English Version
English

وادی چندمی؟...(سفر در وادی ها) بخش دوم

وادی چندمی؟...(سفر در وادی ها) بخش دوم

اما وادی ها :

در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر مطالبی تحت عنوان قوانین مطرح شده که در آنجا گفته شده نقش بسیار مهمی در درمان ما می توانند داشته باشند. با تشکیل کنگره 60 در سال 78 این مطالب به صورت مستقل ، تحت عنوان وادی از یک تا چهارده تدوین و مکتوب گردید.

14 وادی از موضوع تفکر آغاز می شود و به موضوع عشق و محبت ختم می گردد.

ما در کنگره 60 خود را مسافر معرفی می کنیم. آیا این سفر یک سفر بیرونی است؟ آیا قرار است جایی برویم که خود را مسافر معرفی می کنیم؟ ما مسافر هستیم اما این سفر یک سفر درونی است قرار نیست که از نظر مکانی یا جغرافیائی جایی برویم.

ما در این سفر تغییر جایگاه می دهیم. در نوشتار نگهبان در ابتدای هر جلسه خوانده می شود که این سفر، سفری است از ظلمت به نور، از نادانی به دانایی، از ترس به شجاعت، از کفر به ایمان، از قهر به مهر و درنهایت از نفرت به طرف عشق .

ما در این سفر درهمه این زمینه ها تغییر جایگاه می دهیم. این سفر یک سفر درونی است و سفر درون یعنی از ساقه به ریشه رفتن.

در این سفر ما شاهد تغییر، تبدیل و ترخیص هستیم. از ابتدا تا انتهای این سفر (حداقل سفر اول) ما شاهد فراز و فرود و نوسانات زیادی در درون هستیم که کاملاً طبیعی است، ما در این سفر دائماً در حال آموزش دیدن، تجربه کردن و تزکیه هستیم و روز به روز شرایط درونی ما تغییر می کند. آنچه مهم است که این تغییرات همگام با آموزش های کنگره 60 باشد و تمرین این آموزش ها و یادگیری و به کارگیری وادی هاست. وادی ها پا به پای ما، ما را در این سفر همراهی می کنند. شاید بهتر باشد بگوئیم که وادی ها همسفر ما در این سفر هستند و یا اینکه ما همسفر وادی ها هستیم. گام به گام با وادی ها می توانیم پیش برویم و سفر کنیم. همگام با تغییرات درونی ما و همگام با مشکلاتی که مطمئن است برای به وجود آید، وادی ها مطالبی را مطرح می کنند که گوئی برای همان وضعیت پیش بینی شده است.

چیدمان این داده ها به گونه ای است که اگر دقت کنیم امکان جابجائی آن ها وجود ندارد. برای مثال شما نمی توانید جای وادی نهم را تغییر بدهید. امکان جابجائی آن وجود ندارد، بهترین جای وادی نهم همانجائی هست که هست یعنی بعد از وادی هشتم با حرکت راه نمایان می شود قبل از وادی دهم یا صافت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است. ما نمی توانیم جای وادی اول را عوض کنیم و همینطور نمی توانیم جای وادی چهاردهم را عوض کنیم . آن ها طوری حساب شده در کنار هم قرار گرفته اند که گویی سال های سال در مورد آن ها فکر شده است که البته شده است. این چیدمان بر اساس تغییرات سفر طراحی شده است و الحق و الانصاف که بسیار نیکو طراحی شده اند.

اگر به خود واژه وادی دقت کنیم می بینیم که عامیانه ترین معنی لغوی وادی عبارتست از سرزمین یا قطعه ای از یک سرزمین یا بادیه یا واحد یا جایی که کاروان های قدیم در آن جا توقف و استراحت می کرده اند.

سفر ما سفر در این وادی هاست ما در سفر خود در هر یک از این وادی ها بایستی توقف داشته باشیم و چیزی یاد بگیریم. بدون اندوخته از هر وادی امکان رسیدن به وادی بعد وجود ندارد.

اندوخته و آموزش های ما از هر وادی مقدمه درک وادی بعدی است. وادی اول است که امکان درک وادی دوم را فراهم می کند و همینطور تا آخر. تفکر در وادی ما را متوجه تخریب هایی می کند که بوجود آورده ایم و همینطور راه سخت و دشواری که در پیش داریم، طبیعی است که در این شرایط احساس پوچی و ناامیدی به سراغ فرد بیاید، می بینیم وادی دوم بلافاصله موضوعی را مطرح می کند که کاملاً این حس را از بین می برد و هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

با عبور از این وادی فرد توقع دارد که دیگران به او کمک کنند. اما در همین زمان به وادی سوم می رسد. هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویش خویش فکر نمی کند. در این وادی می آموزد که خودش خراب کرده وخودش هم باید آن ها را درست کند. با عبور از این وادی منتظر است که خداوند به او کمک کند و مشکلاتش را حل کند، اما در همین زمان به وادی چهارم میرسد. در مسایل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. این وادی به طور کامل این توقع بی جا از بین می برد. با عبور از وادی چهارم شاید در میان انبوهی از تفکرات و آموخته های چهار وادی گذشته درنگ او به درازا بیانجامد، اما بلافاصله به وادی پنجم می رسد. در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست توام با رفتن و رسیدن آن را کامل می نماید. وادی پنجم به او می آموزد که تا حرکت نکند وتا تفکرات را به عمل در نیاورد کاری از پیش نبرده است.

با عبور از وادی پنجم و با شروع حرکت در میان هزاران دوراهی و چندراهی قرار می گیریم که در طول شبانه روز در بیداری و خواب با آنها مواجه هستیم. در اینجا او به وادی ششم می رسد. حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجراء نماییم. وادی ششم به ما می آموزد که چگونه با فرمان عقل آشنا شویم و آن را تمیز دهیم و به آن عمل کنیم. با عبور از وادی ششم و در کش و قوس تصمیمات درست و نادرست خود به جائی می رسد که سرزمین وادی هشتم است وادی رمز و راز.

رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه ودوم آنچه برداشت می نماید.

وادی هفتم خیلی ساده به ما می گوید : این راه یافتن آن بسیار مهم است که البته آن را یافته ای اما باید بدانیم که تنها یافتن راه کافی نیست، بلکه باید ببینیم چه چیزی برداشت می کنیم. این راه فقط طی کردن آن نیست باید برداشت هم داشته باشیم و برداشت ما، آموخته های ما و آن بخش از آموخته هاست که به آن ها عمل می کنیم و موفقیت های کوچک و بزرگی که در طول این سفر بدست می آوریم. وادی هفتم سعی می کند به ما بگوید که راه درست را یافته ایم و بقیه مطلب عملکرد ماست که تعیین می کند به درمان یا رهایی برسم یا نرسیم.

باید بگوئیم که کامل ترین برداشت از وادی ها مطالب است که در متن وادی ها توسط بنیان و نگهبان کنگره 60 به رشته تحریر در آمده است و تا آن مطالب را بارها نخواهیم و ننویسیم و روی آن فکر نکنیم، نمی توانیم مطالب وادی ها را بفهمیم و آنچه در این جا گفته می شود سطحی ترین و ابتدائی ترین برداشت از وادی هاست.

با گذر از وادی هفتم به وادی هشتم می رسیم. آن هم در زمانی که به ما یادآوری می شود که راه درست را یافته ایم. وادی هشتم می گوید با حرکت راه نمایان می شود واینکه قرار نیست از این نقطه به طور کامل به نقاط بعدی اشراف داشته باشیم بلکه بایستی حرکت کنیم و با حرکت است که راه نمایان می شود و می توانیم بقیه راه را مشاهده کنیم. با ادامه حرکت به وادی نمی رسیم. باید اشاره کنیم که تا کنون هشت وادی را پشت سر گذاشته ایم. بخش عمده ای از سفر را گذرانده ایم اکنون به وادی نهم می رسیم که به ما نوید می دهد در نقطه تحمل در ما در حال بوجود آمدن است.

این بسیر شیرین و مبارک است که به جائی رسیده ایم که نسبت به اموری که در گذشته تحمل نداشته ایم، اکنون توان و تحمل پیدا کرده ایم. نیروی ما از کم شروع شده است و به درجه بالا و بالاتر رسیده است. اکنون در ما تحمل ایجاد شده است، یعنی توان حمل مشکلات و سختی ها بدون آنکه واقعاً سخت باشد، با مشکلات روبرومی شویم بدون اینکه تصور کنیم مشکلات لعنت خداوند هستند بلکه آن ها را رحمت خداوند می دانیم . اکنون در مقابل مصرف نکردن مواد مخدر تحمل پیدا کرده ایم و دیگر وسوسه و میل به مصرف مواد نداریم. اکنون به درختی تبدیل شده ایم که استحکام لازم را پیدا کرده است و هر بادی نمی تواند آن بشکند.

در این حال و هوا و با عبور از وادی نهم به وادی دهم می رسیم. صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است. وادی دهم نیز وادی تبریک و تهنیت است زیرا به ما نوید می دهد که تغییرات ما به تبدیلات رسیده است و ما تبدیل شده ایم و دیگر صفت های گذشته در ما صادق نیست و بایستی حافظ آنچه باشیم که بدست آورده ایم.

پس از وادی دهم به وادی یازدهم می رسیم. چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می رسند، این وادی نیز وادی است که نوید بخش قسمت دیگری از سفرماست آن هم نوید رهایی و رسیدن به بحر و اقیانوس.

وادی یازدهم به ما می گوید که دیگر چیزی نمانده است و به پایان سفر اول نزدیک می شویم.

اکنون نوبت به وادی دوازدهم است. وادی که می گوید در آخر امر امر اول اجراء می شود. تصویری که روز اول از درمان و رهایی در ذهنمان دیده ایم اکنون زمانی است که به واقعیت تبدیل می شود و تصویر ما با واقعیت منطبق می شود. اکنون به آخر امر درمان اعتیاد رسیده ایم وامر اول یا نسبت او به ما محقق می شود و به درمان و رهایی می رسیم. این وادی نیز از جنس تبریک وتهنیت است، زیرا توانستیم توان تصویری را به توان واقعی تبدیل کنیم و در عمل به درمان و رهایی برسیم.

با گذر از وادی دوازدهم به وادی سیزدهم می رسیم. پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. وادی سیزدهم ما را متوجه یک پایان و یک آغاز می نماید. پایان یک سفر و آغاز سفری دیگر، پایان سفر اول و آغاز سفر دوم پایان یک نقطه و آغاز سفری دیگر و یا به عبارت ساده تر نقطه، سرخط.

و اما وادی چهاردهم که حقیقتاً شیرین ترین و در عین حال سخت ترین و دست نیافتنی ترین وادی است. وادی چهاردهم برای کسی است که واقعاً سیزده وادی قبل را در کوله خود داشته باشد. زیرا در غیر این صورت وادی چهاردهم فقط کلمات خالی از محتوا خواهد بود.

آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. وادی چهاردهم که پاداش بسیار عظیم است برای کسانی که درست سفر کرده اند. وادی چهاردهم همان بند عشقی است که در پیام سفر اول وعده آن داده می شود. بند عشقی که بین تو و قدرت مطلق الله برقرار می شود. اگر این بند عشق درست زده شده باشد. عاشق خدمت خواهد بود. عاشق کمک به رهایی دیگران، مصرف کنندگان مواد مخدر که خواهان درمان و رهایی هستند را با تمام وجودت دوست خواهی داشت و عاشق دیدن آنها به درمان و رهایی هستی، وادی چهاردهم رسیدن به معرفت درجهت خیر محض است ، رسیدن به دانائی است حداقل در انجام سفر اول .

وادی هایی که تا چهارده فقط به این کلمات و این مقطع محدوده نمی شود. باز هم تکرار می کنیم که این ابتدائی ترین برداشت سطحی از وادی هاست که می توان آن را با سفر اول انطباق داد، این دایره چهارده گانه برای سفر اول ، سفر دوم ، برای رسیدن به درمان اعتیاد و رسیدن به رهائی و برای کمک به رهایی دیگران به ما کمک می کند و برای ما مسیریابی می کند و راه را هموار می سازد. امید که بتوانیم در این وادی ها سفر کنیم و به مفهوم واقعی کلمه مسافر باشیم. 

آرشیو مطالب

بخش اول وادی چندمی؟...(سفر در وادی ها)

 

نویسنده: مسافر علی خدامی

منبع کنگره 60

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .