English Version
English

کارگاه آموزش آقایان مسافر روز دوشنبه 95/03/03

کارگاه آموزش آقایان مسافر روز دوشنبه 95/03/03
چهاردهمین جلسه از دوره شصتم سری کارگاه‌های آموزشی کنگره 60 ویژه آقایان مسافر در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه که چی"  با استادی  آقای "حامد" و نگهبانی آقای "مجید کریمی" و دبیری موقت "آقای امیر یوسفی" در روز دوشنبه مورخ  1395/03/03 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

خداوند را شاکرم که این توانائی را به من اعطا کرد و هم‌چنین از نگهبان محترم سپاس‌گزارم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا بتوانم خدمت کنم. در رابطه با این دستور جلسه باید بگویم که عبارت که چی به اعتقاد من دارای یک‌بار معنایی و نفس است بدین‌صورت که وقتی این عبارت در جایگاه‌های مختلف یا توسط اشخاص گوناگون بیان می‌شود معانی و مفاهیم آن متفاوت خواهد بود، باید دید شخص سؤال‌کننده کیست؟ به‌عنوان‌مثال من این سؤال را از خودم بپرسم یا اینکه همین سؤال را من برای دیگران مطرح کنم، حتی ممکن است این سؤال برای دیگران از من پرسیده شود!

وقتی‌که چی؛ چند بار به‌طور مداوم و یا مکرراً سؤال شود و اینکه دو نفر در یک موقعیت مشترک و برابر قرار می‌گیرند، پاسخ آن‌ها در مورد که چی یکسان نخواهد بود چراکه وقتی این‌که چی‌ها در امتداد هم و در یک خط باهم مرتبط شوند می‌توان نسبت به ماهیت، شخصیت و ذهن افراد شناخت پیدا کرد یعنی مشخصاً از یکسری جزئیات می‌توان به یک کل دست‌یافت و آن چیزی جز هدف و غایت افراد برای زندگی نیست.
زمان نیز در که چی بسیار مهم است، یعنی قبل از انجام هر کار یا زمانی که یک کار یا عملی صورت بگیرد اگر این سؤال پرسیده شود پاسخ‌ها نیز متفاوت خواهد بود، اما نکته مهم اینجاست که من برای این سؤال چه جوابی داشته باشم یعنی هر زمان برای که چی یک جواب محکم و درست داشته باشم مشخص می‌شود که من به دنبال یک هدف روشن هستم. یک فرد بیمار به مواد مخدر برای تهیه آنتی ایکس خود زمان را نمی‌شناسد، خانواده هیچ اهمیتی برایش ندارد، هیچ قبح و زشتی برای سرقت ندارد او هیچ تفاوتی بین کار خوب و بد قائل نیست، درواقع او در این موقعیت قرارگرفته و فقط به خواسته‌اش فکر می‌کند و می‌خواهد همان را برآورده کند که همهٔ ما کم‌وبیش آن را تجربه کرده‌ایم.

اما با ورود به کنگره از خود می‌پرسیم که برای چی به کنگره می‌آییم یا که چی؟ در واقع با ورود به کنگره در تلاش هستیم که روبه‌روی نیرویی قرار بگیریم که با هر روش و ترفندی ما را مجبور به تهیه مواد و مصرف می‌کرد و الان قصد داریم در مقابل همان نیرو ایستادگی کنیم و به درمان و حال خوش‌دست پیدا کنیم، برای تحقق یافتن این امر باید هدف ما از این سؤال مشخص و روشن باشد، در غیر این صورت راه به‌جایی نخواهیم برد، راهنما می‌گوید و از ما می‌خواهد که طبق برنامه و دفترچه باشیم ولی چون ما هدفی و برنامه‌ای برای این کار نداریم و حتی نمی‌دانیم برای چه به کنگره مراجعه کرده‌ایم قطع به‌یقین نمی‌توانیم پاسخ خوبی برای این سؤال ارائه دهیم و به همین دلیل واضح معمولاً که نه حتماً در طول مسیر متوقف خواهیم شد به‌قول‌معروف کم خواهیم آورد.

بنده قبل از ورود به کنگره علاوه بر استفاده از مواد مخدر، ضدارزش‌های دیگری هم داشتم که خوشبختانه توانستم در طول سفرم با کمک همین دستور جلسه بر برخی از آنان غلبه کرده و آن‌ها را از بین ببرم و اگر در مواردی هم نتوانسته باشم مشکلاتم را حل کنم باز در یک فرصت زمانی دیگر قبل از انجام هر کاری قادر هستم که این سؤال را مطرح کنم و در شرایطی قرار بگیرم که مجال فکر کردن داشته باشم، اما این درحالی‌است که قبلاً در قبال هیچ چیزی توان نه گفتن را نداشتم و به هر کاری و هر پیشنهادی بدون تفکر جواب مثبت می‌دادم یعنی اعمال و افکارم هیچ خط و مرزی نداشت اما به‌مرورزمان درک کردم و فهمیدم که در هر موقعیتی از خودم بپرسم که چی؟

اما باید گفت: این سؤال باوجود کوتاهی در عبارت و واژه محدود به زمان و مسئله خاصی نیست درواقع این سؤال در تمام شئونات زندگی جاری و ساری است، با قرار گرفتن در این موقعیت‌ها حتی در صورت عدم توانائی نسبت به آن خواسته حداقل فرصت فکر کردن نیز وجود دارد و به‌واسطه همین فرصت و پرسیدن سؤال جایگاه دوربین متفاوت خواهد شد و از نگاه مختلف از خودم این سؤال را خواهم پرسید و این نگاه در موقعیت دیگری قرار خواهد گرفت و از جایگاه دیگری می‌توان به قضیه نگاه کرد و در مراتب و دفعات بعدی پاسخ بهتری ارائه کرد، وقتی من با نامیدی وارد کنگره شوم همین ناامیدی مانع حرکت کردن من خواهد شد.

در جزوه جهان‌بینی بیان‌شده که؛ خانه‌تکانی، حرکت در جهت خلاف ناامیدی است. من از که چی به‌عنوان قیچی استفاده کردم، درگذشته روابطی داشتم که باعث شد من دچار رکود شوم و حتی دلیل بیماری اعتیاد من همین ارتباط بود. با پرسیدن همین سؤال از خودم و یافتن جواب قادر به ایجاد تعدیل در روابطم شد و فرصت بهتری برای فکر کردن به دست آوردم داشتن هدف عامل بسیار مهمی و خوبی است و این‌که قبل از هر کاری که چی را از خودمان بپرسیم و با سربالا و مطمئن حرکت کنیم چراکه گاهی با انجام یک کار و قرار گرفتن در یک موقعیت ممکن است فرصت پرسیدن همین سؤال را نداشته باشیم، شاید در یک محکمه باشیم و یا بعد از شلیک یک گلوله که دیگر کنترل آن در دست ما نیست و باید جواب آن را به شخص یا اشخاص دیگری بدهیم و حتی ممکن است فرصت پاسخ‌گویی به خودمان را نداشته و آن زمان است که باید پاسخ‌گوی خداوند باشیم. من برای خودم آرزومندم که قدر موقعیت‌هایی که برای من به وجود آمده را بدانم برای خودم ارزش و اهمیت قائل باشم و با خطوطی که با که چی ترسیم می‌شود جایگاه خودم را به خطر نیاندازم.

 
 
 

در ضمن در ادامه جلسه، انتخابات نگهبانی دوره شصت و یکم آقایان مسافر، روزهای شنبه، نمایندگی آکادمی با حضور ایجنت شعبه برگزار گردید.

 
 
 
 
 
 
 
 
مرزبان کشیک: آقای پیمان میر

عکس: مسافر محسن
وبلاگ: مسافر امید

نمایندگی آكادمی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .