English Version
English

تفکر شروع حرکت

تفکر شروع حرکت

دستور جلسه این هفته وادی اول است؛ با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد؛ بدون تفکر آنچه هست رو به زوال می‌رود.
وادی‌ها؛ کلید قفل‌های زنگ زده ما هستند و امروز کلید اول به ما داده شده و باز کردن آن با خود ما است که بخواهیم این قفل را باز کنیم یا نه!
وادی اول کلیدی‌ترین وادی در بین چهارده وادی است؛ در واقع کلید اصلی حل معما است. مسئله‌ تفکر؛ مسئله‌ای است که اگر مقداری روی آن تفکر کنیم از آن به نیکی یاد می‌کنیم. در ادیان الهی هم تفکر به عنوان یک عبادت آمده است، ولی آیا تفکر کردن همین است که ما دست زیر چانه بزنیم واز ما بپرسند چه کار می‌کنید؟ و ما بگوییم تفکر می‌کنیم!
تفکر شاهکار خلقت است و ما می‌توانیم به وسیله آن بنیان زندگی خود را درست کنیم، در وادی اول ذکر شده که ما باید به چه چیزهایی تفکر کنیم و به چه چیزهایی نباید تفکر کنیم، چه زمان تفکر کنیم و چه زمانی تفکر نکنیم، در چه مکانی و چه زمانی تفکر کردن صحیح است؟
در جهانبینی تفکر را به این صورت تعریف کرده‌اند؛ حرکتی از مجهول به معلوم یا از یک مبدأ به مبدأ دیگر و این کار توسط عقل صورت می‌پذیرد. بعضی وقت‌ها ما برای تفکر کردن هیچ کاری نمی‌کنیم؛ یا دست از کار می‌کشیم و جایی می‌نشینیم و تفکر می‌کنیم!  ولی در اصل، تفکر شروع حرکت و در واقع خود حرکت و جاری است؛ زمانی باید تفکر کرد که به مجهولی برخورد کنیم و اگر مجهولی وجود نداشته باشد احتیاجی به تفکر کردن نیست و هرجا نیاز به تفکر داشته باشیم این کار به واسطه عقل صورت می‌گیرد.
خوراک عقل دانایی است، یکی از اضلاع مثلث دانایی هم تفکر است و دو ضلع دیگر آموزش و تجربه است؛ یعنی اگر من بخواهم راجع به مسئله‌ای تفکر کنم باید یک آگاهی و پیش زمینه‌ای راجع به آن مسئله داشته باشم پیش نیاز تفکر کردن تجربه و آموزش است.
وقتی مسافر وارد کنگره می‌شود همین مسئله برایش اتفاق می‌افتد آن‌ها تجربه اعتیاد را دارند؛ سه جلسه تازه واردین یک آموزشی است که به آن‌ها داده می‌شود و نقطه تفکری در آن‌ها ایجاد می‌شود و اکنون آن‌ها می‌توانند راجع به درمان اعتیاد خودشان تفکر کنند.
یکی از مشکلاتی که بین مسافران و همسفران وجود دارد این است که در تفکر یکدیگر دخالت می‌کنند؛ مسافران انتظار دارند همان چیزی را که خودشان تفکر می‌کنند‌ همسفرشان هم آن را تفکر کنند و بالعکس!  در صورتی که این‌طور نیست و این باعث ایجاد مشکلات و تنش‌هایی می‌شود؛ این مشکلات و تنش‌ها نشان‌دهنده این است که آن‌ها درست فکر نمی‌کنند و با همین فکر کردنِ غلط بود که آن‌ها به سمت مواد مخدر رفتند.
کنگره ۶۰ یک تفکر است؛ تفکری که باعث شد راه درمان درست اعتیاد را به ما نشان دهد، وقتی وارد کنگره می‌شویم و وادی‌ها را مطالعه می‌کنیم متوجه می‌شویم که درمان، یک تفکر سالم و درست است که باعث شده الان ما در این جایگاه باشیم.
مسافران به اشتباه و با تفکر غلط وارد مسیر اعتیاد شدند، اشکالی ندارد اما اگر به مسیر غلط مصرف مواد ادامه بدهند؛ فقط و فقط مقصر خودشان هستند و کنگره ۶۰ بهترین راه درمان اعتیاد را در اختیار آن‌ها گذاشته است و اگر آن‌ها امروز دوباره مصرف کننده شوند مقصر فقط خودشان هستند! چون در کنگره فکر کردن را به آن‌ها آموزش داده‌اند.
ما با تفکر یک ساختاری را در ذهن‌مان ایجاد می‌کنیم و برای ایجاد آن ما نباید اجازه بدهیم هر فکر منفی و ویرانگر به ذهن ما خطور کند؛ تفکر یک فرصت است که به ما داده شده است، چون از تفکر سالم است که به عشق سالم می‌رسیم منتها با تزکیه و آموزش و تلاش؛
آقای مهندس می‌گویند: اگر کسی همین وادی اول را فرا بگیرد گویی تمام وادی‌ها را فرا گرفته است مهم‌ترین چیزی که خدا به انسان داده تفکر کردن است.
ما با تفکر است که می‌توانیم مسیر بهشت یا جهنم را طی کنیم، برای پیدا کردن درمان اعتیاد هم اگر پشت آن تفکر نبود آقای مهندس به آن نقطه درمان نمی‌رسیدند؛ تفکر ایشان این بود که با خودشان فکر کردند که من که اعتیاد را ترک کردم، آزمایش هم منفی است ولی چرا تعادل ندارم؟ چرا این‌قدر به هم ریخته هستم؟ آقای مهندس فکر کردند که چرا این‌طوری شده است و بعد صورت مسئله اعتیاد مشخص شد که چرا یک فرد دچار این همه مصیبت و گرفتاری شده است.
ما برای انجام هر کاری باید تفکر کنیم حتی مسافران در مصرف مواد باید فکر کنند که وقتی مواد مصرف می‌کنند چه چیزهایی را به دست می‌آورند و چه چیزی را از دست می‌دهند، اگر تفکر کنند که در هر کاری چه چیزی به دست می‌آورند و چه چیزی را از دست می‌دهند به نتیجه و هدف درست می‌رسند.
تفکر یک حرکت درونی است که ترسیم کننده رفتارهای بیرونی ما است ما به هر چیزی فکر کنیم همان اتفاق می‌افتد؛ به مسائل منفی فکر کنیم همان اتفاق می‌افتد به مسائل مثبت فکر کنیم همان اتفاق می‌افتد. اگر به شکست و نتوانستن فکر کنیم ، باید منتظر روی دادن و اتفاق افتادن آن نیز باشیم.
اگر به موفقیت و پیروزی فکر کنیم، باید منتظر وقوع آن باشیم، در این وادی یاد می‌گیریم قبل از انجام دادن هر کاری ابتدا فکر کنیم، درست فکر کنیم و در پی کشف مجهولات و ترسیم راه باشیم، نه مانند مسافران که در زمان اعتیاد، اول انجام می‌دهند و بعد فکر می‌کنند.
ما باید یاد بگیریم وقتی داریم چیزی را در ذهن‌مان تصویرسازی می‌کنیم مطمئن باشیم که این تصویر بیرون می‌آید پس باید مواظب باشیم به چیزهای بد فکر نکنیم و بدانیم در ذهن‌مان چه ساختاری را تصویرسازی می‌کنیم.
توانایی فکر کردن و خرد آن چیزی است که نسل بشر را از سایر موجودات جدا می‌کند، تفکر، عمل فکر کردن است؛ تفکر کهنه نداریم! تفکر به فکرهای کهنه داریم؛ وقتی ما به فکرهای کهنه و قدیمی که در ذهن ما است تفکر می‌کنیم در واقع داریم آن‌ها را نو می‌کنیم؛ پس تفکر هموار نو و تازه است ولی فکر می‌تواند کهنه و قدیمی باشد.
جهانی که ما آن را خلق می‌کنیم در واقع از تفکر ما است، اگر تفکرات خود را تغییر ندهیم نمی‌توانیم جهان اطراف خودمان را تغییر دهیم در واقع زندگی ما زاییده اندیشه ما است؛ جهان هر کسی به اندازه‌ی وسعت فکر او است ما نمی‌توانیم مشکلاتمان را با همان تفکری حل کنیم که با استفاده از آن تفکر، مشکل را به وجود آورده‌ایم.
همچنین ما نمی‌توانیم کاری کنیم که جلوی ورود  افکار منفی را به ذهن‌مان بگیریم، فکرهای منفی سراغ همه آدم‌ها می‌روند و ما نباید از آمدن این افکار ناراحت بشویم، در روز به طور معمول پنج، شش هزار نوع فکر سراغ ما می‌آید. بعضی از فکرها هستند می‌آیند و زود هم رد می‌شوند اما بعضی از فکرها را ما نگه می‌داریم و بزرگ‌شان می‌کنیم، مثلاً فکرهای منفی این گونه عمل می‌کنند که یک صحنه‌ای  که ما روی آن حساس هستیم و یا نقطه ضعف داریم، در یک لحظه می‌آید و ما بزرگترش می‌کنیم، یعنی رهایش نمی‌کنیم و تمام وجود ما را اشغال می‌کند و حال ما خراب می‌شود، باید سعی کنیم خودمان را مشغول کار دیگری بکنیم و فکرمان را به یک چیز دیگری معطوف کنیم تا از دست آن فکر خلاص بشویم یا به خداوند پناه ببریم.
همچنین  ما می‌توانیم  افکار منفی را با مثبت  جایگزین کنیم تا  نتایج مثبت و خوبی را در زندگی‌مان مشاهده کنیم، و به آن حال خوش، آسایش و راحتی برسیم؛ پس به این نتیجه رسیدیم که اگر افکار منفی سراغ ما آمدند اگر به آن‌ها توجه نکنیم کافی نیست؛ بلکه باید آنها را با افکار مثبت یا چیزهای دیگر جایگزین کنیم. تفکر در نیکی‌ها انسان را به سوی نیکی و عمل به آن می‌کشاند. در آخر ما باید به تفکرات همدیگر احترام گذاشته و برای تفکر و ایجاد ساختار مناسب و خوب زمان را هم در نظر بگیریم.

توکل کن ..
تفکر کن ..
آستین‌ها را بالا بزن!
آنگاه دستان خداوند را می‌بینی
که زودتر از تو دست به کار شده‌اند.

منابع: مقالات آقای  علی خدامی، کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰
تایپ و ارسال: همسفر اعظم مرزبان خبری
ویرایش: همسفر مریم رهجوی همسفر فهیمه لژیون اول
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .