هوالحق
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
بسیاری از دوستانی که در کنگره میآیند اهل مطالعه هستند و اگر نبودند توفیق نصیبشان گردید که با کتاب و نوشتارهای آموزشی کنگره به مطالعه روی آوردند و باشد که حوزه مطالعاتی خود را محدود به کتاب و نوشتارهای کنگره ننمایند و در زمینههای مختلف مطالعه نمایند که...
که انسان هر چه بداند باز هم نمیداند و تا دانستن راه بسیار طولانی و ای بسا ممتنع الوصول در پیش است. به موضوع مطالعه پرداختم تا بگویم آموزش محدود به کنگره و نوشتارهایش نیست چنانکه سعدی بزرگ میفرماید هر برگ درخت اگر در آن نیکو بنگریم کتابی است برای شناخت خداوند. به نظر من تمام لحظات عمرمان با هر قدمی که برمیداریم در حال آموزش هستیم گاه میدانیم که میآموزیم و گاه نمیدانیم ولی میآموزیم؛ اما همیشه آموختنها مثبت و مفید نیست. مثلاً گاه روش ساختن شیره از تریاک را میآموختیم که ای کاش نمیآموختیم یا کودکی در خیابان ناسزا و دشنام را میآموزد و مسایلی از این قبیل؛ اما انسان عاقل و خردمند حتی از عشقبازی کبوتری با جفتش, محبت به همسر, محبت به فرزند, محبت به هم نوع را میآموزیم پس لانه کبوتر برایش مدرسهای میشود که شاید درسی که در آن آموخت را در هیچ مدرسهای نمیتوانست بیاموزد. همه انسانها وقتی که فیلمهای مستند و راز بقا را میبینند برخی شیر را به خاطر عظمت و شکوهش تحسین میکنند و برخی درندگی و خشونتش را میستایند, برخی نیز او را به خاطر وحشی گری سرکوفت میزنند اما خردمند میآموزد که وقتی شیر به اندازه نیازش غذا میخورد و چون سیر شد آسیبی به کسی نمیرساند او نیز به اندازه نیاز جمعآوری کند نه برای نسلهای آینده و به قیمت هدر دادن عمر خود.
معلم کارش آموختن چیزهایی است که یاد گرفته است. او سالها درسخوانده و در رشته مورد نظرش به درجه معلمی یا استادی رسیده است. او با آموزش شاگردانش از طرفی شغلی یا جایگاه اجتماعی بالا دارد و از طرفی زکات علمش را پرداخت میکند؛ اما گاه اشخاصی را مشاهده میکنیم که شغلشان معلمی نیست ولی معلم خوبی میشوند برای دیگران البته ناخواسته و ندانسته. شما اگر اهل سفر و مسافرت باشید کامیون و تریلیهای زیادی را دیدهاید که روی بدنه آنها اشعار و مطالب زیبایی نوشته شده است که بازگوکننده روحیه و سلیقه راننده است. من و شما اتفاقی پشت سر آن کامیون قرار میگیریم و آن اشعار و مطالب را میخوانیم. راننده کامیون ناخواسته و شاید ندانسته معلم من و شما شده و چیزی به ما میآموزد و چه زیباست آموختن. آموختن در همه جا و همیشه حتی از نوشتهی روی کامیون. چند سالی است که روی المانهای شهری مخصوصاً دو طرف پلهای عابر پیاده مطالب زیبایی مینویسند که اکثراً آموزههای اخلاقی و یا روانشناسی است.
وقتی خردمند از عشقبازی دو پرنده درس میگیرد نهایت بیانصافی است که من تابلوی روی پلها و یا هر نوشتهی زیبایی که در سطح شهر نصب شده است را نخوانم و با حضور در لژیون منتظر باشم استاد راهنما برای جلسه بعد چه موضوعی را ارائه میکند آن وقت مثل طوطی آن مطلب را حفظ کرده و طوطیوار تحویل ایشان دهم. میدانیم و میدانید ولی جهت تذکر و یادآوری میگویم که هر کاری که از درون ما را راضی نکند پشیزی نمیارزد پس اگر به دستور استاد محترم چیزی میخوانیم به خاطر دل خودمان و به جهت یادگرفتن با تمام وجود بخوانیم نه به خاطر رفع تکلیف. اگر چنین کردیم و همیشه در حال آموزش بودیم دیگر کسی به خود اجازه نمیدهد که برچسب نادانی به ما بزند. نادان کسی است که نمیداند و نمیخواهد که بداند. ما میدانیم و در حال آموختن هستیم نه فقط از کنگره بلکه از جامعه, از زندگی, رسانهها, کتابها, اینترنت, پرندگان آسمان, کامیون, جاده و از هر چیزی که ارزش آموختن داشته باشد.
پس لطفاً تقاضا دارم خود را نادان خطاب نکنیم و کمی به خود احترام بگذاریم.
با احترام: جواد موسوی
راهنما: مازیار اعرابی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1363