم در زمان مصرفم مواد می زدم که آرام بشم  ولی آلان میدانم که به آرامش دایمی دست پیدا کردم.


ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .