English Version
English

وادی دوم انسان را به امید و از پوچی به‌ طرف هست بودن سوق می‌دهد

وادی دوم انسان را به امید و از پوچی به‌ طرف هست بودن سوق می‌دهد

جلسه پنجم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدی‌پور قم، با استادی مسافر ابوالفضل، نگهبانی مسافر رسول و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من" روز یکشنبه مورخ ۲ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ آغاز بکار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که در کنگره حضور دارم، از راهنمای محترم آقا اسماعیل، ایجنت محترم علی آقا و گروه مرزبانی تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار گرفته و آموزش بگیرم.
دستور جلسه وادی دوم است، هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌گذارد، هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
این وادی، وادی امید است، من هفت ماه سفر بودم و فقط وادی‌ها را از روی CD می‌نوشتم ولی یک روز تصمیم گرفتم این وادی را بخوانم، من وادی دوم و وادی دهم را خیلی دوست دارم و به کار من می‌آمد و این ادامه داشت تا برای استاد جلسه من به این وادی رسیدم. این وادی انسان را به امید و از پوچی به‌طرف هست بودن سوق می‌دهد.
مدتی پیش صحبتی را گوش می‌دادم که مضمون آن این بود؛ آخرین برگ برنده شیطان برای اینکه انسان را در گرداب تاریکی و ظلمات فرو ببرد ناامیدی است، گران‌‌‌ترین کالای شیطان که به انسان آموزش می‌دهد منیت و دروغ گفتن است و واقعاً انسان را گرفتار می‌کند و دیگر هیچ کاری از دستش برنمی‌آید و من ابوالفضل گرفتار بودم. آقای مهندس در این وادی می‌فرمایند؛ تفکر غلط هم باعث بیماری من شده‌ است، در زمان مصرف من به دنبال ضد‌ارزش‌ها و درگیری بودم و افکار خوبی نداشتم و همین افکار باعث به وجود آمدن بیماری‌های مختلف در من می‌شد.
در زمان مصرف، صبح به‌محض بیدار شدن از خواب اولین چیزی که به ذهنم می‌رسید مواد مخدر بود و همیشه دعا می‌کردم که خداوندا یا من را بُکُش یا کاری کن من احتیاجی به مواد نداشته‌ باشم، ولی غافل از این بودم که خودم باید اقدامی بکنم و درمان شوم و دانش و آگاهی من در این مقوله ناچیز بود، من از همه طلبکار و بسیار ناامید بودم و همین امر اعتماد به‌ نفسم را از من گرفت و اگر کسی چیزی می‌گفت چون حوصله نداشتم حق را به او می‌دادم.
آقای مهندس در این وادی بیان می‌کنند که هر موجودی نقش و رسالت خودش را دارد و باید آن را پیدا کند و من نمی‌توانم نقش کس دیگری را بازی کنم. انسان در زمان آفرینش بین دوراهی بود و این جرقه و نور سو برای من روشن شد که خودم باید تصمیم بگیرم و خداوند را ازاین‌جهت شاکر و سپاسگزارم.

تهیه و تنظیم: گروه وبلاگ مسافران محمدی‌پور قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .