از خداوند بسیار سپاسگزارم که مسیر کنگره را برای خدمت کردن و آموزش گرفتن به من نشان داد. کتاب عشق مجموعهای از ۱۴ وادی یا پله برای رسیدن به خود در صور آشکار و 14 سفر درونی برای رسیدن به عشق و رسیدن به آنجایی است که آدمی بهجز خدا نبیند. در وادی اول آموختیم که انسان با تفکر به گنج درونی خود پی میبرد؛ نوع تفکر، قالب وجودی او را میسازد و بهطورکلی وادی اول چگونه فکر کردن را میآموزد و ما را وارد جنگ با خودمان میکند.
وادی دوم میگوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به حیات نمینهد»؛ یعنی حتی یک کرم خاکی یا مگس که ما موذی و مزاحم میدانیم بیهوده خلق نشدهاند و قطعاً مأموریتی در هستی دارند چه برسد به انسان که اشرف مخلوقات است و دارای عقل و اختیار؛ این وادی انسان را متوجه فلسفه وجودی خود کرده و به او گوشزد میکند که میتواند نیروهای خود را از قوه به فعل درآورده و به ارزش وجودی خود پی ببرد.
با نگاه کردن به هستی و نظم و انضباطی که در آن حاکم است متوجه میشویم که خالق آن بسیار قدرتمند و حکیم است و نهتنها میآفریند بلکه دلیل و حکمت آن را هم میداند. من بهعنوان ذرهای از قدرت مطلق، با تفکر و آموزش و در حد ظرفیت خود میتوانم به حکمت آفرینش انسان و سایر موجودات در حد ظرفیت وجودی خود پی ببرم. اگر من خلقت خود یا موجودی را بیهوده و بیارزش تصور میکنم باید بدانم که این تصور و پندار نادرست است و این من هستم که نتوانستهام به هسته درونی و یا فلسفه وجودی خود پی ببرم.
در این وادی تمرکز بر روی انسان است. انسان در ابتدای خلقت بر سر دوراهی انتخاب قرار گرفت؛ اگر در صراط مستقیم قدم بگذارد و بهسوی روشناییها برود از صلح و آرامش بیشتری برخوردار میشود؛ اما گاهی براثر تفکر غلط و یا حرکت در مسیر ضد ارزشها دچار مشکلاتی میشود که این مشکلات قطعاً بر روی ساختار جسم او نیز تخریبهای زیادی خواهد داشت که بهصورت انواع و اقسام بیماریهای روانتنی یا سایکوسوماتیک ظاهر میشوند و اینجاست که انسان تصور میکند همهچیز برای او تمامشده و زندگی دیگر برایش اهمیتی ندارد و خود را به هیچ میانگارد؛ این تصور اشتباه باعث از دست دادن اعتمادبهنفس و فرورفتن در تاریکی و ناامیدی میشود و توجیهی است برای تسلیم شدن محض در مقابل مشکلات و تلاش نکردن برای رهایی یافتن از آنها.
در جزوه جهانبینی، ناامیدی به زندان انفرادی تشبیه شده که انسان را از حرکت و تلاش بازمیدارد و باعث توقف و سقوط او میشود. انسان برای پی بردن به عظمت روشناییها، تاریکیها را تجربه میکند؛ زمانی که از گذرگاههای سخت عبور کرد به صلح و آرامش میرسد و انسانی کارآزموده و فرماندهای لایق میشود که میتواند بر شهر وجودی خود یعنی جسم و جانش فرماندهی کند. این نکته حائز اهمیت است که هرگاه انسان بخواهد با مشکلات و سختیها مبارزه کند و از گذرگاههای سخت بگذرد، نیروهای مافوق از طریق الهام و القا او را یاری میکنند بهشرط آنکه تلاش او در جهت صراط مستقیم و رضای پروردگار باشد؛ بنابراین فلسفه خلقت و آفرینش انسانها و تمامی موجودات یک پروسه عظیم و ادامهدار است که ما حتی ذرهای از آن را نشناختهایم ولی باید این امیدواری را داشته باشیم که: «هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته و هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.»
در پایان از جناب آقای مهندس تشکر میکنم که مسیر درست زندگی کردن را به ما آموختند تا بتوانیم در صلح و آرامش بیشتری زندگی کنیم و به جایگاه و مقام والای انسانی خود دست پیدا کنیم.
نویسنده: راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم)
ویراستار: همسفر سمیه، رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون هفدهم)
ارسال: همسفر مینا، خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1154