English Version
English

بالی برای پرواز، نوشته کمک راهنما، همسفر فرزانه

بالی برای پرواز، نوشته کمک راهنما، همسفر فرزانه

همسفر از نظر لغوی یعنی همراه و یار کسی بودن در سفر، هر گونه سفری که باشد فرقی نمی کند. تمام ما انسانها، همسفر هستیم، آمده ایم تا بتوانیم در این فرصتی که قدرت مطلق داده، تزکیه و پالایش کنیم و توشه خود را با کوله باری از اعمال ارزشی، برای دنیایی دیگر ببریم.

سلام دوستان فرزانه هستم همسفر عباس؛ سپاس خداوندی که من را آفرید، تا در این عرصه دنیا، سختی ها و مصائبی را بگذرانم تا برسم به یک قلعه زیبایی که در سَر دَر آن نوشته شده، جمعیت احیای انسانی کنگره 60، و سعادت این را داشته باشم که بلیط ورود به این قلعه سحرآمیز را به من بدهند. این قلعه سحرآمیز، کلمات و برچسب ها و تفکرات سحرآمیزی نیز دارد، و اگر با این گردونه اسامی، اُخت و دوست شوی، حس و حال خوب و پرنشاطی، می گیری و می توانی در قالب یک انسان دیگر متولد شوی، و زندگی را با عینک زیبایی ببینی، یکی از این اسامی و کلمات، همسفر است.

همسفر از نظر لغوی یعنی همراه و یار کسی بودن در سفر، هر گونه سفری که باشد فرقی نمی کند. تمام ما انسانها، همسفر هستیم، آمده ایم تا بتوانیم در این فرصتی که قدرت مطلق داده، تزکیه و پالایش کنیم و توشه خود را با کوله باری از اعمال ارزشی، برای دنیایی دیگر ببریم.

حال، همسفر در کنگره 60، نامی است که به هر فردی که همراه و همیار و بال پرواز یک مصرف کننده، که به او نیز نام مسافر القاب می شود، داده می شود، تا بتواند در کنار مسافرش رشد کند، و ترکش هایی را که در اثر بمب اتمی اعتیاد بر زندگی و خودش خورده شده را بیرون بکشد. همسفر در بدو ورود، سر جلسه، مشاوره می شود و نام همسفر، زمانی که یک راهنما انتخاب می کند و در لژیون برای آموزش گرفتن می نشیند به آن فرد داده می شود، و این نام همسفر، بار سنگینی بر دوش فرد می گذارد.

یک همسفر، در روزهای اول برای مسافرش می آید و تمام هدف او رهایی مسافرش از اعتیاد است. اما کمی، با گذشت زمان و آموزش گرفتن، پی می برد که خود آسیب ها و تخریب هایش شاید بیشتر از مسافرش باشد، و سعی می کند، خوب آموزش بگیرد و فرمانبردار باشد و دوربین را به سمت خودش می چرخاند، و تمام تمرکز و انرژی اش را برای بازسازی و تعمیر و ترمیم سیستم ایکس جسم خود و روان و جهان بینی خود می گذارد، و یاد می گیرد.

هر چقدر خودش تغییر کند، این تغییرات مثبت را به مسافرش القاء و انتقال می دهد، و نیروهای القاء و احیاء و تحرک به یاریش می آیند. در اینجا، یک همسفر هم، یک نقش دارد، و باید این نقش را به نحوی احسن اجرا کند. نقش یک همسفر، یک نقش کلیدی و اساسی است. مثل یک بازیگر مکمل عمل می کند، و اگر خوب نقش را ایفا نکند، فیلمی که تولید می شود، جذاب و دیدنی نیست، و دیگران از آن لذت که نمی برند هیچ، خودش هم لذت نمی برد، و همیشه حال خوبی ندارد. یک همسفر، باید بال پرواز باشد. بال پروازی که نقش پرستار دارد، و اگر نباشد، مسافرش نمی تواند به آن آرامش و رهایی مناسب برسد. البته این نکته برای کسانی است که همسفر دارند و همسفرشان خوب سفر نمی کند، و خوب آموزش نمی گیرد.

یک همسفر نیز، سفر می کند، سفری از تاریکی ها به روشنایی ها، از تاریکی های اعتیاد و ضد ارزشها به روشنایی های رهایی و ارزش ها، که فقط و فقط با تزکیه و پالایش، رخ می دهد، و این تزکیه و پالایش ابزارهایی دارد و آن آموزش های کنگره، که شامل کتاب های ناب آقای مهندس، از جمله کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر، کتاب چهارده وادی عشق، و کتاب ادموند و هلیا، و جزوات و سی دی ها و کارگاه های آموزشی و لژیون، که همه برگرفته از کلام الله است.

یک همسفر می تواند هم نقش باز دارنده داشته باشد، هم نگهدارنده. باز دارنده یعنی سدی شود برای مسافر، یعنی در سفر مسافرش، فضولی کند، چرا این مقدار شربت می خوری؟ چرا سی دی ننوشته ای؟ و چراهای بسیار دیگر. در کنگره همه یاد می گیریم، مسافر و همسفر راهنما دارند، و راهنما می فهمد که یک مسافر یا همسفر راهش را درست می رود و مرتب و منظم است یا نه. بهترین کار این است که یک همسفر، مسافر را رها کند و حواسش به خودش باشد، و یک نیروی بازدارنده نباشد. و با تغییر و ترخیص خودش، از ضد ارزش ها، تبدیل به یک نیروی انرژی بخش شود. مثل یک باطری، هم خود و هم مسافر و دیگر افراد خانواده اش را شارژ کند. 

و نگهدارنده، یعنی اینکه، همسفر همراه و کنار مسافر حضور داشته باشد، و زمان هایی که رو به راه نیست، با کاربردی کردن آموزش هایش، بتواند ثمر بخش باشد. و امید را در مسافر همیشه زنده نگهدارد. تا به خوبی از این سفر به رهایی و درمان قطعی و کامل برسد، و این بار خورشید، دوباره با درخشندگی زیباتری زندگی شان را نورانی می کند.

از خداوند خواستارم در این فرصتی که به من همسفر داده،  تا در دانشگاه کنگره 60، و زیر چتر دستان آقای مهندس، و خانم آنی عزیز هستم، بتوانم این فرصت را غنیمت بشمارم و زمان را از دست ندهم تا به رهایی از ضد ارزشها برسم. سپاسگذارم که این فرصت به من داده شد.

 

 

 

نویسنده: فرزانه همسفر عباس

تایپ: شیرین همسفر فرهاد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .