جلسه نهم از دوره سوم کارگاههای آموزشی مجازی کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت روزهای شنبه با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من" با استادی همسفر خاطره در تاریخ ۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم از نگهبان عزیز، گروه مرزبانی و ایجنت محترم سپاسگزارم که این جایگاه را به من واگذار کردند تا آموزش بگیرم. وادی دوم بیان میکند که هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خودمان به هیچ فکر کنیم. همه مطالب، مانند قلههای بلند آتشفشان در درون و برون ما است که اولش آرام و بیصدا بوده؛ ولی اگر به آنها توان حرکت بدهیم باعث حرکت عظیمی میشوند؛ البته اگر در جهت ارزشها و راه مستقیم حرکت کنیم.
در این وادی به ما میگوید: خداوند ما را بر سر یک دوراهی قرار داد تاریکی و روشنایی؛ که بیشتر انسانها تاریکی را تجربه میکنند و اگر با موفقیت عبور کنند تبدیل به انسانی کارآزموده شده و به روشنایی رسیده و رها میشوند. من قبل از اینکه به کنگره بیایم همیشه این سؤال در ذهنم بود که من اصلاً به چه دلیل در این جهان هستی پا گذاشتهام و این باعث میشد که ارزشی برای خودم قائل نباشم در واقع خودم را دوست نداشته باشم؛ ولی وقتی وارد کنگره شدم بعد از وادی اول که تفکر را به من یاد داد به وادی دوم رسیدم و فهمیدم باید خودم را دوست داشته باشم و من حتمأ در این دنیا رسالتی بر دوش دارم که باید انجام دهم؛ بنابراین من بهترین مخلوق خدا هستم و آمدهام که از خود به خود برسم و زمانیکه خودم را شناختم میتوانم به خدا برسم؛ همچنین متوجه شدم که هیچگاه به خودم اجازه ندهم که بگویم چرا فلانی به جهان هستی آمده و چرا خلق شده است؟
استاد امین در سیدی وادی دوم داستانی را تعریف میکنند؛ یک روز حضرت موسی از مکانی رد میشدند چشمشان به کرمی در لجنزار افتاد که در خود میپیچید، چند قدم گذشتند و از خداوند پرسیدند: خدایا این کرم را چرا آفریدهای که اینگونه به دور خود میپیچد و هیچ نفعی برای کسی ندارد؟ خداوند گفت: ای موسی اتفاقأ کرم هم از من این سؤال را داشت که چرا موسی را آفریدهای؟ بعد فرمودند: کرم به خاطره حفرهای که در زمین ایجاد میکند و به داخل زمین میرود باعث میشود که هوا و اکسیژن هم به ریشه درختان برسد. اینجا یاد گرفتم که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمینهد؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم؛ پس سعی کنیم آموزشهای کنگره را در پیش بگیریم و روی جسم، روان و جهانبینی خود کار کنیم تا به تعادل برسیم و در آخر خدا را شکر میکنم که با کنگره آشنا شدم و آموزش میگیرم و انشاالله برای رسیدن به خود این چهارده وادی را در زندگیام کاربردی کنم.
سپاس از راهنمای عزیزم خانم بهاره که به من اجازه دادند تا خدمت کنم. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید صمیمانه از شما عزیزان ممنونم.
تایپ: همسفر خاطره لژیون چهارم
ویراستاری: همسفر یاسمن لژیون دهم
ارسال: همسفر فاطمه مسئول سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
1922