English Version
English

لبخند؛ جشن سومین سال رهایی مسافر مسلم

لبخند؛ جشن سومین سال رهایی مسافر مسلم

جلسه اول از دور بیست و ششم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی سمنان روز های پنج شنبه با استادی مسافر آقای داوود عرب  و نگهبانی(موقت)  مسافر آقای محمد عسگری و دبیری(موقت) مسافر  آقای حبیب غازی  با دستور جلسه " وظایف رهجو " در تاریخ 94/11/15راس ساعت آغاز به کار نمود.

 
خلاصه سخنان استاد :

یکبار دیگر خدا را شکر می کنم که در خدمت شما هستم.دستور جلسه امروز در مورد وظایف رهجوست؛ما اگر به طور کلی بخواهیم به یک چیزی برسیم و به یک هدفی برسیم باید یک سری کارها  و بایدها و نباید ها را انجام بدهیم تا به آن خواسته مورد نظر برسیم.اما چرا این دستور جلسه جزء دستور جلسه سالیانه قرار گرفته و یک هفته در کل شعب در مورد آن بحث می شود.ما برای اینکه وظایف رهجو را درک کنیم ابتلا به ساکن باید ببینیم رهجو چه کسی است و اصلا چه راهی را باید در پیش بگیرد.هر راهی می تواند باشد؛راه رسیدن به خدا ؛رسیدن به فلسفه و...

ولی باید یک سری کارها را انجام دهیم چون راه درمان خاص تر است؛همین اطراف خودمان به چند تا مصرف کننده برخورد کردم و فاصلشان تا کنگره چند متر بیشتر نیست ولی چرا راه را پیدا نکرده اند یا نخواستند که راه را پیدا کنند.ما می خواهیم یک مسیری را طی کنیم؛پیدا کردن راه خیلی حایز اهمیت است؛حالا رهجویی راه را پیدا کرد؛و هدف رهایی و خلاصی از اعتیاد است اما در ادامه آیا تغییر می یابد و به موازات ان وظایف هم سنگین تر می شود.همه ما یک سری وظایف داریم که باید انجام دهیم ؛در درجه اول به شهر وجودی خودمان وظیفه داریم.در بعضی از سیستم ها به جسم آزار می رسانند که اینها همه کاملا رد شده است ؛چون یک راه مستقیم بیشتر نداریم و نمی توانیم دور بزنیم؛اما مورد بحث ما رهجویی است که می خواهد وظایفش را انجام دهد؛مرزبان و راهنما هم وظیفه دارد.وظیفه یک مسافر سفر اولی چیست؟مهندس می گوید من نسبت به بچه ها وظیفه دارم و همان طور هم ما وظیفه داریم؛وقتی خودتان را مسافر اطلاق می کنید ؛یعنی داریم پیمان می بندیم تا وظیفه خودمان را انجام دهیم.

گوش به فرمان بودن سه تا موضوع دارد یا گوش به فرمان راهنماییم؛یا خود فرمانیم و یا نافرمانی.خیلی ها آمدند و رفتند ولی چند نفرشان ماندند و خدمت هایشان را کامل کردند؟یکی از فرهنگ های اعتیادبی نظمی است؛شما زندگی روزمره خودتان را به درستی نمی توانستید انجام دهید؛ولی وقتی وارد کنگره شدید علاوه بر اینکه آن کارها به نحو احسن انجام می دهید؛تخریب هایی که در جاهای دیگر درست کردید هم به جای اول خودش برمی گردد.وظیفه شناسی را اول باید نسبت به خودمان انجام دهیم و بعد نسبت به دیگران انجام دهیم.آقای مهندس در سی دی شرح وظایف کاملا به این موضوع پرداخته است و جزوه شرح وظایف هم موجود است و می توانیم رجوع کنیم و از منابع استفاده کنیم.

موضوع جلسه ما تولد یکی از عزیزانی است که راهنمای سیگار هم هست .باید یک نگاهی به آقا مسلم بیندازیم و دستور جلسه دقیقا مصداق آقا مسلم است.مسلم خواسته اش خیلی قوی بود و موضوع حایز اهمیت این بود که مصرف مسلم کراک بود.مسلم اوایلی که آمده بود با یک چهره لاغر و رنگ پریده وارد کنگره شده بود و در سه ماه اول سفر ؛پدرش را از دست داد و خیلی سخته ؛حداقل اگر خود ما بودیم ممکن بود سفرمان را برای یک مدتی به تعویق می انداختیم ولی انصافا آمد و به زیبایی هر چه تمام تر سفر کرد و در یک برهه ای از زمان نشریات کنگره وضع نابسامانی داشت و در آن شرایط واحد نشریات را تحویل گرفت و به درستی کارهایش را انجام می داد.مسلم ترس های خیلی زیادی داشت؛حتی بعضی وقت ها که با هم صحبت می کنیم ؛هنوز هم آثاری از ترس در وجودش هست و در نشریات با تمام سختی ها مقاومت کرد و اون پتانسیل برایش ایجاد شد و حرکت هم کرد و یکی از دلایل موفقیتش هم این بود که چون با خود مهندس در ارتباط بود و باید هر دفعه به تهران نقل مکان می کرد و آب را از چشمه خوردن ؛خیلی به مسلم کمک کرد.دوره مربانی را هم خیلی خوب طی کرد.

می گویند در یک گردباد اگر در مرکز باشید به سمت بالا هدایت می شود؛ولی اگر در حاشیه باشید به اطراف پرتاب می شوید و دلیلش هم همین است که بعضی ها در مرزبانی سوت می شوند.مسلم لژیون سیگارش را هم تشکیل داد و خدمت مفید انجام داد؛شاید پیش خودت بگویید که بیرون هم خدمت می کنیم و آموزش می گیریم ؛اما خدمت در کنگره فرق می کند ؛ما در کنگره با هم یک درد مشترک داریم و همین حس متقابل است که پیوند محبت را در ما به وجود می آورد.یعنی اون چیزی که من در این 500 ساعت کارگاه آموزشی یاد گرفتم را به مرحله عملیاتی برسانیم و همزمان که داریم آموزش های خودمان را کامل می کنیم دین خودمان را هم ادا کنیم.من ندیدم مسلم با کسی مشکل داشته باشد؛و امروز هم شاهد این جشن زیبا هستیم؛به خودش و همسفرش و جناب مهندس و خانوادش که در این جا حضور دارند تبریک می گویم.

اعلام سفر ایشان :

تخریب:10 سال ؛آنتی ایکس مصرفی:کراک ؛راهنما:آقای عرب؛ مدت سفر :13 ماه و 20 روز رهایی:3سال و 1ماه و 2روز و 10 ماه و 5 روز سفر سیگار داشتم به راهنمایی آقای حامد شمس و رهایی 1 سال و 7 ماه و 1 روز

آرزو:

طبق رسم یک آرزو تو دلم کردم؛آرزویی هم که دارم این است که تمام خانواده به آن اطلاعات و آگاهی که ما دست پیدا کردیم برسند.

خلاصه سخنان مسافر مسلم :

قبل از هر چیز به نوبه خودم از حضور همه شما تشکر می کنم و امیدوارم در تمامی مراحل زندگی موفق باشید.هر فرد مصرف کننده اگر بخواهد صحبت کند خودش یک کتاب می شود.دو کلمه برای من معنا و مفهموم خاص خودش را دارد ولی یک جورایی برای من بار آموزشی دارد.قبل از مصرف ممکن است برای تک تک شما معجزه اتفاق افتاده باشد؛برای من همین طور؛توی مسایل ضد ارزشی تو خدمت بودم مصرفم کراک بود توی مسیر اتوبوس؛آنهایی که کراک مصرف می کنند میدانند ؛هر 4 ساعت یکبار مجبور به استفاده بودم و رفتم انتهای اتوبوس مصرف کردم؛وسط راه گشت پلیس ایست بازرسی داد و من چون مواد هم همراهم بود ؛به قول معروف غزل خداحافظی را خوانده بودم و دقیقا موقعی که داشتم مواد را از توی جیبم در می آوردم؛فرمانده پاسگاه از راه رسید و از شانس حادثه آشنا در آمد و اجازه بازرسی را نداد و از آنجا رهایی یافتم.

اما در مورد آن 2 کلمه یکی مرگ که یک جورایی می خواستم زودتر بمیرم ؛چون چند بار با استفاده از مواد می خواستم خودم را خلاص کنم و فکر می کردم با مرگ مساله مواد از بین می رود که بعدا در کنگره متوجه شدم که با مرگ هم از بین نمی رود.مورد دوم وادی چهاردهم ؛محبت بود که تا قبل کنگره فکر می کردم موقعی کسی محبت می کند که به نفعش باشد اما در کنگره فهمیدم بدون هیچ چشم داشت و فخر فروشی می شود محبت کرد و فقط برای خودش این در زندگی باعث آرامش می شود.مساله دیگر موضوع سیگار است برای کسانی که خیلی سخت می گیرند؛درمان سیگار در عین اینکه سخته سهل هم هست.از جناب آقای مهندس ؛خانم آنی و راهنمای خودم و همسفرم و همه دوستان تشکر م کنم.

خلاصه سخنان سرکار خانم حافظی:

منم ابتدا این روز را در اصل به خانم آنی و استاد امین و جناب مهندس تبریک می گویم.مریم عزیز در حال حاضر در کنگره نیستند ولی قلبشان در کنگره است و واقعا بال پرواز بودند و به دلیل یک سری مشکلات باعث شد که نیایند ولی همان موقعی که می آمدند ؛در همان مدت آموزش های خودشان را گرفتند و در حال آموزش گرفتن بود.

همیشه دوربینش روی خودش بود و این باعث شد خوب سفر کند و به دلیل استرسی که داشتند ؛نمی خواستند حضور پیدا کنند ولی حیف بود که این جایگاه را تجربه نمی کرد و به خودش و مسافرش و راهنمای مسافرش هم تبریک می گویم.
 

 

خلاصه سخنان همسفر مریم :

از طرف خودم تبریک می گویم به راهنمای عزیزم که برایم خیلی زحمت کشید و راهنمای مسافرم آقای عرب که زحمت زیادی را متحمل شدند و تبریک عرض می کنم.و ان شاءا... در جایگاه های بالاتر ببینیمشان.

 
و نیز ادامه این مراسم بسیار زیبا و باشکوه به روایت تصویر ...
 
 
 
 
 

تصویرگر؛ مسافر یاسر

تهیه گزارش؛ مسافر مهدی

نمایندگی سمنان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .