بسمالله الرحمن الرحیم
دستور جلسه این هفته: از فرمانبرداری تا فرماندهی
باکمی دقت و توجه به کلمات و واژههای عبارت این دستور جلسه متوجه میشویم که این دستور جلسه اشاره به موضوعی دارد که در قالب یک خط سیر مطرح میشود و آن، حرکت از سطح فرمانبرداری برای رسیدن به سطح فرماندهی است. برای اینکه بیشتر متوجه موضوع و ارتباط آن با مسئله درمان اعتیاد بشویم، بهتر است طبق معمول، از اعتیاد و درمان آن شروع کنیم.
آنگونه که مقاله علمی صورتمسئله اعتیاد، (مهندس حسین دژاکام) بهخوبی برای ما تشریح میکند، بیماری اعتیاد سه بخش از شهر وجودی انسان را از تعادل خارج میکند، جسم، روان و جهانبینی.
بیماری اعتیاد، اساسیترین مکانیسمهای تعادل و سلامتی را در بخشهای مزبور هدف قرار میدهد، انسان را بیمار و از تعادل خارج میکند.
از نگاه دیگران: بیمار اعتیاد یا مصرفکننده مواد مخدر، شخصی است که مواد مخدر مصرف کند و اگر مصرف نکند حالش بد میشود؛ این ابتداییترین برداشت مردم از بیماری اعتیاد است، البته بسیارند کسانی که فکر میکنند این مصرف، صرفاً از روی لذتجویی و بهمنظور سرخوشی صورت میگیرد. این دسته، کسانی هستند که اطلاعات و دانش آنها در مقوله بیماری اعتیاد صفر است؛ آنهایی که کمی نسبت به موضوع بیماری اعتیاد آشنایی دارند و جستهوگریخته چیزهایی شنیدهاند و یا خواندهاند، حداقل میدانند که بیمار اعتیاد یا مصرفکننده مواد مخدر، مجبور است که مصرف کند و این مصرف از روی لذت طلبی و برای سرخوشی نیست، مصرفکننده مواد مخدر، مواد مصرف میکند برای اینکه بتواند بایستد، برای اینکه بتواند راه برود، حرف بزند، کارهایش را انجام بدهد، چون در غیر این صورت، قادر به انجام هیچ کاری نخواهد بود و درد تمام ابعاد وجودش را در برمیگیرد.
در اصطلاحات عامیانه گفته میشود، برای مثال: فلانی گرفتار (اعتیاد) است، اسیر است، این اصطلاحات اشارهای هرچند مختصر به عمق مسئله اعتیاد دارد. یکی از مهمترین اتفاقاتی که در فرایند اعتیاد برای مصرفکننده مواد مخدر روی میدهد، از دست دادن اختیار و فرماندهی شهر وجودی است.
مصرفکننده، مجبور است که مصرف کند و مواد مخدر و اعتیاد برای او تعیین تکلیف میکند که چهکاری انجام بدهد و یا ندهد، کجا برود و کجا نرود، با چه افرادی ارتباط داشته باشد و یا نداشته باشد، حتی غذا خوردنش هم تحت اختیار خودش نیست، اعتیاد تعیین میکند که چه غذایی بخورد و نخورد، این غذا را نخورد چون خمار میشود و الیآخر.
زمانی که از این زاویه به بیماری اعتیاد نگاه میکنیم، میبینیم که بیمار اعتیاد فرماندهی خودش را ازدستداده است و از او سلب اختیار شده است. او نمیتواند با اختیار خودش یک روز مواد مصرف نکند، چون در این صورت به بدترین حالات خماری دچار میشود، مجبور است که برای حفظ تعادل نسبی، دائماً مصرف کند.
فرماندهی او به تعبیری دیگر، در دست شیطان و نیروهای منفی است. تحت امر نیرویهای شیطانی است، یک مصرفکننده مواد مخدر نیروی بسیار مفید و ارزندهای برای نیروهای شیطانی است و فرمانبر بسیار خوبی برای آنهاست.
وقتی به یک مصرفکننده مخدر شیشه نگاه میکنیم، میتوانیم این موضوع را کاملاً درک کنیم، نیروهای شیطانی نیز، نیاز به انرژیدارند و انرژی آنها از همین اعمال شیطانی تأمین میشود، آنها نمیخواهند نیروی خود را که به بهترین شکل از آنها حرفشنوی دارد را، بهآسانی از دست بدهند، بنابراین با تمام قدرت سعی در حفظ او دارند و اگر این شخص بخواهد اعتیاد خود را درمان کند و از دسته نیروهای تحت امر شیطان خارج شود، آنها بهعناوینمختلف جلوی او را میگیرند. (نیروی بازدارنده) که بایستی فرد برای پیروزی، از سد آنها عبور کند که بدون حمایت نیروی الهی غیرممکن است.
این فرد درگذشته از نیروی منفی فرمانبرداری کرده است و اکنون فرماندهی شهر وجودش، تماماً در اختیار آنهاست، بسیار زمان میبرد تا روزی فرابرسد که این فرد متوجه اوضاع وخیم خود شود و تصمیم بگیرد که جایگاه خودش را تغییر دهد و بخواهد که اعتیادش را درمان کند و از جرگه نیروهای شیطانی به نیروهای الهی بپیوندد.
زمانی که خواستار رهایی بودن، بهحداعلای خود میرسد و روزی که تمام نیرویش را جمع میکند و از جا کنده میشود و با تمام وجودش میخواهد که اعتیاد خود را درمان کند، نقطه آغازی است برای دریافت کلید شهر وجودی. در اینجا، نیروهای الهی که منتظر او بودند، بیصبرانه به یاری او میشتابند و او را در تغییر جایگاه کمک میکنند، در طی فرایند زمان و با استفاده از روش اصولی و صحیح و با صبر و استقامت و تلاش و با کمک نیروی الهی میتواند از سد محکم و نیرومند نیروی بازدارنده عبور کند و به درمان و رهایی و آزادی برسد.
چقدر زیباست واژه رهایی، رهایی از چنگال اهریمن، رهایی از اسارت اعتیاد.
در این فرایند، یعنی درمان اصولی اعتیاد و به تعادل رسیدن جسم، روان و جهانبینی، فرماندهی شهر وجودی به خود شخص واگذار میگردد و زمانی میرسد که خود، فرمانده خویش است. فرماندهی خویش و فرماندهی شهر وجودی انسان، یعنی بزرگترین فرماندهی. به تعبیر علی بن ابیطالب﴿ع﴾ انسان جهان اصغر است. در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر نیز میخوانیم که: شهر، جهان و جهانها همه در درون انسان است. فرماندهی شهر وجودی انسان چیز کمی نیست، کمتر از پادشاهی نیست و این پادشاهی، شایسته انسانهای صالح است. انسانهایی که بین آنها و اهریمن هیچ بند و ارتباطی نیست. وجود بند و پیوند با شیطان و نیروی منفی، یعنی اینکه سر نخ حرکتهای انسان در دست شیطان است. درست مانند عروسکهای خیمهشببازی.
انسانی که فرمانده شهر وجودی خویش است، این بندها را گسسته است و به رهایی رسیده است، تمام بندهایی که تارهای وجودی او را به نادرستی به هم وصل نموده بود و پیوندهای نامیمون با نیروهای منفی را، در فرایند تزکیه و تصفیه بازنمودهاست.
اما رسیدن به این فرماندهی، به حرف و سخن نیست، شوخی و مزاح نیست، بزرگترین پروسهای است که در هستی، به انسان واگذارشده است، از الست تا ابدیت بیانتها. میخواهیم بهفرمان عقل نزدیک شویم، میخواهیم فرماندهی خود را به دست بگیریم، میخواهیم به آنجایی که ازآنجا انشعاب یافتهایم برسیم، این نزدیک شدن و این رسیدن، بسیار سخت و طاقتفرساست، پوست انسان کنده میشود، تزکیه و تصفیه و دوری از ضد ارزشها کار سادهای نیست، در مسیر ارزشها و در صراط مستقیم، به قول استاد رعد، این احیای دوباره، کاری است بسیار سخت که اگر با توان و نیروی الهی همراه نباشد، روبهزوال میرود.
گفتیم که فرمانبرداری از نیروهای منفی و قدم گذاشتن در مسیر مصرف مواد مخدر و اعتیاد، ما را بهجایی میرساند که فرماندهی خویش را به شیطان دادیم. حال بایستی مسیر معکوس طی شود. برای رسیدن به فرماندهی خویش، بایستی ابتدا از فرمانبرداری شروع کنیم، فرمانبرداری از نیروهای الهی و از قدرت مطلق. بایستی فرمانها را بهخوبی اجرا کنیم.
برای درمان اعتیاد در کنگره 60 نیز بایستی از فرمانبرداری شروع کنیم. برای عبور از این گذرگاه سخت، چیزی به نام خودفرمانی وجود ندارد. از خودفرمانی تا فرمان، فرق بسیار است.
با خودفرمانی، بهجایی میرسیم که درگذشته رسیدیم و آن تاریکی بود؛ اما حالا باید برای رسیدن به روشنایی، تابع فرمان باشیم، فرماندهی ما در پروسه درمان اعتیاد به عهده کنگره 60 و در دست راهنماست که راهنمای درمان اعتیاد است.
او، فرمانده ما در مسیر درمان اعتیاد و عبور از گذرگاههای سخت است که خود درگذشته پیموده است، بایستی گوشبهفرمان اوباشیم، بایستی عملیات تیپرینگ یا ریداکشن استپر (Reduction Stepper) مصرف را بهخوبی اجرا کنیم، بایستی تمامی دستورات و فرمانهای راهنما را در مسیر درمان، یکبهیک اجرا کنیم.
ما در کنگره 60 آموختهایم که همواره حرف مقام و جایگاه بالاتر را گوش کنیم، یاد گرفتهایم که حرف مرزبان را گوش کنیم و به او احترام و بگذاریم، یاد گرفتهایم که به ایجنت نمایندگی احترام بگذاریم و حرف او را گوش کنیم. در کنگره 60 و در چارچوب قوانین داخلی و مسائل مربوط به درمان اعتیاد حرف راهنما، مرزبان، ایجنت و دیدهبان را گوش میکنیم و عمل میکنیم. این باعث میشود تا فرمانبرداری را بیاموزیم و فرمانبردار خوبی باشیم.
در کنار این پروسه، بایستی فرمانبردار فرامین نیروی مافوق یا قدرت مطلق نیز باشیم، فرامین قدرت مطلق یا الله، مثل روز روشن است و همه ما خوب میدانیم که صراط مستقیم چیست. در وادیهای کنگره 60، بارها و بارها به این فرامین که مانند تابلوهای پررنگ راهنمایی و رانندگی، برای حرکت در صراط مستقیم، ما را راهنمایی میکنند، اشارهشده است. دروغ مگوی، دزدی مکن، رشوه نخور، غیبت نکن، گمان بد مبر، در امور شخصی دیگران تجسس نکن، کمفروشی نکن، نزول نخور، نزول نگیر، تجاوز نکن، عیبجوی و طعنهزن مباش، پیمانشکن نشو، فساد نکن، سؤالکننده را از خود مران، ظلم نکن، ارث دیگران را نخور، یتیمان را نوازش کن، درماندگان را یاری برسان، به فقرا کمک کن، زکات خود را پرداخت کن و بدان که مال بهر آسایش عمر است، نه عمر بهر گردآوری مال و درنهایت دور خمر را قلم بکش، یعنی آنچه روی شخصیت، اندیشه و تفکر تو، پرده یا حجاب یا پوشش میکشد، مثل الکل، تریاک، حشیش، هروئین، کراک، شیشه و قرص، بر حذر باش که عملی شیطانی میباشد.
اگر خودمان بخواهیم و خداوند و نیروهای الهی یاریمان کنند و بتوانیم در مسیر درمان اعتیاد، شاگرد خوبی برای راهنما و کنگره 60 باشیم و دستوراتشان را اجرا و تکالیف کنگرهای را درست انجام دهیم و حرفشان را گوش کنیم و همزمان، فرامین فوق را تا جایی که از دستمان برمیآید، با تمام توان انجام دهیم و در صراط مستقیم باشیم، مطمئن باشیم که به رهایی و آزادی و فرماندهی خویش خواهیم رسید و در غیر این صورت، مطمئن باشیم که هرگز نخواهیم رسید.
