English Version
English

نظم، خدمت، محبت

نظم، خدمت، محبت

اولین چیزی که من مسافر در رابطه با سفر خود باید آویزه گوش خود کنم منظم بودن در رفت و آمدم در لژیون است و وقتی من به طور منظم در لژیون آمدم و در جلسات شرکت کردم آن وقت از آموزش‌ها بهره کامل برده و از تجربیات مسافران دیگر هم استفاده می‌کنم که این یکی از کلیدهای رهایی است. دومین چیزی که من مسافر باید آن را رعایت کنم استفاده منظم از شربت ot خود است. این شربت برای من مسافر حکم داروی درمان را دارد و من اگر دیدگاهم را نسبت به این شربت طوری کنم که آن را مخدر ندانم و به دارو بودن آن ایمان داشته باشم نصف راه درمان را رفته‌ام. پس نظم در مقدار مصرف و ساعت مصرف این دارو طبق نظر راهنما یکی از مهم‌ترین مسائلی است که من مسافر باید رعایت کنم. پس اگر من طبق فرمان راهنما مقدار مصرف و زمان مصرف داروی خود را به طور منظم ادامه دادم یکی دیگر از کلیدهای رهایی را به دست آورده‌ام. در رابطه با خدمت من مسافر یاد گرفته‌ام که خدمت حال من را خوب می‌کند؛ یعنی وقتی من مسافر در طول سفرم بارها شیطان به سراغم می‌آید و یاد مواد را به ذهنم می‌آورد بهترین راه برای فرار از دست شیطان و دور شدن از فکر مواد خدمت در کنگره 60 است.

حالا نوع خدمت مهم نیست مهم این است که ما شروع به خدمت کنیم و با خدمت کردن هم فکرمان را از مواد منحرف می‌کنیم، هم بدنمان را با خدمت خسته می‌کنیم که آن هم برای فراموش کردن مواد بسیار مفید است. در رابطه با محبت چیزی که من مسافر می‌توانم بگویم این است که من مسافر قبل از ورودم به کنگره فردی گوشه‌گیر و منزوی بودم و همیشه کمبود محبت داشتم و به همین خاطر همیشه جذب افراد هم نوع خود می‌شدم، افرادی که با دور هم جمع شدن و مصرف مواد هر روز آلوده‌تر می‌شدم. ولی با ورود به کنگره محبت واقعی را لمس کردم و اولین کسی که محبت آن را جذب کردم راهنمایم بود.

من وقتی که می‌دیدم راهنمایم برای لژیون و ما افراد مصرف‌کننده چه دلسوزی‌هایی که نمی‌کند متوجه شدم این محبت با محبت‌های دیگر تفاوت اساسی دارد. وقتی دیدم فردی برای ما از تمام زندگی‌اش می‌گذرد و تمام وقت خود را صرف بهبودی ما می‌کند و با هر غم ما غمگین و با هر شادی ما شاد می‌شود آن وقت متوجه شدم جنس این محبت فرق می‌کند و یکی دیگر از محبت هایی که ما را به دور هم بودن و حضور در لژیون گرم می‌کند محبتی است که از طرف هم لژیونی‌های خود می‌بینیم. چون ما همگی در لژیون همدرد هستیم پس درد یکدیگر را خوب می‌فهمیم و مشکلات یکدیگر را خوب درک می‌کنیم به همین خاطر جنس محبت ما خالص است و به دل یکدیگر می‌نشیند و این پیوند محبت است که ما را در لژیون گرم و پایدار نگه داشته است. در آخر من مسافر فهمیدم که با نظم، خدمت و محبت می‌توانم کلید اصلی رهایی را به دست آورم.

با احترام مسافر: عباس باقری

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .