English Version
English

کارگاه آموزشی جهان بینی؛ ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)

کارگاه آموزشی جهان بینی؛ ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)
جلسه هفتم ، از دوره پنجاه و نهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 با دستور جلسه ظرفیت، مسئولیت، قبله گم کردن در روز چهارشنبه 96/3/31 به استادی و نگهبانی آقای امین دژاکام و دبیری خانم زهرا راس ساعت 15:05 آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امین هستم یک مسافر. 
به اواخر ماه رمضان نزدیک می شویم و یک مقداری هم سخت است و هم سهل. یک مقداری ممکن است بعضی ها نقطه تحملشان به انتها رسیده باشد، ولی بهرصورت بعد از آن انسان متوجه می شود و احساس می کند که توانش از قبل بیشتر شده است. 
خیلی هم مهم است که انسان به اندازه توان خودش، فشار بیاورد و بیشتر از آن نباشد. مثلاً ما برای اردوی آبیاری که جلسه اولش هفته پیش بود و تقریباً 100 نفر از اعضای کنگره شرکت کرده بودند، اولین چیزی که به بچه ها گفتیم این بود که به اندازه توانتان کار کنید و بیشتر از آن کار نکنید، چون اگر بیشتر از توانشان کار کنند، ممکن است از کار لذت نبرند. 
به اندازه توان کار کردن، نیازمند دانش بسیار زیادی است. چون اگر ما به این دانش دسترسی پیدا نکنیم، اصلاً نمی توانیم وارد وادی نهم شویم. وقتی یک نفر می خواهد وادی نهم را اجراء کند، باید پایه توان خودش را بسنجد. اگر خیلی از انسانها وارد کنگره نمی شوند و موفق نمی شوند، بخاطر این است که اصلاً به این موضوع دسترسی پیدا نمی کنند. 
ممکن است یک نفر ماخوذ به آداب باشد و بخاطر اینکه دیگران نگویند که او تنبل است، بیشتر از توانش کار کند و نمی تواند نقطه صفر خودش را پیدا کند و تمام حرکت هایش بی نتیجه می ماند، در ادامه دچار نا امیدی می شود. 
خیلی وقت ها انسانها توانایی ها و استعدادهای بسیارزیادی دارند و تلاش زیادی هم می کنند، ولی نتیجه ای دریافت نمی کنند، بخاطر همین است که نقطه صفر خودشان را پیدا نمی کنند. امیدوارم این یکی از درسهایی باشد که ما در ماه رمضان یاد بگیریم. 
در مورد دستور جلسه؛ قبله گم کردن، به سی دی های آقای مهندس مراجعه کنید. 
جلسات پیش مبحثی بعنوان هنر مطرح شد. اگر ما بتوانیم تعریف درستی از مطالب پیدا کنیم، این تعریف درست به ما اجازه می دهد که بنایی به ارتفاع 1000متر را بسازیم. دانشمندی به اسم ارشمیدس بعنوان بزرگترین دانشمند دوران باستان در قسمت علوم وجود دارد و یکی از جملاتش این است که می گوید: شما به من یک اهرم و یک تکیه گاه خوب بدهید، من با این اهرم و تکیه گاه، زمین را از جایش بلند می کنم. کاری که آقای مهندس انجام دادند، با یک تعریف و علم درست، همین بود. بیماری اعتیاد را که همه را زمین گیر کرده بود، به نتیجه رساندند. علتش در تعاریف نهفته است. بنابراین ما باید در هر رشته و مسئله ای، بایستی سعی کنیم که تعاریف پایه را یاد بگیریم. اگر تعاریف درست باشد، هرچقدر خالص تر و بهتر باشد، اهرم و تکیه گاه ما قوی تر می شود. پس بنابراین شاید 1000 سال برای بعضی مسایل طول بکشد که ما بتوانیم تعریف درستی پیدا کنیم. در قسمت علوم ریاضیات و سایر علوم، (نقطه ، خط، قانون جاذبه و ...) چون انسانها توانستند تعاریف درستی را از علوم بدست بیاورند، به موفقیتهای زیادی دست پیدا کردند. علت اینکه یکسری مفاهیم پیش پا افتاده را سالها پیش پیدا کردند، به این خاطر است که یکسری تعاریف و مفاهیم، صور آشکار هستند. یعنی ما وقتی مثلث را نگاه می کنیم، مثلث در مقابل چشمان ماست، می توانیم رسم کنیم و بکشیم. بنابراین پیدا کردن تعریف برای یکسری از علوم خیلی راحت تر بوده است. ولی برای یکسری از علوم مثل علوم روانشناسی، ما به یکسری از کلمات می رسیم که به اصطلاح به آن پارامتر مفهوم می گویند. یعنی وقتی ما می گوییم گل ، درخت، همه تصویر مشخصی از آن در ذهنشان دارند، اما وقتی ما می گوییم زیبایی، دیگر اینگونه نیست. هر کسی تعریف متفاوتی از زیبایی دارد. (به کلاغ گفتند که قشنگ ترین جوجه را بردار و بیار، رفت و جوجه ی خودش را برداشت و آورد، در صورتی که زشت ترین جوجه، جوجه کلاغ است) 
یکسری از تعاریف جزو صور پنهان هستند و پیدا کردن تعریف برای اینها کار دشواری بوده است. کنگره هم یکی از کارهایی بود که شروع به تعریف کردن مسایل مفهومی کرد. بنابراین خیلی از مجهولات و مسایل قابل حل می شود. پس ما اگر بتوانیم تعاریف نسبتاً درستی را از یکسری از مطالب پیدا کنیم، می توانیم خیلی از مجهولات را پیدا کنیم. 
