جلسه دوازدهم از دوره سی و سوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس به استادی راهنمای محترم آقای وحید، نگهبانی مسافر محمدجواد و دبیری مسافر امیر با دستور جلسه وادی دوم و تأثیر آن روی من در تاریخ شنبه یکم اردیبهشت 1403 رأس ساعت 17 آغاز بکار نمود
خلاصه سخنان استاد:
در مورد دستور جلسه وادی دوم و تأثیر آن روی من، مهمترین قسمت دستور جلسهها که موضوع وادی هست تأثیر آن روی من است. این وادی زمانی هست که من وادی اول را رد کردم فکر کردن را یاد گرفتم حالا متوجه میشوم کلی کار عقبمانده، چیزهایی که ازدستدادهام و یک زندگی آشفته و دنیایی که با جهنم تفاوتی ندارد و در بطن این ماجرا هستم در وادی اول یاد گرفتم مقصر همه این گرفتاریها خودم هستم اینجا بدون شک من وارد یک ناامیدی میشوم چیزی که میتواند من را بهراحتی از بین ببرد ما معتقدیم قویترین تیر نیروی منفی ناامیدی یکی از اضلاع مثلث جهالت است و من را از تجربه کردن و حرکت کردن بازمیدارد. ناامیدی یک انفرادی نامریی است خودم را جایی حبس میکنم که هیچ کاری از دستم برنمیآید ولی آقای مهندس دژاکام به زیبایی تمام در تیتر وادی دوم فرمودند ما به هیچ نیستیم حتماً برای یک هدفی پا به این جهان گذاشتیم و آن هدف شاید امروز یادم رفته باشد که در سی دی خواست درون استاد امین به زیبایی یک نشانی خیلی قشنگ میدهند و میگویند اگر در حال انجام کاری هستی و از انجام آن لذت میبری و حال خوب داری بدان در مسیر آن هدفی که پا به حیات گذاشتی هستی و در حال حرکت هستی اما اگر کاری انجام میدهی و حال خوبی نداری، لذت نمیبری دائماً در عذاب و دلهره هستی حتی اگر لذت هم ببری ولی در عذاب و دلهره هستی بدان از آن هدف اصلی در حال فاصله گرفتن هستی.
در وادی دوم برای من مشخص میکند که من یک کار و هدفی دارم و برای آن پا به حیات گذاشتم و موظف هستم در مسیر، تمام سختیهای آن را به جان بخرم و به سمت آن حرکت بکنم برای کسی که در حال خروج از دنیا اعتیاد هست خیلی عادی و طبیعی است که فکر کند هیچ فایدهای ندارد چون یک آدم مصرفکننده قطعاً یکسری چیزها ازدستداده است من در این ده سال که در کنگره 60 هستم تعداد خیلی خیلی کمی دیدهام که دفعه اولی که برای ترک اقدام کردهاند انتخابشان کنگره 60 بوده باشد مسیرها و راههای مختلف را تجربه کردهاند و به اینجا رسیدهاند. از دست دادن لازمه تجربه کردن این مسیر هست یعنی شخصی که چیزی از دست نداده باشد، اعتبارش از دست نداده باشد، مالی از دست نداده باشد در کنگره 60 کمتر میبینیم حالا بعضی افراد خوششانس بودند زودتر وارد کنگره 60 شدند البته خیلی چیزها در عقبه و کولهپشتی ما بوده برای رسیدن به این نقطهای که الآن هستیم و آنها برای حرکت ما تأثیرگذار هست. مطالب خیلی قشنگی در کتاب وادی هست ابتدای وادی در مورد جنگ نرم صحبت میکند من دفعه اول که این مطلب را میخواندم دائم برمیگشتم و مرور میکردم میگفتم اعتیاد بحث مواد مخدر است جنگ کجا بود؟ با نگاه 10 سال پیش خودم به این مسئله میخندیدم اما امروز به حرف آن موقع میخندم واقعاً جنگ سختی هست درمان اعتیاد در کنگره 60 راحتترین کار است اما جنگ جنگ سختی است چون ما دستهجمعی این کار انجام میدهیم شاید متوجه آن نشویم واقعاً جنگ افکار و عقاید هست بیرون از کنگره 60 میگویند اعتیاد درمان ندارد میگوییم چشم با شخصی که اطلاعاتی در مورد آن ندارد بحثی نمیکنیم ولی آنها قدرتمند عمل میکنند میگویند ما معتاد به دنیا آمدهایم معتاد هم میمیریم اعتیاد درمان ندارد یک بیماری مرموز غیرقابلکنترل است. در کنگره 60 کلی سند بدون نقص داریم ولی جنگی خارج ازاینجا نداریم اما میدانیم جنگ وجود دارد و آنها قدرتمند ظاهر میشوند لازمه شکست نخوردن در مقابل شمشیر فلزی داشتن شمشیری از جنس فولاد هست من دائم باید اطلاعات و آگاهی خودم را در هر جایگاهی که هستم بالا ببرم من تقریباً تمام مشارکتها را گوش میکنم و در لژیون هم از رهجوها سؤال میکنم قشنگترین مشارکت به نظر شما کدام بود و کدام مشارکت را پسندیدید حتی خودم شخصی که مشارکت خوبی داشته به خودش میگویم چون نکتهای از آن یاد گرفتم پس برای پیروزی در این جنگ باید شمشیری از جنس فولاد داشته باشم زیرا نیروی منفی دائماً در حال فعالیت هست و تلاشش خستگیناپذیر هست و میتواند به من آسیب بزند. در قسمتی از کتاب هم پیام دارد که میگوید همه مطالب در درون و برون ما هست مانند قلههای آتشفشان این مطلب خیلی به من کمک کرد که بتوانم خیلی از مشکلات زنگیام را حل بکنم. من اگر قبول بکنم باعث تمام مشکلات خود من هستم آنوقت متوجه میشوم درمان و حل مشکلم در خود من هست.
تهیه و ارسال گزارش: مسافر رضا لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
144