جلسه سوم از دور یازدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی امین قم روزهای پنجشنبه مورخ 96/04/01 با دستور جلسه "ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)" با استادی کمک راهنمای محترم آقای احمد فهیمی و نگهبانی آقای مهدی زارع پور و دبیری آقای محمدقاسمی و در ادامه جشن اولین سال رهایی مرزبان محترم آقای محمد رضا حبی رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز از دو بخش تشکیلشده است، در بخش اول ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن است و در بخش دوم، تولد اولین سال رهایی مرزبان محترم شعبه آقای رضا حبی است که در دو بخش صحبت خواهیم کرد.
در مورد بخش اول، ظرفیت از کلمه ظرف میآید، یعنی هر چیزی که اندازهای دارد را ظرف میگویند، هر ظرفی گنجایشی دارد و بهاندازهی آن حجم ساختاری که دارد یک اندازهای را میتواند در خودش جای بدهد، مثلاً بعضی از منبعها 100 لیتر یا 1000 لیتر یا گنجایش 10000 لیتری دارند.
باک ماشینی 40 لیتر گنجایش دارد یا بعضی دیگر 60 لیتر و یا 100 لیتر و یا خود ماشینها، بعضی ظرفیت 5 نفر رادارند، بعضی ظرفیت 10 نفر رادارند، به همین شکل تمام چیزهایی که ما روی کره زمین نگاه میکنیم دارای ظرفیت هستند.
ظرفیت برای خیلی از آنها تعیینشده است و فقط برای انسان است که چیزی تعیین نشده است، برای تمام موجودات حداقل ظرفیت از قبل تعیینشده است، ولی برای انسان ظرفیت تعیین نشده است و خود انسان باید در پی به دست آوردن ظرفیت باشد و اینیک چیز اکتسابی است چیزی نیست که مثلاً به احمد ظرفیت زیادی داده باشند یا به احمد ظرفیت پایینی داده باشند، این چیزی است که خود احمد توانسته به دست بیاورد که چه مقدار ظرفیت دارد.
من وقتی وارد کنگره 60 شدم به من گفتند روزی مثلاً 6 سیسی داروی OT مصرف کن و به شخصی دیگر گفتند 3/5 سیسی و به شخصی دیگر گفتند 16/5 سیسی مصرف کند، این بستگی به ظرفیت آن شخص دارد که چه مقدار دارو تجویز میشود اگر من بیشتر از آن حد تجویزشده مصرف میکردم در من تخریب به وجود میآمد و من به درمان نمیرسیدم و اگر کمتر از آنهم تجویز میشد بازهم من به درمان و سلامتی نمیرسیدم.
این نشاندهنده این است که آقای مهندس و کنگره 60 ظرفیت تجویز دارو را به اشخاص خیلی خوب میدانند کسانی که خیلی خوب گوش کنند به ظرفیت خوبی در درمان خواهند رسید.
آیا من وقتی با مصرف انواع و اقسام مواد مخدر وارد کنگره 60 میشوم، ظرفیت داشتهام؟ حالا آقای مهندس در صحبتهای دیروز خود گفتند که حتی مصرف مواد مخدر هم نیاز به ظرفیت دارد بعضیها ظرفیت مصرف مواد مخدر را هم ندارند، مثل خود من که هم تریاک، هم شیره، هم قرص، هر سه را باهم مصرف میکردم، چون ظرفیت این کار را نداشتم.
بعضیها هستند شاید 20 الی 40 سال است که فقط تریاک مصرف میکنند، آنهم به یک اندازهای معین در روزنه بیشتر نه کمتر، یعنی آن ظرفیت مصرف مواد رادارند ولی معمولاً قریب بهاتفاق ما ظرفیت مصرف مواد را نداشتیم.
ظرفیت در خیلی از مسائل وجود دارد حتی در سلامتی، ورزش، مدال، ثروت، قهرمانی، هنر، عرفان، زندگی خوب، ازدواج و تمام مسائلی که انسان در زندگی با آن برخورد میکند، باید ظرفیت آنها را داشته باشد.
شخصی ظرفیتش در حد یک دوچرخه است و شخصی در حد یک بنز، ظرفیت را خود شخص در خودش به وجود میآورد، اگر بنز را گرفته و به آنکه دوچرخهسوار است بدهید در آن شخص تخریب به وجود میآید و مشکلات زیادی هم برای خودش و هم برای دیگران به وجود میآورد.
شخصی مثلاً ظرفیتش یکمیلیون تومان پول است و شخص دیگری مثلاً یک میلیارد که اگر یک میلیارد را به آن شخص یکمیلیونی بدهند در خودش تخریب به وجود خواهد آورد.
نمونههای زیادی را شاید خودتان در اقوام و نزدیکان دیده باشید در مسائل الهی، عرفانی و دینی هم، همینطور است کسانی را من دیدهام که ظرفیت خیلی از مسائل دینی و عرفانی را نداشتهاند و دیوانه شدهاند و مشکلات زیادی برای آنها به وجود آمده است.
پس ظرفیت را باید من به دست بیاورم در کنگره کسانی که خوب آموزش میبینند و در کنار آن خدمت میکنند آرامآرام ظرفیتشان بیشتر میشود، یعنی راه به دست آوردن ظرفیت، آموزش و خدمت در کنار همدیگر است اگر شخصی فقط بهتنهایی بخواهد آموزش ببیند و خدمت نکند ظرفیت او بالا نمیرود، یا کسی بخواهد فقط خدمت کند و آموزش نبیند و از صبح تا شب در کنگره رفتوآمد داشته باشد و نخواهد در لژیون حضورداشته باشد و نخواهد سی دی گوش بدهد، در این شخص همظرفیت به وجود نخواهد آمد.
کسی که بعد از 10 ماه میتواند با 0/3 سیسی در روز زندگی کند و حالوروز خیلی خوبی داشته باشد، در این شخص ظرفیت به وجود آمده است آنهایی که آموزش و خدمت را درست انجام میدهند بعد از 10 الی 11 ماه دارای ظرفیت خوبی میشوند.
من به یاد دارم زمانی که در اوایل سفرم بود، اتیکت مهمانداری را به من دادند و وقتی این را به پیراهن خود نصب کردم احساس میکردم الآن رئیس این سالن هستم، چرا!؟ چون ظرفیت نداشتم.
یا مثلاً به شخصی آبدارخانه را تحویل بدهند و آن شخص ظرفیت نداشته باشد، البته منظور من شخص خاصی نیست چون همه خوب خدمت میکنند، یا اینکه من زمانی راهنما شده و ظرفیت آن را نداشته باشم.
ولی در کنگره 60 آرامآرام ظرفیت در ما به وجود میآید و در کسانی که آموزش نبینند و خدمت نکنند ظرفیت در آنها به وجود نمیآید و در قبال مسئولیتی که به آنها داده میشود قبلهی خود را گم میکنند، مثلاً من راهنما یادم میرود که برای چه راهنما شدهام.
به یک سفر اولی وقتی یک جایگاه خدمتی داده میشود اصلاً فراموش میکند به خاطر چه خدمت میکند،
به یک سفر اولی وقتی نامه دارو میدهند باید ظرفیت آن را داشته باشد که این 40 سیسی را باید در طی زمانی خاص و مقدار خاصی مصرف کند و اگر ظرفیت نداشته باشد همه را در طی 2 الی 3 روز مصرف میکند، رهایی و سلامتی در کنگره 60 هم به کسانی داده میشود که ظرفیت را در خود به وجود آورده باشند، آنهایی که ظرفیت نداشته باشند اولاً به درمان نمیرسند، دوما اگر به درمان برسند دوباره مشکلات به وجود خواهند آورد.
بخش دوم تولد اولین سال رهایی مرزبان محترم آقای محمدرضا حبی:
رضای عزیز زمانی که وارد کنگره 60 شد ما در پارک بودیم و ایشان با مصرف شیشه و انواع و اقسام قرصهای گوناگون که پزشکان برای بیماران روانی تجویز میکنند وارد شد، درصورتیکه ریشه مشکل یک مصرفکننده در جسم است ولی چون نمیدانند یک سری قرصهایی تجویز میکنند که خود من هم به خاطر همین قضیه بود که درگیر قرص شده بودم.
رضا حالوروز خیلی بدی داشت شیشه مصرف میکرد و توهمهای خیلی ناجوری را با خودش آورده بود، چیزی که خودش هم تعریف میکرد. من بهشخصه فکر نمیکردم رضا بتواند در کنگره دوام بیاورد و به درمان برسد.
اما بعد از گذشت چند هفته و ماه دیدم که رضا خواسته خیلی قوی برای درمان دارد و هر چیزی را که به او میگوییم مرتب و منظم انجام میدهد، داروی خود را همیشه بهموقع مصرف میکرد و جزء کسانی بود که اصلاً در کلینیک غیبت نکرد و داروی خود را همیشه بهموقع میگرفت، در جلسات همیشه بهموقع شرکت داشتند، مشارکت میکرد و همیشه اعلام سفر میکرد و خدمت میکرد.
شاید در ابتدا ظرفیت نداشت، اما الآن میبینید که دارای ظرفیت شده و شال مرزبانی را به دوش انداخته و در این قسمت خیلی مهم خدمت میکند، این یعنی اینکه شخص کارش را درست انجام داده است، کسی که جایگاه خدمتی در کنگره 60 دارد یعنی اینکه این شخص کار خود را درست انجام میدهد و به سمت خوبی درحرکت است .
اعلام سفر مسافر رضا:
آنتی ایکس شیشه و قرص، روش درمان DST با داروی OT، مدت سفر اول 10 ماه و 20 روز، ورزش شنا، راهنما آقای احمد فهیمی، رهایی 1 سال و 3 ماه.
آرزوی مسافر رضا:
آرزو میکنم که خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم.
خلاصه سخنان مسافر رضا:
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد / چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد
حال ما امروز مثل حال مرغی است که از قفس پریده است، واقعاً قفسی که همه وجود ما را فراگرفته بود همانطور که آقای فهیمی فرمودند من هم در صور ظاهر و هم در صور پنهان آشفتگی فراوانی داشتم، آنقدر درمانده شده بودم و به هر دری میزدم که از شر شیشهای که واقعاً اعتیاد به آن خانهخرابکن است نجات پیدا کنم و واقعاً شیشه انسان را، مغز انسان را، تفکرات انسان را، روحیات انسان را از بین میبرد.
ما برای اینکه از دام تریاک خلاص شویم در دام شیشه افتادیم گفتند این مواد اعتیاد ندارد و عوارض ندارد و نشان نمیدهد و به خاطر اینکه بتوانیم از تریاک فرار کنیم در دام شیشه افتادیم که واقعاً ماده هولناکی است.
خدا قسمت هیچکسی نکند کارم به تیمارستان کشید در تیمارستان تهران من را بیهوش کردند و پیش دکتر بردند من فکر میکردم حال خوبی دارم و مشکلی ندارم، ولی به بهانههای مختلف و به بهانه آمپول زدن من را بیهوش کرده و به تیمارستان تهران بردند.
پس از مدتی که تحت درمان بودم و از 16 روزی که آنجا بودم چیزی یادم نمیآید حتی 10 ثانیه آن را، فقط چیزی که یادم هست این است که از زیر شیشه داروی من را در ظرفهای یکبارمصرف جلوی من میگذاشتند ناگفته نماند، در ضمن 6 بار هم به من شوک زدند.
پس از 2 الی 3 ماه دوباره مصرف را شروع کردم و رو به مصرف دائمی بودم، رفتهرفته بیشتر در دام آن گرفتار میشدم و به خدا التماس میکردم و گریه میکردم و میخواستم خداوند راه نجاتی فراهم کند.
داروهای تیمارستان یکطرف و مصرف شیشه خودم یکطرف و برای اینکه شیشه را کنار بگذارم، متادون را هم کنار آن مصرف میکردم، قرص B2 و بیوبرینورفین هم مصرف میکردم.
اینها باعث شده بود آشفتگی خیلی فراوانی در من وجود داشته باشد که داشت من را نابود میکرد تا اینکه خداوند خواست و دست من را گرفت و با کنگره 60 آشنا شدم.
فکر میکنم در کنگره 60 بهترین راهنمایی که میتوانست اخلاق و روحیاتش با من سازگار باشد آقای فهیمی بود، ایشان من را تحمل کردند و از زحمتهایی که کشیدند خیلی ممنون هستم، صبر و خویشتنداری و اخلاق نیکوی آقای فهیمی باعث شد که من بمانم و سفر کنم.
چون خیلی گرفتار بودم تصمیم داشتم تحت هر شرایطی از این دام نجات پیدا کنم و حرف راهنما را گوش میکردم، من شاید یکی دو جلسه بیشتر غیبت نداشتم و برنامهی داروی کلینیک را هم مرتب میگرفتم و بعد از سفرم به پیشنهاد آقای اسماعیلی و آقای علیرضایی در نشریات مشغول خدمت شدم.
توصیهای که به دوستان دارم این است که خدمت کردن خیلی عالی است، اگر یک بهانهای هم پیدا شود که انسان یک روزی بخواهد کنگره نیایید، به خاطر خدمتی که دارد مجبور میشود در آن روز به کنگره بیاید.
سپس توسط آقای فهیمی معرفی شدم برای مشاوره تازه واردین OT و در آنجا هم مشغول خدمت بودم،
یکی دو ماه پیش هم توسط دوستان در کنگره 60 در انتخابات مرزبانی شرکت کردم و الآن هم در خدمت شما هستم.
از خداوند خواستم که توفیق بدهد و طبق وادی هشتم عهد بستم که همانطور که خودم درمانده بودم و کنگره 60 دست من را گرفت و نجات داد، من هم هرچقدر توان دارم در اینجا خرج کنم و بتوانم دست کسی را بگیرم و درماندهای را نجات بدهم و خانوادهای را خوشحال کنم.
ان شالله که خداوند این توفیق را به من بدهد و از خدا میخواهم که بتوانم خدمتگزار خوبی برای کنگره 60 باشم.
سخنان همسفر:
این روز را در ابتدا به آقای مهندس دژاکام و بعد به استاد راهنمای مسافرم آقای فهیمی که برای ما خیلی عزیز و محترم هستند تبریک میگویم و از ایشان تشکر میکنم، انشا الله خداوند به ایشان خیر و سلامتی بدهد.
به همسرم رضا تبریک میگویم ان شاالله که آن روزهای تلخ و سیاه دیگر هیچوقت برنگردد و برای همه شما مسافران دعا میکنم که روزبهروز پیشرفت کنید.
همه همسفران دلشکسته هستند. ان شاالله بهحق صاحب این ماه مبارک رمضان و بهحق آقا امام زمان که واقعاً شما نظرکردهی امام زمان هستید که توانستید در کنگره قدم بگذارید، هیچوقت از راه خودتان برنگردید.
تهیه و تنظیم: محمد جریان
عکاس: جواد چاوشی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1842