در مسئله هنر به این نقطه رسیدیم که هنر یک حقیقتی است که برای تکامل وپیشرفت انسانها و بازسازی آنها استفاده شد و اینها طبق فرمان در اختیار انسان ها قرار می گیرد. اینطور نیست که یک نفر بیاید و از پیش خودش یک آهنگ را درست کند و روی خیلی ها تأثیر بگذارد. بایستی خیلی از اتفاقات بیفتد و اذنش صادر شود تا شخص بتواند این کار را انجام بدهد، چون اینها حقیقت هستند و حقیقت باید از قبل جایی وجود داشته باشد.
در قرآن می گوید: اگر تمام درختان، قلم می شدند و تمام دریاها، جوهر می شدند و می خواستند کلمات خداوند را بنویسند، قبل از اتمام کلمات خداوند، جوهر تمام می شد. 
این کلمات چه هستند؟ تمامی هنرها، دانش و چیزهایی که در زندگی ما وجود دارند، کلمات خداوند هستند. اگر اینها حقیقت باشند، خیلی وقت پیش هم بوده اند، اینها را چه کسی درست کرده است؟ همان شخصی که جهان را سروسامان داده است، اینها را هم بوجود آورده است. پس وقتی یک شعر، سمفونی و فرمول نوشته می شود، اینها همان کلماتی هستند که توسط خداوند به مخلوقات داده می شود. 
موضوعی که می خواستم امروز راجع به آن صحبت کنم، تکنولوژی هست. اخیراً ما صحنه ی ناخوشایند را می بینیم که به مهمانی رفته ایم و شما یک جوک تعریف می کنید و می بینید که هیچکس جوک شما را نمی شنود. وقتی خوب نگاه می کنیم، می بینیم که یکسری اجساد داریم که نفس می کشند، آثار حیاتی در آنها وجود دارد، چشمانشان باز است، ولی وجودی ندارند. بچه ها با تبلت، بزرگترها با تلویزیون، متوسط ها با موبایل، حرفه ای ها هم با کامپیوتر و لب تاب ، اگر حساب کنیم، می بینیم که نوزادان و دیوانه ها، جزو این تقسیم بندی قرار نمی گیرند. این موضوع مسئله ای است که در همه ی دنیا وجود دارد. من خودم یکی از افرادی بودم که با تکنولوژی خیلی دیر ارتباط برقرار می کردم. 
حتی در دانشگاه، آخرین نفری که کامپیوتر یاد گرفت، من بودم. در فوق لیسانس هم همین کار را کردم، ولی بالاخره این کار را کردم. موقعی که موبایل گرفتیم، یک موبایل قدیم داشتم و از آن دل نمی کندم. سالها طول کشید و با همین موبایل قدیمی کارهایم را انجام می دادم و فکر می کردم که کفایت می کند. گوشی های هوشمند آمد، من پول خرید داشتم ولی انگیزه آن را نداشتم، بالاخره آقای مهندس در یک مراسم تولد، من را غافلگیر کردند و یک گوشی هوشمند برای من گرفتند. خیلی ها را می بینید که وقتی گوشی یا کامپیوتر دست می گیرند، استرس می گیرند و می ترسند که ممکن است بر اثر استفاده نادرست یک اتفاق بدی بیفتد. کم کم من هم با این گوشی ارتباط برقرار کردم و استفاده های زیادی مثل فیلمبرداری و عکاسی و تهیه گزارش و نوشتن مطالب کردم. در ادامه دیدم که خیلی کاربردهای زیادی دارد. اینترنت وصل شد و بسیاری از فیلمهای آموزشی و مقالات را می توانستم از آن دریافت کنم. 
سال گذشته بود، ما برای اردوهای کنگره می خواستیم کارهای کنگره را انجام بدهیم. خیلی راهکار گذاشتیم که ببینیم که بچه ها برای ثبت نام، واریزی داشته اند یا خیر... ما بوسیله تلگرام این کار را انجام دادیم و کار ما خیلی راحت شد. در ادامه برای اطلاع رسانی بین اردوبانان،برای اینکه ما از این قضیه آسیبی نیبینیم، بایستی بیاییم و از آن استفاده کنیم. روش من که از تکنولوژی فاصله می گرفتم، اشتباه بود. ولی الآن می گویم که اندازه اش چقدر است؟ اندازه استفاده کردن از تلگرام چقدر است؟ من جدیداً یک ویدئویی دیدم در تلگرام، نوشته بود برای کسانی که یکساعت و نیم با تلگرام کار می کنند، چنین ورزشی را انجام دهند. چرا ما باید همچین ورزشی را انجام بدهیم، چرا باید آنقدر خیره شویم که چشمانمان خشک شود. 
سیستم انسان از طریق مواد و افکار و اندیشه می تواند تأثیر پذیر باشد، مواد که همان موادمخدر و دارو است. افکار آن چطور؟ آیا فقط فکرهای منفی است؟ آیا تصاویر و شبکه ها جزو افکار نیست؟ آیا اینها روی سیستم انسان نمی تواند تأثیر بگذارد؟ 
چرا وقتی یک گروهی یک عده ای را به قتل می رساند، در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارد؟ چون که ما آن را نگاه کنیم، ما با نگاه کردن به آن قدرت می دهیم. 
اگر یک صحنه جنایت و قتل می گذارند، ما نباید آن را نگاه کنیم، چون نگاه کردن ما یعنی تائید آن. نتیجه اش هم تخریبی است که در سیستم ایکس ما بوجود می آید. 
مگر ما در طول روز چقدر زمان داریم، که بخواهیم چندین ساعت آن را در شبکه های اجتماعی بگذرانیم. مگر خانواده ما، فرزند و همسر ما احتیاج به ما ندارند؟ این هم تخریب دارد. 
پس ما بایستی به این قضیه یک مقداری با تعمق نگاه کنیم. کاربردهایی که در جهت پیشرفت ما هست، استفاده کنیم و در مسائلی که ما را از خودمان و اطرافیانمان جدا می کند، پرهیز کنیم. 
کسی که از اینترنت استفاده فراوان می کند، به نوعی وابسته می شود و نوعی جایگزینی صورت گرفته است، امواج و تصاویر جایگزین شده است و در صورت نبودن و قطع شدن اینترنت، در شخص اختلال ایجاد می شود و بهم می ریزد. 
ما در کنگره، وقتی به اردو می رویم، سعی می کنیم تمام اینها قطع شود. ما همزمان نمی توانیم هم در شبکه اجتماعی باشیم و هم در طبیعت باشیم و لذت ببریم. 
فقط مواد نیستند که در سیستم ایکس جایگزین می شوند.
 نکته جالب؛ 
تا 50 سال پیش، پدر و مادرها و خانواده ها، روابطی بینشان حاکم بود. یعنی بچه ها از پدر و مادرها حرف شنوی داشتند. این چند دلیل داشت، یکی از دلایلش این بود که بچه ها، باور داشتند که پدر و مادرشان از آنها بیشتر می فهمند و بیشتر بلد هستند. این قضیه ادامه داشت تا چند سال پیش. زمانی که کامپیوتر و دانش روز آمد، چون قدیمی ها و پدر مادر ها با دانش روز بیگانه بودند و از آن فاصله گرفتند و بچه ها رفتند و وارد این قضیه شدند، و پدر نمی توانست یک کامپیوتر روشن کند، یا یک سی دی داخل دستگاه قرار دهد. حالا پدر، وقتی می خواهد یک کار ساده انجام دهد و مثلاً یک پرینت بگیرد، محتاج بچه می شود. این داستان بود که بچه ها کم کم فکر می کنند که خیلی دانا هستند، بخاطر اینکه چند برنامه نصب می کنند و دو تا بازی انجام می دهند و تصور می کنند که پدر و مادر خیلی ناتوان هستند. 
درمان این کار این است که پدر و مادرها بایستی یاد بگیرند. هر پدر و مادری که فرزند دارد، بایستی با علم روز پیش برود و کامپیوتر یاد بگیرد. بقول حضرت علی(ع): فرزند زمان خویش باشید. 
پیشاپیش عیدفطر رو خدمت شما تبریک عرض می کنم.
 
سخنان مهندس:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. 
امیدوارم حال همه شما خوب باشد. این چهارشنبه، آخرین چهارشنبه از ماه مبارک رمضان است. 
به انسانها باید بر مبنای ظرفیتشان مسئولیت داد. ظرفیت انسان در همه جا شرط است، حتی در خرابات هم ظرفیت مطرح بود، در عرفان و همه جا ظرفیت مطرح است. 
اگر شخص ظرفیت یک کار را نداشته باشد، خراب می کند. این شغل ممکن است کارگری و آبدارخانه باشد یا ریاست جمهوری. 
مواد مخدر هم اگر می خواهید مصرف کنید، ظرفیت می خواهد. 
به قول معروف یک نفر ته استکان می خوره، شروع می کنه به عربده کشیدن ، یک نفر هم دریا را می خورید، حرف نمی زند. 
در قدیم می گفتند که فلانی هفت خط است، هفت خط یعنی چه؟ در قدیم عرفان مطرح بود، جامی را که می دادند، هفت خط و درجه داشت. یک نفر ظرفیتش کم بود و درجه پایین را به او می دادند. یک نفر ظرفیتش بالاتر بود، خط بالاتر به او می دادند، کسی که خیلی ظرفیت بالایی داشت، به ساقی به او هفت خط مِی می داد. یعنی او انتهای ظرفیت را دارد. البته در عرفان این به معنای عرق خوردن نیست، این به معنای ظرفیت بالاست. 
شخص ممکن است تا امروز سفر دوم بوده، خیلی خوب و مهربان بوده، الآن مرزبان می شود، اخلاقش کلی بد می شود و مشکل ایجاد می کند. در هر کاری ما باید ظرفیت را آماده کنیم. 
ما در کنگره 60 آمده ایم، تا جایی که امکان پذیر بوده است، فیلتر گذاشته ایم. هر کسی حق راهنمایی، مشاوره ندارد. یک راهنما باید اطلاعات کافی داشته باشد، جهان بینی خوبی داشته باشد، اطلاعات فنی خوبی داشته باشد، ظرفیت خوبی داشته باشد، بعد کمک راهنما می شود.
یکی از دلایلی که کنگره 60 نسبت به فضاهای دیگر، از یک تعادل بیشتری برخوردار است، به این دلیل است که انسانها تا زمانی که ظرفیت جایگاهی را پیدا نکنند، به او آن جایگاه داده نمی شود. 
قبله گم کردن یعنی همین. یعنی انسان هدفش را گم می کند. قبله ی بعضی ها کعبه است، ولی بعضی ها قبله را گم می کنند و قبله شان می شود مادیات، مقام، مال اندوزی. 
قبله گم کردن، یعنی انسان ظرفیت ندارد، به او مسئولیت می دهند و دیگر نمی داند که چه کار باید بکند. در تمام سطوح جامعه هم ما با این موضوع برخورد می کنیم و می بینیم که بعضی از افراد که ظرفیت کاری را ندارند، مشکل ایجاد می کنند و بیشترین ضربه را خودشان می خورند. کسی که ظرفیت ندارد، اگر به او مسئولیت بدهیم، خرابش می کنیم. ما باید نیروها را به باتلاق نریزیم. اگر نیروها ظرفیت ندارند، سعی کنیم ظرفیت آنها را مهیا کنیم، بعد به آنها مسئولیت بدهیم. 
 
نام فایل تاریخ لینک
فایل صوتی سخنان مهندس 96/03/31 دانلود
فایل صوتی رهایی ها 96/03/31 دانلود

نگارنده: مسافر احمد شریفیان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .