English Version
English

از یک جهت فرمانبردار و از جهتی فرمانده

از یک جهت فرمانبردار و از جهتی فرمانده
اين موضوع فرمانبرداری تا فرماندهی، براى همه انسان‌ها از اهميت زيادى برخوردار است شايد در نگاه اول ذهن ما آن‌را در حول مسائل بيرونى وزندگى روزمره بداند که اگر چنين بود انجام آن كار آسانى بود؛ ليكن مفهوم اصلى آن و كاربرد موضوع بيشتر درونى است و درون انسان را نشانه گرفته است. ما در كنگره بايد فرمان‌ها را به خوبى اجرا  كنيم زيرا با خود فرمانى به جايى می‌رسیم كه در گذشته رسيديم و آن تاريكى بود. نقض فرمان يعنى ورود به تاريكي‌ها و حال براى رسيدن به روشناي‌ها بايد فرمانبردار باشيم ودر اينجا فرمانده‌ی ما همان راهنمايان ما هستند.
هنگامى كه خداوند انسان را خلق كرد به انسان فرمان داد كه به درخت شجره خبيثه نزديك نشويد و انسان نقض فرمان كرد واز آن‌جا اولين نافرمانى را آدم وحوا انجام دادند، فرامين خداوند را نقض كردند، به عواقب آن دچار شدند. در بين فرشتگان خداوند، نيز اولين نافرمانى را ابليس پس از هفتاد هزار سال عبادت، با يك عصيان انجام داد و با ناديده گرفتن فرمان جايگاه مقربى خود نزد خدا را از دست داد و سقوط كرد. در "آيه٢٤٧ سوره بقره" در مورد فرماندهى طالوت وداوود (ع) است از جمله آياتى‌ست كه بر لزوم أطاعت از فرمانده دلالت دارد، در اين آيه برخى معيارها و ملاك‌هاى فرماندهى بيان شده است؛
خداوند در اين آيه به ويژگى و ابعاد فرماندهى و مدیریتی داوود (ع) پرداخته كه می‌توان با اجرا كردن آن در عرصه‌هاى فرماندهى و مديريتى در زمان حال و آينده به کارکردهای مناسبى دست يافت از جمله ويژگى ايشان مى‌توان به اطاعت و تبعیت از فرماندهى، قاطع بودن، خستگي ناپذيرى، داشتن علم و آگاهى، مصمم بودن، پرهيز از رياست طلبى و مشورت در كارها اشاره كرد.
در كلام الله مكرر اشاره به ظهور و سقوط امت‌ها شده است و خداوند كسانى را پيروز مى‌داند كه به حبل‌الله متمسك شوند و در عين حال ملبس به لباس تقوا، ايمان و تفكر و تعقل باشند و زندگى دنيوى و اخروى خود را مديريت كنند يعنى همان فرمانبردارى از فرامين. 
 
 
 
 
حال به آموزش و كاربرد اين موضوع در كنگره می‌پردازیم؛ يك فرمانده بايد فرمان‌هاى او در خصوص مسئوليت خودش باشد و در چارچوب و قوانين آن حوزه فرماندهى كند. فرمانده بايد عادل و با انصاف باشد و قوانين را رعايت كند در غير اين صورت منجربه فاجعه می‌گردد. يك راهنما فرمانده لژيون است نمى‌تواند فرمان خارج از مسئوليت خود به افراد بدهد، فرمان راهنما در زمينه درمان اعتياد است و رهجو بايد فرمانبردارى كند تا به نتيجه برسد.
در هر مقام و منصبى باشيم ازيك جهت فرمانده هستيم واز يك جهت فرمانبردار هستيم، كسى كه فرمانبردار خوبى باشد مى‌تواند فرمانده خوبى هم باشد.
ما در مسئله فرماندهى يك مثلث داريم كه يك ضلع آن فرمانده و يك ضلع آن هم فرمانبردارى و ضلع سوم آن موضوعى كه بايد فرماندهى شود را شامل مى‌شود، در كنگره اگر اين مثلث اجرا نمی‌شد، کنگره گسترش پيدا نمی‌کرد. اگر انسان بخواهيد به جايگاه فرماندهى برسد، شرط لازم اين است كه فرمان‌بردارى را به‌طور كامل انجام بدهد.
 
 
 
فرماندهى داراى صور آشكار وپنهان است، صور آشكار آن به اين صورت است كه انسان به جوارح و اعضاء بدن خود فرمان مى‌دهد و صور پنهان آن به اين صورت است كه اگر انسان بخواهد تصويرى در ذهن خود ايجاد كند تصوير ديگرى نقش ببندد به اين معناست كه در فرماندهى درون انسان خللى ايجاد شده است و یا قدرت فرماندهى خود را از دست داده است.
در انسان‌هاى سالم فرمان‌ها به درستى صادر مى‌شود ولى در بعضى از شرايط خاص ممكن است قسمتى از مطلب از ذهن انسان پاك شود اين به معناى بهم ريختن فرماندهى در آن وضعيت خاص است.
در مورد شخص مصرف كننده، او بعد از مدتى متوجه مى‌شود كه خيلى از فرامين او قابل اجرا نيست و یا به صورت شرطى و نسبى قابل اجراست و شرط آن هم مصرف مواد است حتى با تغيير ماده مصرفی خود از يك نوع به نوع ديگر  و یا افزايش ميزان ماده مصرفى به دلايل خاص، تمامی اين‌ها به خاطر بدست آوردن مجدد فرماندهى خود است.
زمانى كه فرد مصرف كننده مواد مصرف مى‌كند فرمانده جسم او مواد مخدر است و جسم او از مواد مخدر فرمانبردارى مى‌كند ولى زمانى كه به كنگره مى‌آيند و درمان مى‌شوند ديگر خودشان فرمانرواى جسم خود مى‌شوند.
استاد سيلور در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر بیان کردند «اكنون شما فرماندهى را در كل سيستم فيزيكى (جسم خود) تحويل مى‌گيريد و خود به آن حكومت مى‌نماييد».
همه انسان‌ها در درون خود دوست دارند كه فرماندهى كنند و زمانى كه در اين جايگاه به خطر مى‌افتند حاضرند بهاى سنگينى مثل اعتياد كه بهاء سنگينى است، پرداخت كنند تا دوباره اين جايگاه را كسب كنند. زمانى كه انسان قادر به انجام كار جديدى مى‌شود در واقع دامنه فرماندهى او افزايش مى‌يابد و قدرت فرماندهى او نيز افزايش مى‌يابد؛ زمانى كه نيروهاى انسان در اختيار انسان قرار داشته باشد و هر كارى را كه بخواهد بتواند انجام دهد، در واقع به نيروهاى خود مسلط باشد اين يعنى فرماندهى انسان بر نيروهاى درونى خود كه شامل صور پنهان انسان مى‌شود.
چنانچه فرد بخواهد نيروهايى را كه از دامنه اختيار او خارج شده است را تحت فرمان خود بگيرد به عبارتى "شو شود" محقق گردد، بايد فرمانبردارى كند و هيچ راهى جز فرمانبردارى وجود ندارد و اين براى شخص لذت‌بخش خواهد بود. شرط لازم فرماندهى، فرمانبردارى است و شرط لازم فرمانبردارى اين است كه شخص در مورد استاد، راهنما و یا همان فرمانده خويش را قضاوت نكند و در مورد علم و دانش او نظر ندهد. ما در كنگره توانستم با فرماندهى صحيح از بالاترين مقام تا پایین‌ترین مقام فرمانبردارى را اجرا کنيم و به موفقيت برسيم.
 
نویسنده: همسفر فاطمه رهجو کمک راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر مریم رهجو کمک راهنما همسفر مرضیه  (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی امین 
 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .