_ بنام خدا، با عرض سلام و احترام خدمت شما، ضمن تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما قراردادید لطفاً بهرسم کنگره ۶۰ خودتان را معرفی کنید.
سلام دوستان سهند هستم یک مسافر، با چندین سال تخریب وارد کنگره60 شدم آخرین آنتی ایکس مصرفی انواع مواد، ۱۰ ماه و ۲۲ روز سفر کردم به روش DST با داروی OT به راهنمایی راهنمای بزرگوارم جناب آقای فرشید تفرشی، رهایی از بند اعتیاد ۸ سال و ۶ ماه .
_ با توجه به دستور جلسه هفته آینده که هفته راهنماست فکر میکنید نقطه عطف یک راهنما کجاست و چه چیزی میتواند بهترین حس را در یک راهنما ایجاد کند؟
خود بحث راهنما شدن یک طیف است، از آن روزی که شما تصمیم به شرکت در آزمون میکنید و شروع به مطالعه و تلاش میکنید، در ادامه شرکت در آزمون و قبول شدن، تا آن روزی که میتوانید شال راهنمایی را کسب کنید تمام این مراحل یک سیر است که هرلحظه از آن حسهای مختلفی به شما میدهد و هرلحظه کامل و کاملتر میشود. ولی اگر بخواهیم نقطه عطف یک راهنما را ببینیم به نظر بنده لحظهای است که یک راهنما در لژیون خود شروع به کار میکند و فعالیت خود را آغاز میکند، این میتواند نقطه عطف یک راهنما باشد. من احساس میکنم بهترین حسی که به بنده بهعنوان یک راهنما میتواند دست بدهد هنگامی است که یک فرد وقتی به رهایی میرسد احساس کنم آن فرد به معنای واقعی کلمه رهاشده است، به این معنی که علاوه بربند اعتیاد از بندها و گرههای مختلفی که ما درون خودداریم رهاشده است و درواقع کار کنگره۶۰ و راهنماترمیم این مسئله است. زیرا علت به وجود آمدن اعتیاد همین گرهها است.
_ برای رهجویانی که قصد دارند در آزمون راهنمایی امسال شرکت کنند چه پیامی دارید و فکر میکنید چه چیزی آنها را به موفقیت در این آزمون نزدیکتر میکند؟
من همیشه به رهجوهای خود این مطلب را گوشزد میکنم که جدا از اینکه برای قبولی در آزمون مطالعه و تلاش و کسب سواد کافی لازم است باید درسهای کنگره۶۰ و جهانبینی درست بهصورت عملی در زندگی فرد جاری شود و شخص راهنما شدن را درون خود ببیند، توصیه من به عزیزان این است که به راهنما شدن فکر کنند و تصویر راهنما شدن خودشان را در ذهن خود بسازند و سعی کنند از همین امروز مانند یک راهنما فکر کنند و رفتار کنند. اگر یک رهجو از همین حالا مانند یک راهنما فکر و رفتار کند قطعاً آن جایگاه برای او دستیافتنی است. اما اگر صرفاً خواندن منابع باشد و تغییری در درون فرد ایجاد نشود فکر میکنم آن فرد نمیتواند به جایگاه راهنمایی دست یابد.
_ جناب مهندس دژاکام در تعبیری زیبا راهنمایان را سرشاخههای درخت کنگره ۶۰ مینامند که وظیفه خطیر محصول یا میوه دادن را به دوش میکشند، به نظر شما مهمترین عاملی که میتواند ازنظر کمی و کیفی به محصول کنگره ۶۰ بیفزاید چیست؟
سؤال بسیار زیبایی را مطرح کردید, اگر بخواهیم طبق تعبیر آقای مهندس بگوییم مهمترین چیزی که یک درخت را به یک میوه خوب میرساند تغذیه مناسب است. تغذیه درست و صحیح از ریشه دریافت میشود و یک راهنما باید آن تغذیه را بهصورت تمام و کمال دریافت کند و تمام موادی که یک میوه نیاز دارد را به آن برساند. بالاترین کاری که یک راهنما میتواند بکند و مهمترین وظیفهای که یک راهنما دارد این است که بتواند آموزشهای کنگره۶۰ را بهصورت درست و بدون کوچکترین کمی و کاستی به رهجوی خود منتقل کند. آموزش صحیح همان است که از سرچشمه که جناب مهندس باشد دریافت میشود و راهنما باید بدون اعمالنظر شخصی به رهجو منتقل کند. وقتی این اتفاق بهصورت صحیح رخ دهد قطعاً یک رهجو که همان میوه کنگره۶۰ است بهصورت کامل و درست به نتیجه خواهد رسید.
_ مهمترین رسالت یک راهنما را چه میدانید؟
به نظر بنده روش یا متد DST به بهترین شکل ممکن اعتیاد را درمان میکند، اما چیزی که آن را کامل میکند جهانبینی و فراگیری آن است. بنده احساس میکنم مهمترین رسالت یک راهنما این است که رهجو را بیدار کند، یک انسان در اثر مصرف مواد مخدر گویی که به یک خواب فرورفته است، مهمترین وظیفه یک راهنما بیدار کردن رهجو از این خواب است و این بزرگترین رسالت و هنریک راهنماست که این نقاط خفته را شناسایی و بیدار کند تا رهجو بتواند احیا شود و به درمان کامل برسد.
تهیه و تنظیم : مسافر رضا لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
105