English Version
This Site Is Available In English

قدرت کلام

قدرت کلام

کلام به‌قدری قدرتمند است که یک کلمه می‌تواند زندگی یک فرد را تغییر دهد و یا زندگی میلیون‌ها انسان را به نابودی بکشاند.

کلمات قدرت دارند روحیه و امید ما را بالا ببرند و حالات ما را تغییر دهند کلمات شما قادرند زیباترین رؤیاها را ایجاد کنند و یا حتی می‌توانند شما و تمام چیزهای پیرامون شمارا نابود کنند لذا آگاه باشید که کلمات منفی مسیر حرکت شمارا نابود می‌کنند وقتی می‌گویید من نمی‌توانم پس نمی‌توانید آن‌وقت احساس بی‌کفایتی خواهید کرد یا زمانی که می‌گویید در این لحظه احساس آرامش می‌کنم واقعاً آرامش و امنیت را حس می‌کنید پس از کلام تو بر تو حکم می‌شود چون هر چه را که باور داشته باشید ذهن شما همان را به کائنات ارسال می‌کند پس همچنین مراقب کلامی که در طول روز به خود و دیگران می‌گویید باشید.

کلام شما قسمتی از بذرهایی است که در باغ جاودانه خود می‌کارید ببینید چه می‌کارید زیرا غذای زندگی خودت از همان تهیه می‌شود که کاشته‌ای، بهترین‌ها را بکار پس بهترین‌ها نصیب خودت خواهد شد.

قبل از اینکه در مسیر آموزش‌های کنگره قرار بگیرم من توانایی انجام دادن برخی کارها را نداشتم و یا جاهایی به خاطر نداشتن روابط اجتماعی و قدرت بیان حق‌وحقوقم پایمال می‌شدند ولی قدرت دفاع از خود و بیان حقایق را نداشتم، همه این مشکلات برمی‌گردند به دوران کودکیم چون آن زمان ذهن ما مثل صفحه سفید و خالی است که با کلماتی که از بزرگ‌ترها می‌شنویم شکل می‌گیرد و به ما گفته می‌شد از عهده کاری برنمی‌آیید یا ناتوانید یا اجازه صحبت در جمع را ندارید همین کلمات منفی باعث شدند ذهن من آنها را باور کند و ناتوانیم را به‌وضوح می‌دیدم اما خوشبختانه اکنون دانش بی‌عیب و نقص کنگره به من می‌آموزد که چگونه نقاط ضعف خودم را قوت بخشم و بدون ترس‌های ساختگی در حضور جمع سخن بگویم و با به کار بردن کلمات و جملات مثبت مسیر زندگی‌ام را تغییر دهم.

کلام مانند شمشیری دو لبه است که می‌تواند زیباترین رؤیاها را بیافریند و یا همه‌چیز را در اطراف شما نابود سازد یک لبه آن استفاده نادرست از کلام است که دوزخی واقعی برای انسان می‌سازد و لبه دیگر آن بی‌عیب و نقص بودن و معصوم بودن آن است که فقط زیبایی، عشق، محبت و بهشت زمینی را می‌آفریند پس کلام بسته به این دارد که چگونه مورداستفاده قرار بگیرد.

روزی مرد نابینایی گوشه خیابان نشسته بود تابلویی در کنارش بود که روی آن نوشته‌شده بود به من نابینا کمک کنید روزنامه‌نگار جوان و خلاقی از کنار او می‌گذشت سکه‌ای در کلاه او گذاشت متوجه شد که چند سکه‌ای بیش در کلاهش نیست کمی فکر کرد سپس تابلو را برداشت و بدون اجازه اعلان دیگری روی آن نوشت و کنار مرد نابینا گذاشت عصر همان روز هنگام بازگشت از محل کار مرد نابینا را دید که درون کلاهش پر از سکه و اسکناس بود مرد نابینا صدای قدم‌هایش را شناخت از او پرسید چه چیزی روی تابلو نوشته‌ای؟ روزنامه‌نگار پاسخ داد مهم نیست و رفت اما روی تابلو نوشته بود امروز اولین روز بهار است و من قادر به دیدن آن نیستم.

پس نتیجه می‌گیریم که نحوه کلام ما می‌تواند سایرین را دفع و یا جذب کند.

 

منبع کنگره 60 : وبلاگ نمایندگی بوشهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .