یازدهمین جلسه از دوره بیست و دوم کارگاههای آموزشی جهانبینی کنگره 60 نمایندگی ارتش روز یکشنبه در تاریخ 1397/01/26 با دستور جلسه: وادی هشتم با دبیری مسافر محمدرضا و نگهبانی مسافر علی و استادی کمک راهنما مسافر علی رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که فرصت خدمت کردن در این جایگاه به من داده شد که میتوانم به دانستههایم بیفزایم و از دبیر و نگهبان محترم بابت اینکه به من فرصت خدمت کردن دادن تشکر میکنم. اگر بخواهم در مورد وادی هشتم بدانم و درک بیشتری از این وادی داشته باشم باید به وادی قبل بازگردم، زیرا در وادی هفتم میآموزم که چگونه باید راه درست و هدفی که دارم را بیابم و برای پیدا کردن یکراه درست نیاز به برداشت و اطلاعات درست دارم و همچنین در حال حرکت کردن هم باید برداشت درستی داشته باشم که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد، بعدازآن که وارد وادی هشتم میشویم مسئله بسیار مهم و شیرین است، به نظر من اگر انسان هدفی داشته باشد و بخواهد در آن هدف قدمی بردارد و حرکت کند، هرچقدر مسئله را برای خود پیچیدهتر کند کار سختتری خواهد داشت، این مسئله را من تجربه کردهام.
شاید بیرون ازاینجا برای خیلی از انسانها درمان اعتیاد کار بسیار سخت و نشدنی باشد و همه از آن فرار میکنند و از وارد شدن در این مسیر میترسند، زمانی که این درمان به آنها پیشنهاد بشود به این دلیل که درمان اعتیاد، برای آنها بسیار بزرگ تعریفشده است اصلاً فکر وارد شدن در این مسیر را هم نمیکنند.
در وادی هشتم به سه مطلب برای حرکت کردن بیان میشود که اولی تعیین هدف است، برای حرکت در مسیر صراط مستقیم قبل از هر کاری باید یک هدف تعیین کنیم، انسانی که هدف نداشته باشد درست مانند وادی دوم به بیهودگی، ناامیدی و پوچی میرسد ولی انسانی که هدف داشته باشد همیشه دنبال آن میگردد که برای رسیدن به آن هدف باید چهکارهایی را انجام دهد و راجع به آن تفکر و برای رسیدن به آن هدف تلاش کند.
بعدازاین مرحله وارد مرحله دوم میشویم که میگوید برای هدفی که در نظر داریم آنقدر باید بزرگ و ارزشمند باشد که بتوانیم برای رسیدن به آن تلاش کنیم اگر مرحله دوم نباشد هیچوقت به هدفمان نخواهیم رسید، شاید درمان اعتیاد برای من در زمان مصرف یک تفکر بود، در این حد که به این فکر میکردم که میشود من هم یک روز بدون مصرف مواد از خواب بیدار شوم و مانند آدمهای عادی مشغول کارهای روزمره شوم بعداً بجایی رسیدم که چارهای جز اینکه این هدف برایم ارزشمند شود نداشتم ولی انسان میتواند قبلاً از اینکه به این مرحله یعنی آخر خط برسد بتواند هدفش را ارزشمند کند.
در مرحله سوم در حال قدم برداشتن و حرکت کردن مسئلهای به نام دوراهی مطرح میشود، به نظر من، من علی هرلحظه در سر دوراهی قرار دارم و باید یکی از این دوراهی را انتخاب کنم و اینیک هدیه الهی است که به من دادهشده است یعنی انتخاب کردن و بر اساس این ویژگی جایگاه من انتخاب میشود قبل از انتخاب کردن یکسری مسائلی را باید در نظر بگیرم و پیشزمینههایی نیاز داریم که همان مسائلی است که از پیش آموختهایم و یا همان دانایی ما، اگر منبع اطلاعاتی درستی داشته باشیم مطمئناً انتخاب بهتری هم خواهیم داشت، بنابراین در مرحله سوم آموختن و یادگیری به من گوش زد داده میشود، در این مرحله مثلث دانای و دانایی مؤثر معنا پیدا میکند و مجهز بودن به دانایی مؤثر بسیار در زندگی من مفید خواهد بود زیرا من در کوچکترین مسائل زندگی مانند انتخاب کلمات هم در سر دوراهی هستم.
عکس: مسافر روزبه (لژیون ششم)
تهیه و تنظیم: مسافر روزبه
منبع: کنگره 60، نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
4099