به مناسبت دستور جلسه «هفته همسفر»، فرصتی پیش آمد تا با همسفر سمیه و همسفر مسیحا و همسفر تهمینه گفتگویی داشته باشیم و از تجربیات آنها در مسیر کنگره بهره ببریم.
همسفر سمیه با مسافر محمد جواد با بیش از ده سال تخریب، آنتی ایکس مصرفی اپیوم وارد کنگره شدند به مدت یازده ماه و بیستوسه روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر رضا و همسفر سکینه سفر کردند. مدت رهایی هفت ماه و بیست روز. ورزش در کنگره والیبال.
همسفر مسیحا با مسافر بابک با آنتی ایکس مصرفی تریاک خوراکی و کشیدنی وارد کنگره شدند، به مدت ده ماه و ده روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر ابراهیم و همسفر سکینه سفر کردند. مدت رهایی یکسال و پنج ماه.
همسفر مسیحا به مدت ده ماه و سه روز به راهنمایی همسفر سکینه سفر کردند. مدت رهایی سه ماه. رشته ورزشی بدمینتون.
همسفر تهمینه با مسافر رستم با بیش از یازده سال تخریب آنتیایکس مصرفی تریاک، شیره، متادون، گل وارد کنگره شدند به مدت یازده ماه و یک روز با متد DST و داروی OT با راهنمایی مسافر ابوذر و همسفر سکینه سفر کردند. مدت رهایی ده روز. رشته ورزشی بدمینتون.
لطفاً حس و حالتان را از همسفر بودن بیان کنید؟
همسفر سمیه: حس خاص و جدیدی که قبلاً تجربه نکرده بودم، به نوعی متفاوت که هر روز با یادگیری که در این ساختار برای ما ایجاد شد و بستری که آموزشهای درست زندگی کردن را هر روز پیش پای ما میگذارد و این باعث آرامش و تغییرات محسوس در زندگی ما میشود و جای دیگر نمونه آن را حس نکردم.
همسفر مسیحا: مسافرم مسیر کنگره را برای من روشن کرد و من به عنوان یک همسفر وارد این مسیر شدم، زمانی که میدیدم مسافرم در بند اعتیاد زندانی شده و اختیارش را ازدست داده، هرکاری برای کمک بهش انجام میدادم و حالا که وارد مسیر درست و روشنی شده باز هم به عنوان همسفر و دخترش در این مسیر کنارش میمانم و دست در دست هم از این راه عبور میکنیم. حس من به عنوان یک همسفر اول کمک به خودم و گرفتن آموزش است تا در ادامه بتوانم به درستی در این مسیر کنار مسافرم بمانم.
همسفر تهمینه: حس خیلی خوبی دارد طی چهار سال زندگی مشترک همچنین حسی را تجربه نکرده بودم که حالا در کنگره این حس آرامش بخش را دارم انگار قبلاً زندگی کردن بلد نبودم؛ ولی الان همه چیز با آموزشهای کنگره تغییر کرد.
اصطلاحی که در کنگره وجود دارد این است که همسفر بال پرواز مسافر است به نظر شما منظور از پرواز چیست؟
همسفر سمیه: وقتی ما در مسیر آموزش مشترک قرار میگیریم با هم پرواز میکنیم و کمک حال هم میشویم. تنهایی حس بدی دارد؛ ولی در یک مسیر با هم بودن اراده را قویتر میکند و میل به خواسته من تقویت میشود. تغییرات پررنگتری به وجود میآید و ارتباط قویتر میشود و این پیوند دوست داشتنیتر میشود که با هم تحت فرمانی باشیم که موافق اصول آن هستیم و این می شود دو بال قوی پرواز.
همسفر مسیحا: بال پرواز؛ یعنی من همسفر با گرفتن آموزشها وقتی که خودم در مسیر نور و روشنایی قرار بگیرم میتوانم با قدرت و آگاهی مسافرم را در این مسیر همراهی کنم و کنارش باشم، بال پرواز؛ یعنی قدرت مسافر برای عبور از گذرگاههای سخت.
همسفر تهمینه: از نظر من بال پرواز؛ یعنی در کنار هم بودن؛ یعنی تکیهگاه بودن و تنها نگذاشتن و امید دادن به فردی که سالها درگیر اعتیاد بوده و هنوز توانایی این را دارد که یک زندگی دوباره داشته باشد.
در آموزش های کنگره۶۰ همسفر میآموزد که نقش همسفر در درمان اعتیاد نقش بازرس و مراقب نیست با توجه به این موضوع به نظر شما نقش همسفر چیست؟
همسفر سمیه: همسفر قرار است یار و همراه باشد نه نگهبان و پرسشگر. کنگره خاص است؛ چون به رهجو یاد میدهد اختیار و انتخاب چقدر میتواند ارزشمند باشد. وقتی اوتی را آزادانه در اختیار رهجو میگذارد و خودش طبق برنامه بدون نظارت مصرف میکند به من یاد میدهد که بازرس و مراقب نباش؛ چون آموزشهای ما اینگونه نیست. رشد ما در همین موضوع است که کنگره هوشمندانه به آن پرداخت.
همسفر مسیحا: همسفر باید با درست سفر کردن، به موقع سیدی نوشتن و گوش دادن به راهنما، ابتدا خودش را از تاریکیها خارج کند تا قدرت کافی را داشته باشد که مسافرش هم این قدرت را کسب کند و از گذرگاههای سخت عبور کند.
همسفر تهمینه: از نظر من همسفر حامی اصلی مسافر در مسیر درمان است نه بازپرس. نقش همسفر فراتر از حمایت ساده است با آموزشهایی که در کنگره میگیرد نقش بسیار مهمی دارد.
اگر در هفته همسفر خاطره جالب توجهی برایتان رخ داده بیان نمایید؟
همسفر سمیه: میتوانم بگویم در روز همسفر صمیمیت و همدلی عزیزانی را میبینم که از یک جنس دور هم جمع شدند و با تمام وجود از محبت و عشق به مسافران خود در این روز قشنگ ابراز وجود میکنند و از کنار هم بودن لذت میبرند و این خیلی قشنگ است که معمولاً این حس خوب در زندگی ما کمتر پیش میآید.
همسفر مسیحا: من سال گذشته که وارد کنگره شدم اولین تجربه من از جشن همسفر بود و برای من یک روز خاطره انگیز پر از انرژی و حس خوب در کنار همسفران و مسافران بود.
همسفر تهمینه: من اولین روزی ک وارد کنگره شدم جشن همسفر بود برای من عجیب بود که چرا جشن گرفتن و کادو میدهند درک نمیکردم تا جایی که خودم کمکم عضو کنگره شدم و متوجه شدم که قضیه چه است و چقدر تشکر و کادو دادن لذتبخش است.
آیا به عنوان همسفر در خودتان تغییراتی احساس می کنید؟
همسفر سمیه: بدون شک وقتی در روند آموزش قرار میگیریم تغییرات ایجاد میشود. شاید خودمان کمتر متوجه شویم؛ ولی اطرافیان بارها از تغییر مثبت رفتارمان میگویند. مادرم بارها به من گفت که در راهی که قرار گرفتیم فقط صبور باش و امروز میبینم که نتیجهاش در خودم و مسافرم کاملاً در حال پیدا شدن است.
همسفر مسیحا: از زمانی که وارد کنگره شدم تا به الان همیشه سعی کردم هر آموزشی که دریافت کردم را در زندگی خودم و هر گرهای که درون خودم پیدا کردم را به کمک آموزشها باز کنم، هنوز مسیر طولانی را در پیش دارم و فقط از خدا میخواهم که با تلاش خودم در این مسیر مستدام بمانم.
همسفر تهمینه: بله از نظر من خانم خانه آرامش داشته باشد خانه و زندگی یک رنگ و بوی خیلی قشنگ و زیبایی دارد مرد خانه پر قدرتتر تلاش میکند زندگی لذت بخشی دارند. من با آموزشهای آقای مهندس و با راهنمایی، راهنمای خودم به آن آرامش رسیدم.
چیزی باعث شده که بعد از رهایی از اعتیاد باز هم در کنگره۶۰ بمانید؟
همسفر سمیه: همین که هر روز رشد میکنیم و تغییرات را حس میکنیم. در مجموعهای قرار گرفتیم که با دیدن هم خوشحال و پرانرژی میشویم. کجا میشود نمونه صبحهای جمعه در پارک با نشاط در قالب یک گروه بزرگ و همدل ورزش کردن را مثال زد جز کنگره؛ چرا باید آن را از دست بدهم یا وقتهایی که حال خوبی ندارم و دغدغهها انرژیام را میگیرد با رفتن به کنگره از بار آن کم میشود و اتفاق افتاده که راه حل همین مشکلات در کنگره برای من پیدا میشود در حال حاضر حال خوبی دارم آن را مدیون کنگره هستم.
همسفر مسیحا: آموزشهای کنگره یکی از این دلیلها بود، من یاد گرفتم که قدردانی کنم و این حتی یکی از دستور جلسات کنگره۶۰ است، اگر انسانی به من خدمت کرد من باید بلد باشم که از آن قدردانی و تشکر کنم و اگر قدردانی از مخلوق خدا را بیاموزیم اون موقع است که به درستی میتوانیم خداوند را سبحان بگوییم.
همسفر تهمینه: آن آرامشی که وارد زندگی ما شد، آن بالغتر شدن از نظر عقلانی و فکری.
همسفر چه نقشی در درمان اعتیاد مسافر خود دارد؟
همسفر سمیه: نقش مکمل را دارد وقتی در کنارش باشم امید به مسیر درمان در او زنده می ماند و راه را روشنتر میبیند.
همسفر مسیحا: همسفر با ماندن در کنار مسافرش، با درست سفر کردن و دریافت درست آموزشها به مسافرش کمک میکند که اعتیاد را درمان کند.
همسفر تهمینه: همسفر اول مهمترین چیز از نظر من نوشتن سیدی و حضور در کنگره، کارگاه و لژیون است.
آیا نکتهای در ذهنتان دارید که بخواهید به همسفران سفر اول بفرمایید لطفاً بیان کنید؟
همسفر سمیه: اگر بخواهم از تجربه خودم برای همسفران بگویم همین نکته است که از شروع مسیر درمان از حساسیت و گیر دادنها کم کنید به مسیر آموزش اعتماد کنید زمان همه چیز را حل میکند؛ باید صبور بود نقش خودمان را به عنوان همان بال پرواز بازی کنیم و در جهت موافق با هم حرکت کنیم اگر حس میکنیم بیراهه میرود باید به مسیر کنگره اعتماد کنیم نه حس لحظهای خودمان.
در آخر سپاسگزار شما عزیزانم که در مجموعه سایت چراغ خاموش در حال حرکت هستید و صمیمانه ابراز خرسندی می کنم از در کنار شما بودن و برای شما حضور در عرصههای جدید را آرزو میکنم.
همسفر مسیحا: همسفران باید این را بدانند که در درجه اول برای خودشان و درمان خودشان به کنگره می آیند، همسفران شاید اعتیاد نداشتهاند؛ اما تخریب ما فقط در اعتیاد نیست، گاهی ما در بند نیروهای منفی و تاریکی زندانی شدیم و باید خودمان را آزاد کنیم.
همسفر تهمینه: همسفر نقش بسیار پررنگی در درمان اعتیاد مسافرش دارد باید مسافرش را بدون قضاوت با تمام اشتباهات گذشته بپذیرد و مورد تشویق قرار بدهد که امیدی باشد به کنگره رفتند و خارج شدن از تاریکیها وارد شدن به روشنایی.
از همسفر سمیه و همسفر مسیحا و همسفر تهمینه تشکر میکنم که وقت ارزشمند خودشان را در اختیار ما قرار دادهاند.
طراح سوال و مصاحبهکننده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر نصیبه (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فیروزه (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نیمایوشیج
- تعداد بازدید از این مطلب :
137