فرماندهی شهر وجودی و نزدیک شدن بهفرمان عقل که شکلگیری آن از درون آغاز میشود، درنهایت، خود را در عملکرد و وضعیت بیرونی ما، خود را به نمایش میگذارد و میتوانیم نتیجه آن را در رفتارها و زندگی بیرون ببینیم. کسی که فرمانبردار فرامین الهی باشد و فرمانده باکفایتی برای شهر وجودی خویش باشد، میتواند برای دیگران نیز فرمانده خوبی باشد و قدرت فرماندهی را خواهد داشت، در غیر این صورت، یعنی کسی که برای خودش هم فرمانده خوبی نیست، چطور میتواند فرمانده دیگران باشد! راهنما کسی است که درگذشته فرمانبردار بوده و اکنون به فرماندهی رسیده است.
فراموش نکنیم که فرماندهی شهر وجودی، از مسائل بسیار جزئی و کوچک شروع میشود، آیا بهموقع مسواک میزنیم؟ آیا بهموقع میخوابیم؟ آیا بهموقع بیدار میشویم؟ آیا داروی خود (اُپیوم یا اپیوم تینکچر) را سر ساعت مقرر مصرف میکنیم؟ آیا بهموقع در کلاس حاضر میشویم؟ آیا بهموقع ورزش میکنیم؟ آیا سر موقع بهقرار خود میرسیم؟ آیا هنوز در هنگام دیر رسیدن، ترافیک را بهانه میکنیم؟ اینها پایینترین سطوح فرماندهی شهر وجودی است و آغازی است برای پروسه عظیم مسئولیتپذیری و فرماندهی.
انسانی که در این دنیا به این جایگاه برسد، یعنی به نقطهای که مسئولیتپذیر باشد، یکی از مهمترین جایگاههای انسانی را کسب نموده است. در غیر این صورت، یعنی کسی که حتی این قدرت را ندارد که بهموقع مسواک بزند و کسی که این توان را ندارد که مثلاً 6 صبح از خواب بیدار شود، کسی که نمیتواند داروی خود را سروقت مصرف کند، کسی که یک ساعت بعد آر شروع کلاس به جلسه میرسد، کسی که توان نشستن در جلسه برای مدت یک ساعت و نیم را ندارد و بارها بیرون میرود و سیگار میکشد، چطور میتواند از فرماندهی صحبت کند؟ چطور میتواند از درمان اعتیاد صحبت کند؟ رسیدن به درمان اعتیاد و رهایی از چنگالهای خوفناک شیطان و اهریمن و چشیدن طعم رهایی و آزادی، پاداشی است که ویژه انسانهای مسئولیتپذیر است. انسانهایی که فرمانبرداری را آموختهاند و به مسئولیت خود واقف هستند.
در سی دی فرمانروایان زمان، بنیان کنگره 60 مسئله فرماندهی را بسیار جالب و موشکافانه بیان مینمایند و در قالب مثلث فرماندهی برای ما تشریح مینمایند. در این سی دی گفتهشده است که فرماندهی میتواند در سه بخش موردبررسی قرار گیرد.
فرماندهی ساده یا بسیط که از فرماندهی بر شهر وجودی خود انسان آغاز میشود؛
فرماندهی مرکب که فرماندهی انسان بر انسانهای دیگر است مثل پدر و مادر برای خانواده یا یک معلم برای یک کلاس یا یک راهنما برای یک لژیون و الیآخر.
و قاعده مثلث در اینجا موضوع فرماندهی است؛ بنابراین این مثلث از سه ضلع فرماندهی ساده، فرماندهی مرکب و موضوع فرماندهی تشکیلشده است.
همچنین در سی دی فرمانروایان زمان، انواع فرماندهی ازنقطهنظر ماهیت خوب و بد نیز در قالب یک مثلث بیان میشود که اضلاع آن عبارتاند از فرمانروایانی که در جهت ساختن عمل میکنند، فرمانروایانی که در جهت تخریب عمل میکنند و ضلع سوم نیروهای خنثی هستند که باری به هر جهت هستند و هدف خاصی ندارند.
به شما عزیزان پیشنهاد میکنیم این سی دی و همچنین سخنان بنیان و نگهبان کنگره 60 در جلسه روز چهارشنبه پنجم آبان ماه را در همین سایت مطالعه و گوش فرا دهید تا ببینیم بنیان کنگره 60 از چه زوایایی به این مسئله نگاه میکنند.
با احترام، مسافر علی خدامی
- تعداد بازدید از این مطلب :
7694