تمامی ساختارهای آموزشی مثل مدارس و مؤسسات عالی که بر مبنای درستی کار میکنند ؛دارای دو بخش از آموزش میباشند که گاهی وقتها ممکن است از بخش دوم بیخبر باشند؛و آن هم تحقیقی است که خودبهخود در مسیر آموزش به وجود میآید که سبب پژوهش و نتایج جدیدی خواهد شد .مثلاً در رشتهی پزشکی ،بخش اول ،آموزش دروس مشخص مربوط به آن رشته میباشد ؛اما در ادامه ممکن است داروهای جدید بسیاری خلق و تولید شوند. در کسبوکار هم اینگونه است .مثل فروشگاههای زنجیرهای که در ادامه باعث تولید شعب بیشتر و اجناس جدیدتر خواهند شد. خلق و زایش در ادامهی کار اصلی و یا آموزش اتفاق میافتد.وقتی انسانی بخواهد در یک سیستم عاقلانه رو به جلو حرکت کند ،کار بسیار خاص و ویژهای انجام نمیدهد ،تنها لازم است با ساختار همراه شود.این نعمت بسیار بزرگی است که ما در مکانی حضور داریم که تکلیفمان معلوم است.میدانیم چه چیز را میخواهیم آموزش دهیم و نحوهی آموزش دادن و آموزش گرفتن را هم فراگرفتهایم.
استاد زهرایی فرمودند:ساختار آموزشی در کنگره یک ساختار تعریفشده میباشد که یک شگفتی درونش نهفته است و آن این است که بار بسیار سنگینی را از روی دوش تمامی اعضای کنگره اعم از ایجنت و راهنما و مرزبان و... برداشته است.در کنگره کار ما مشخص میباشد و برای آموزش ،مبانی و زمان معلوم و از پیش تعیینشده میباشد.
تمامی ساختارهای آموزشی مثل مدارس و مؤسسات عالی که بر مبنای درستی کار میکنند ؛دارای دو بخش از آموزش میباشند که گاهی وقتها ممکن است از بخش دوم بیخبر باشند؛و آن هم تحقیقی است که خودبهخود در مسیر آموزش به وجود میآید که سبب پژوهش و نتایج جدیدی خواهد شد .مثلاً در رشتهی پزشکی ،بخش اول ،آموزش دروس مشخص مربوط به آن رشته میباشد ؛اما در ادامه ممکن است داروهای جدید بسیاری خلق و تولید شوند. در کسبوکار هم اینگونه است .مثل فروشگاههای زنجیرهای که در ادامه باعث تولید شعب بیشتر و اجناس جدیدتر خواهند شد. خلق و زایش در ادامهی کار اصلی و یا آموزش اتفاق میافتد.وقتی انسانی بخواهد در یک سیستم عاقلانه رو به جلو حرکت کند ،کار بسیار خاص و ویژهای انجام نمیدهد ،تنها لازم است با ساختار همراه شود.این نعمت بسیار بزرگی است که ما در مکانی حضور داریم که تکلیفمان معلوم است.میدانیم چه چیز را میخواهیم آموزش دهیم و نحوهی آموزش دادن و آموزش گرفتن را هم فراگرفتهایم.
استاد در ادامه فرمودند :گویی بشر از سمت دشواری به سوی آسانی حرکت میکند.این درست است که علم دریچههای جدیدی را گشوده است ،اما طبیعت انسانی گویی از دشواری گریزان بوده و به سمت آسانی میل دارد. این که فرضاً وسیلهای به نام یخچال اختراع میشود و دیگر انسان به دنبال سردخانه نمیرود و کارش آسان میشود ؛منظور از این ،حرکت از دشواری به آسانی نیست ،اگرچه دشواری را آسان میکند اما ما در رابطه با طبع و تفکر انسانی صحبت میکنیم. مثلاً شعرا تا حدود پنجاه سال گذشته در چارچوب تعریف شعر پارسی ،شعر میگفتند ،یعنی به رعایت وزن و قافیه پایبند بودند؛اما اتفاقی که در ادامه میافتد این است که مقولهای به نام شعر نو خلق میشود که خیلی هم در بند وزن و قافیه و آهنگ نیست ؛این اتفاق به دلیل حرکت بشر از سمت دشواری به آسانی بوده است.
اصل مطلب این است که انسان حرکت از دشواری به آسانی را در خلق ،تولید و زایش پیدا کند ،نه در لاابالیگری و نه در حرکت به سمتی که از کشیدن رنج درست فرار کند ،یعنی انسان در جهت بیتفکری حرکت نکند. برای مثال :امروزه به خاطر اینکه معلم زیاد شده است.ما نمیتوانیم ارزش وجود معلم را زیر پا بگذاریم .قدرشناسی بایستی پیوسته با ما همراه باشد .چون آب را در اختیارداریم ،ارزشمندترین حالت این است که سپاسگذار آن باشیم و پیوسته ارزش وجود آب در بطن ذهن و قلب ما باشد و در ناخودآگاه ما زندگی کند .زمانی این قدرشناسی در وجود ما نهادینه میشود که با یک ساختار آموزشی درست همراه باشیم که بهترین نمونهی آن هم کنگرهی خودمان است.
پایان گزارش : مسافر محمد اعتمادی
منبع : وبلاگ مسافر محسن زهرایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
4011