English Version
English

شرط لازم رسیدن به فرماندهی، اجرای فرمان عقل است

شرط لازم رسیدن به فرماندهی، اجرای فرمان عقل است

این‌ دستور‌ جلسه‌ یک‌ روند تکاملی‌ را‌ مطرح‌ می‌کند‌ که‌ از‌ نقطه‌‌ فرمان‌برداری‌ شروع‌ می‌شود‌ و به‌ فرماندهی‌ ختم‌ می‌گردد. فرمانبردار‌ کیست؟ فرمانده‌ چه‌ شخصی‌ است؟فرمانبردار‌ کسی‌ است‌ که‌ دستورات‌ را‌ اجرا‌ می‌کند و فرامین‌ را‌ بدون‌ چون‌ و‌ چرا‌‌ گردن‌ می‌گیرد‌ و‌ اطاعت‌ می‌کند.‌ فرمان‌برداری‌ می‌تواند‌ از‌ روی‌ جهل‌ و‌ نادانی‌ و‌ یا‌ از‌ روی‌ ناچار‌‌، از‌ روی‌ ناآگاهی‌ باشد. فرمانده‌ کسی‌ است‌ که‌ به‌ یک‌ سری‌ نیروهای‌ درونی‌ و بیرونی‌ احاطه‌ داشته‌ باشد و هر‌ کاری‌ که‌ از‌ دیگران‌ می‌خواهد‌ را انجام‌ بدهد و‌ یا‌ هر‌ خواسته‌ای‌ که‌ از‌ او‌ دارد بتواند به‌ انجام‌ برساند.

خداوند‌ متعال‌ به‌ عنوان‌ آفریدگار‌ و‌‌ مالک‌ همه‌ هستی‌ تنهاست‌ و‌ اطاعتش‌ بر همه‌ی‌ مخلوقاتش‌ واجب‌ و‌ لازم‌ است.‌ اطاعت‌ از‌ خداوند و فرمان‌ الهی‌ در دنیا‌ و آخرت‌ و‌ زندگی‌ شخصی‌ و‌ اجتماعی‌‌ در ابعاد مادی‌‌ و‌ معنوی‌ برای‌ انسان‌ آثار‌ مثبت‌ فراوانی‌ به‌ همراه‌ دارد.‌ سرپیچی‌ از‌ این‌ فرامین‌ قوانین‌ الهی‌ موجب‌ تخریب‌ و‌ پریشانی،‌ عدم‌ تعادل‌، عدم‌ آرامش‌‌ و‌ آسایش‌ و‌ بروز‌ گرفتاری‌ها‌ می‌شود‌. این‌ موضوع‌ بسیارمهم‌‌، لازم‌ الاجراست‌ به‌ همین‌ دلیل‌ در‌ دستور‌ جلسات‌ هفتگی‌ کنگره۶۰ گنجانده‌ شده‌ است. اگر انسان‌ بخواهد‌ در مقوله‌ای‌ صاحب‌ نظر شود و در جایگاه‌ فرماندهی‌ قرار‌ گیرد‌، شرط‌ لازم‌ این‌ است‌ که‌ فرمانبرداری‌ را به‌ طور‌ کامل‌ انجام‌ دهد.

فرماندهی‌ دارای‌ صور‌ پنهان‌ و صور‌ آ‌شکار است.‌ صور‌ آشکار‌، به‌ این‌ شکل‌ که‌ انسان‌ به‌ جوارح‌‌ و‌ اعضای‌ خود‌ فرمان‌ می‌دهد‌ تا‌ عملی‌ انجام‌ دهد.‌ صور‌ پنهان‌، اگر انسان‌ بخواهد‌ تصویری‌ در‌ ذهن‌ خود‌ به‌ وجود بیاورد‌ اما تصویر دیگری‌ نقش‌ ببندد‌ به‌ این‌ معناست‌ که‌ در‌ فرماندهی‌ انسان‌ خللی‌ ایجاد شده‌ است‌ و‌ یا‌ این‌که ‌قدرت‌ فرماندهی‌ خود را از دست‌ داده‌ است. اما در انسان‌های ‌سالم‌ فرمان‌ها‌ به‌ درستی‌ صادر‌ می‌شود‌ ولی‌ ممکن‌ است‌ در‌ بعضی‌ شرایط‌ خاص‌ مثل‌ امتحان،‌ قسمتی‌ از‌ مطالب‌ از ذهن‌ پاک‌ شود و این‌ به‌ معنای‌ به‌ هم‌ ریختن‌ فرماندهی‌ در‌ آن‌ وضعیت‌ خاص‌ است.‌ در‌ مورد‌ شخص‌ مصرف‌کننده‌ نیز همچنین.‌

 

بعد از مدتی‌ متوجه‌ می‌شود که‌ خللی‌ از‌ فرامین‌ او قابل‌ اجرا‌ نبوده‌ و‌ یا‌ به‌ صورت‌ مشروط‌ و نسبی‌ قابل‌ اجرا هستند و چنانچه‌ خواهان‌ اجرای‌ فرامین‌ باشند شک‌ دارد و‌ آن‌ هم‌ مصرف‌‌ مواد است.‌ اگر‌ خوب‌ نگاه‌ کنیم‌ این‌ جابه‌جایی‌ در اعتیاد حتی‌ تغییر‌ ماده‌ مصرفی‌ از‌ یک‌ نوع‌ به‌ نوع‌ دیگر‌ یا‌ حتی‌ افزایش‌ میزان‌ ماده‌ مصرفی‌ به‌ دلیل‌ خواست‌ است‌. تمامی‌ این‌ اعمال‌ در‌ جهت‌‌ به‌ دست‌ آوردن‌ مجدد قدرت‌ فرماندهی‌ است. در‌ کل‌ فرماندهی‌ یعنی‌ جایگاهی‌ که‌ انسان‌ در‌ آن‌ قرار‌ گرفته‌ است.‌‌ حال‌ اگر انسان‌ با این‌ شرایط‌ بخواهد به‌ نقطه‌ طبیعی‌ برسد باید‌ کارهایی‌ را‌ انجام‌ دهد و این‌ کارها کلیدی‌ دارد‌. چنانچه‌ فرد می‌خواهد‌ نیروهایی‌ را‌ که‌ از‌ دامنه‌ی‌ اختیار او خارج‌ شده‌ دوباره‌ تحت‌ فرمان‌ بگیرد‌ و یا به‌ عبارتی‌ شو شود محقق‌ شود باید فرمان‌برداری‌ کند‌. هیچ‌ راهی‌ جز این‌ وجود‌ ندارد‌ و این‌ وضعیت‌‌ برای‌ او‌ لذت‌بخش‌ خواهد بود،‌ لذتی‌ که‌ ما‌ در زندگی‌ خود‌ می‌بریم‌ روی‌ این‌ قانون‌ حرکت‌ می‌کند که‌ در‌ مسائل‌ مختلف‌‌ ما‌ تکمیل‌تر‌ می‌شود‌. شرط‌ لازم‌ آن‌ فرماندهی‌ یا‌ فرمان‌برداری‌ است‌ که‌ شخص‌ فرمان‌برداری‌ کند‌. مثلاً در مورد استاد خود و راهنمای‌ خود‌ قضاوت‌‌ نکند‌ و‌ در‌ مورد آن‌ نظر ندهد.چون‌ چیزی‌ که‌ برای‌ ما‌ وجود باید داشته‌ باشد دانستن‌ علم‌ آن‌ بسیار‌ مهم‌ است.‌ اما‌ موضوع‌ فرماندهی‌ در یک‌ انسان‌ سالم‌ با‌ یک‌ انسان‌ بیمار‌ به‌ خصوص‌ بیماری‌ اعتیاد‌ بسیار‌ متفاوت‌ است.‌ یک‌ انسان‌ سالم‌ هر کاری‌ را‌ می‌تواند‌ به‌ راحتی‌ انجام‌ دهد و‌ در‌ موردش‌ تفکر‌ کند. اما‌ کسی‌ که‌ در‌ بیماری‌ اعتیاد‌ قرار دارد‌ قدرت‌ تصمیم‌گیری‌ را‌ قبلاً‌ از‌ دست‌ داده است.‌ ما‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ فرماندهی‌ باید‌ فرمان‌برداری‌ را‌ بپذیریم‌.

همین‌طور‌ باید‌ عاشق‌ طی‌ مسیر‌ در‌ رسیدن‌ به‌ خدمتمان‌ باشیم‌. تا‌ فرمان‌بردار‌ خوبی‌‌ و سپس‌ فرمانده‌ خوبی‌ باشیم. اما‌ باید‌ نیروهای‌ منفی‌ را از‌ شهر‌ وجودی‌ خود‌ خارج‌ کنیم.‌ یعنی‌ تزکیه‌ و‌ پالایش‌ دهیم‌،‌‌ تا‌ فرمانروای‌ لایق‌ و مسلط‌ در شهر وجودی‌ خود باشیم‌ چون‌ فرمانبرداری‌ می‌تواند‌ در‌ جهت‌ مثبت‌ یا‌ منفی باشد. فرمانده‌ می‌تواند شخصی‌ زور‌گو‌‌، ظالم‌، منفعت‌طلب‌ و‌ زیاده‌خواه‌ باشد.‌ فرمان‌برداری‌ می‌تواند‌ از روی‌ ترس، نادانی، منفعت‌ شخصی، چاپلوسی‌ و‌ نیازمندی‌ یا‌ اجبار‌ باشد‌. مثلاً، یک‌ اسیر‌ جنگی‌ از روی‌ اجبار‌ و‌ ترس‌ اطاعات‌ می‌کند. مثال‌های‌ زیادی‌ هست‌. یا فرمان‌برداری‌ می‌تواند برای‌ آموزش‌ گرفتن‌ و‌ یا از‌ روی‌ عشق‌ و‌ محبت‌ و‌ علاقه‌ و‌ خواسته‌ شخص‌ باشد.‌‌‌ یا‌ شاگردی‌ برای‌ آموزش‌ گرفتن‌ از‌ مربی‌ و‌ استاد از روی‌ عشق‌ باشد یا‌ مخلوقی‌ که‌ با عشق، ایمان‌ از روی‌ آگاهی‌ از‌ خداوند‌ و‌ خالق‌ خود پیروی‌ و‌ اطاعت‌ می‌کند.

گاهی‌ هم‌‌ فرمان‌برداری‌ فردی‌ می‌تواند‌ برای‌ ما‌ آرامش، آسایش‌ و‌ آموزش‌ باشد یا‌ برعکس‌ ما‌ را‌ دچار آشفتگی‌ و‌ انحراف‌ کند و‌ به‌ نابودی‌ بکشاند‌. یا از روی‌ احساسات‌ نسبت‌ به‌ فرزندان‌ باشد. مهم‌ این‌ است‌‌، فرمان‌برداری‌ از‌ روی‌ دانایی‌ باشد‌ و‌ جنس‌ آن‌ از دانایی‌ مؤثر و رسیدن‌ به‌ تشخیص‌ درست‌ که‌ آیا عملی‌ که‌ انجام‌ می‌دهد‌ صحیح‌ است‌ یا‌ خیر‌. یا بداند از چه‌ کسی‌ فرمان‌برداری‌ کند. بعضی‌ از‌ انسان‌ها ‌فرمان‌برداری‌ می‌کنند‌ تا‌ به‌ خواسته‌هایشان‌ برسند، وقتی‌ به‌ آن‌ خواسته‌ رسیدند از‌ فرمان‌برداری‌ سر‌باز‌ می‌زنند و دیگر‌ فرمان‌ها‌ را‌ اجرا‌ نمی‌کنند. در آموزش‌های‌ کنگره‌۶۰ جمله‌ای‌ هست‌ که‌ می‌گوید‌: اگر‌ کسی‌ می‌خواهد‌ به‌ فرماندهی‌ برسد‌‌، بایستی‌ اول‌ فرمان‌بردار‌ خوبی‌ باشد‌ یعنی‌ با‌ شناخت‌ و‌ آگاهی‌ باشد.

یکی‌ از‌ دلایل‌ بسیار‌ مهم‌ که‌ انسان‌ تعادل‌ خود را از دست‌ می‌دهد و دچار تخریب‌ و‌ نابودی‌ می‌شود‌ استفاده‌ از‌ مواد‌ افیونی‌، مخدر‌ یا‌ قرص‌های‌ اعصاب‌ و‌ روان‌ است‌ که‌ سرخود استفاده‌ می‌شود.‌ در اینجا نقض‌ فرمان‌ می‌کند و‌ دستورات‌ خداوند‌ همراه‌ با‌ افکار‌ منفی‌ است‌. در‌ این‌ حالت‌ شخص‌ از‌ خود‌ اختیاری‌ ندارد زیرا عنان‌ اختیار خود‌ را‌ به‌ دست‌ نیروهای‌ اهریمنی‌ سپرده‌‌ و‌ عملاً خودش‌ هیچ‌کاره‌ است،‌ دوست‌ دارد‌ فرمان‌ بدهد‌ و‌ فرمان‌هایش‌ اجرا‌ شود حتی‌ اگر فرمان‌ هم‌ صادر‌ کند‌ ممکن‌ است‌ اجرا‌ نشود‌. زمانی‌ می‌توانیم‌ فرمانبردار‌ خوبی‌ باشیم‌ که‌ برای‌ خالق‌ خود‌ مربی‌ خوبی‌ باشیم‌ و به‌ تزکیه‌ بپردازیم‌ و‌ به‌ روح‌ که‌ منشأ خوبی‌هاست‌ بها بدهیم‌ و او را‌ قدرتمند‌ کنیم.‌

رفتن‌ به‌ طرف‌ ضد ارزش‌ها مانند ترس، ناامیدی، حسادت، منیت، غیبت‌، افکار‌ منفی‌ و‌ اختیارات‌ ما را محدود می‌کند‌ و‌ حتی‌ به‌ صفر‌ می‌رساند‌. در کلام‌الله‌ شریف‌ می‌فرماید:‌ روح‌ از‌ مربی‌ خود‌ دستور‌ می‌گیرد و مربی‌ روح‌ هم‌ خداوند‌ و‌ نیروهای‌ الهی‌ هستند‌. لطفاً به‌ این‌ نکته‌ توجه‌ کنیم‌ که‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ فرماندهی‌ باید روح‌ خودمان‌ را‌ پرورش‌ دهیم‌.‌ پس‌ نیاز‌ به‌ آموزش،‌ گذر زمان‌، مصرف‌ هزینه‌،‌ وقت،‌ تکرار‌ و‌ تمرین‌های‌ مستمر‌ داریم‌. یک‌ شبه‌ نمی‌توان‌ به‌ فرماندهی‌ رسید.‌ با فرآیند زمان،‌ صبر و ایمان‌ و‌ حرکت‌ در‌‌ مسیر ارزش‌ها‌ می‌توانیم‌ فرمانده خوب و بالیاقتی شویم.

نویسنده: همسفر صدیقه (راهنمای تازه واردین) 

تایپ و ویراستاری: همسفر اشرف لژیون یکم 

تنظیم و ارسال: همسفر سونیا لژیون هفتم

همسفران نمایندگی ابن‌سینا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .