English Version
English

(گل واژه های زندگی) شعری از مسافر جواد سلطانخواه

(گل واژه های زندگی) شعری از مسافر جواد سلطانخواه
گل واژه های زندگی
 

سرد بود

درد در سردابه ی سرد سکون تنم می تازید

تازیانه شب  مجال التیام به زخم نمی داد

آری شب بود

ترس بود

بی کسی بود

و من در سکوت سخت درد هایم زنده بودم

 

تو آمدی

با عطر نیلوفری نگاه خود

مرا به انقلاب مهر و عشق وعده دادی

از بهار سرودی

از رقص باد و ترانه پاک باران

 

باور کردم

دستت را گرفتم

گرم بود

در لطافت کلام تو باریدم

بعض هایم واژه شد

واژه شعر شد

شعر ترانه شد

و در شمیم بهاری که از نارنجستان نارنجی شال تو می وزید

دوباره روییدم

دوباره رقصیدم

دوباره پریدم

و گل واژه های زندگی از خاک تنم رویید

 

 

تقدیم به راهنمای بزرگوارم ، آقای عطا حدادی

سراینده: مسافر جواد سلطان خواه

شعبه قزوین

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .