در بدن انسان حدود 75 تا 100 تریلیون سلول وجود دارد که مدام در چرخهای از مرگ و تولد دوباره هستند. و هر سلولی که میگیرد اندکی بعد سلول جدیدی جایگزین آن میشود. این چرخه در سلولهای سطح معده هر 5 دقیقه در سلولهای پوستی هر 1 ماه در سلولهای کبد 6 ماه و در سلولهای مغز هر یک سال اتفاق میافتد.در تحقیقات دانشمندان اینگونه برآورد شده که بدن انسان تقریباً هر یک سال 98 درصد از سلولهای خود را بازسازی میکند. نتیجه اینکه ما پس از یک سال تقریباً آن آدم سال گذشته نیستیم و این اساس جاری بودن جسم انسان است. پس با مرگ هر سلول و تولد سلول جدید همانطور که در وادی دهم دانستهایم هم مردهای از درون زنده خارج میشود و هم زندهای از درون مرده خارج میشود که هم مرگ است هم زندگی و هم سقوط است هم صعود.
حال اگر بنگری به شهر وجود انسان درمیابی که از 75 تا 100 تریلیون آبادی کوچک تشکیلشده که در طول خواندن این مقاله 50 هزار از آنها در آستانه مرگ قرار میگیرد و با مرگ آنها شهر بهیکباره دچار طغیان میشود و اندکی بعد نسیم آرام الله به هر آبادی میوزد و 50 هزار سلول یا آبادی جدید جایگزین میشوند و عظمت و سلامتی بازمیآید. بهراستیکه معجزهای اتفاق میافتد و همه این کارها را نسیم آرام الله میکند.معنایی عمیق و معجزهای بزرگ در سه کلمه: نسیم آرام الله
و این به نظر من تمثیلی زیبا و عمیق است از نور و صوت و حس که برای درک بهتر موضوع به هر کلمه جداگانه میپردازیم تا ببینیم به کجا میرسیم.
الله:
خداوند بزرگ که قدرت مطلق و نور آسمانها و زمین است و نامش قیوم است چون همهچیز آفرینش بر او قائم است و از او انشعاب یافته است و اگر نسیم آرام را به او منسوب میکنیم پس این نسیم هم از سمت او میوزد واو منبع نشر این نسیم است. و چون هوالنور است اینجا او را بانام دیگرش میشناسیم یعنی نور.
نسیم:
نسیم دو خصلت دارد اول اینکه از جایی آغاز میشود و به سمتی حرکت میکند و دوم اینکه دامنه وسیعی دارد مثلاً اگر در یک بیابان وزش نسیم را حس کنی نمیتوانی بگویی که فقط بر من میوزد چراکه بر تمامی بیابان میوزد و به هر چیز و هر کس برخورد کند آن را احساس میکند . .این تمثیلی است از رحمت واسعهای که در کلامالله آمده. در اینجا هم این نسیم آورنده رحمت قدرت مطلق است که برآبادیهای ویران میوزد و پیامی است از سلامتی و عظمت . و هر پیام را کلامی است و صوتی مثلاً اگر میگوییم که نام خداوند کلیم است به این خاطر است که کلام شو شود را در ازل گفته است و هم اینجا به هر سلول میگوید که یحیی و یمیت . الا ما صوت آن کلام را نمیشنویم. پس این نسیم که پیام شو شود خداوند را مخابره میکند تمثیلی از صوت است.
آرام:
طوفانهای سهمگین خانهها را خراب میکند و همه انسانها را متوجه خود میسازد.اما برای حس کردن نسیمی که ملایم است و آرام باید هوش و حواس انسان به هیچچیزی جز حس کردن نسیم نباشد بهعبارتیدیگر تمنای دل میخواهد. مثلاً از صبح تا غروب در تمام شهر یک نسیم ملایمی میوزد ولی ما چون مشغول کارهای روزمره خود هستیم اصلاً متوجه آن نمیشویم ولی کسی که برود بر پشتبام بایستد وزش آن را روی پوست صورت خود حس میکند .آری صفت آرام تمثیلی است که نقش حس را مشخص میکند در اینجا هم اگر چون منی سرگرم بازیچههای خود باشد و به عبارتی به سورچرانی مشغول از حس کردن نسیم آرام الله بینصیب میماند. که احساس این نسیم آرام یا آن صوت لطیف تمنای دل میخواهد.
جالب اینکه رحمت قدرت مطلق آمده و جایی در هر سلول بدن من لانه کرده و هزار معجزه رقمزده و همچون نسیمی بر تمام آبادیهای شهر وجودیم وزیده ولی من جای دیگری در سجدههای دستوپاییم به دنبال او میگردد .یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.
آری بدون دستوپا سر بر سجده الله بسیار آسان است.
این مقاله برداشتی آزاد بود از وادی دهم که بیشک قطره ایست از دریای بیکران هزاران برداشت آزاد از خوانندگان کتاب عشق
- تعداد بازدید از این مطلب :
3204