English Version
This Site Is Available In English

هدف اصلی در سفر اول رسیدن به رهایی است

هدف اصلی در سفر اول رسیدن به رهایی است

دومین جلسه از دوره‌ی بیست‌و‌هفتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی زنجان؛ با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر فریبرز؛ با دستور جلسه‌ی «وادی یازدهم: چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس می‌رسند؛ و در ادامه جشن اولین سال رهایی مسافر اردلان» روز پنج‌شنبه چهارم دی ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به‌کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان علی هستم یک مسافر. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که توفیق حضور در کنگره را دارم. امروز درباره‌ی دو موضوع صحبت می‌کنم؛ موضوع اول، دستور جلسه یعنی وادی یازدهم و تأثیر آن بر من و موضوع دوم، تولد اولین سال رهایی اردلان عزیز است.

در خصوص دستور جلسه، وادی یازدهم یکی از وادی‌هایی است که در امتداد وادی دهم، هم هشداردهنده است و هم نویدبخش؛ از این جهت هشدار می‌دهد که اگر بخواهیم به دریا و اقیانوس متصل شویم، بایستی خودمان یک چشمه‌ی جوشان و یک رود خروشان باشیم؛ اگر فاقد این ویژگی‌ها باشیم، امکان اتصال به دریا و اقیانوس را نخواهیم داشت.

موضوعی که می‌خواهم روی آن متمرکز شوم، کسب انرژی یا همان اختلاف پتانسیل است. وادی یازدهم مبحث بسیار گسترده‌ای دارد و قطعاً در عرض چهار یا پنج دقیقه نمی‌توان آن را جمع‌بندی کرد؛ اما نکته‌ی ظریفی که این وادی به ما می‌آموزد، همین مبحث کسب انرژی است؛ این‌که انسان چگونه می‌تواند از زندگی و فعالیت‌های خود انرژی بگیرد. اولین نکته، این است که انسان متوجه شود جایگاهش تغییر کرده و این جایگاه، جایگاهی مثبت است؛ متأسفانه گاهی انسان از داشته‌های خود بهره‌مند نمی‌شود، چون نمی‌داند چه نعمت بزرگی نصیبش شده است. یک مسافر سفر اولی، حتی اگر یک روز از سفرش گذشته باشد، باید به این موضوع توجه کند که دیگر یک روز است که جلوی در ساقی نمی‌ایستد، ساعت‌ها منتظر نمی‌ماند، تماس نمی‌گیرد و تحقیر نمی‌شود؛ همین‌ها نعمت است و بایستی دیده شود.

در کنگره، لحظه‌به‌لحظه‌ی حضور ما تغییر جایگاه است؛ یعنی همان لحظه‌ای که وارد کنگره می‌شویم و در کارگاه آموزشی شرکت می‌کنیم، نوعی پیشرفت اتفاق می‌افتد، البته به شرطی که آگاه باشیم، حضور مستمر در کارگاه‌های آموزشی، همان چشمه‌ی جوشان و رود خروشان است. رهجویی که دیر در جلسات حاضر می‌شود، قطعاً نمی‌تواند به آن خروشان بودن و اتصال به اقیانوس برسد، اقیانوسی که در این‌جا همان رهایی، درمان و تعادل است.

موضوع دیگری که باعث می‌شود انسان از فعالیت‌های خود انرژی بگیرد، زندگی در حال است. بسیاری از مصرف‌کننده‌ها، که خود ما هم روزی چنین بودیم، در گذشته زندگی می‌کنند؛ پر از شکست، عقب‌ماندگی تحصیلی و مالی و مقایسه‌ی مداوم خود با کسانی که وارد اعتیاد نشدند. این زندگی در گذشته، قطعاً توان و انرژی حرکت رو به جلو را از ما می‌گیرد.

بنابراین باید هنر زندگی در حال را یاد بگیریم؛ یعنی هر روزی که آغاز می‌شود، احساس کنیم اولین روز زندگی ماست، تصمیم بگیریم آن روز را زیبا بسازیم و طوری عمل کنیم که در پایان روز، به خودمان احسنت بگوییم و از خودمان رضایت داشته باشیم.

بخش دوم دستور جلسه، اولین سال تولد و رهایی اردلان عزیز است. از همان روزی که اردلان وارد لژیون شد، کاملاً مشخص بود که مطلب را گرفته است. اشتیاق و ولعی که برای رسیدن به حال خوب و رهایی از دام اعتیاد داشت، به‌وضوح در رفتار و حضورش دیده می‌شد. یادم نمی‌آید اردلان حتی یک جلسه غیبت کرده باشد. سر وقت حاضر می‌شد، داروهایش را منظم مصرف می‌کرد، خواب منظمی داشت و به رهایی رسید؛ آن هم رهایی‌ که بسیار باکیفیت و عیان بود.

در گلریزان 1403، نزد من آمد و گفت: قصد دارد دنور شود. ابتدا استقبال کردم، اما به او گفتم اگر فعلاً توان مالی‌ مساعدی ندارد، می‌تواند این کار را به‌صورت تدریجی انجام دهد و لازم نیست یک‌جا پرداخت کند. بعد گفت اگر اجازه بدهید، می‌خواهم پهلوان شوم و خوشبختانه با کسب اجازه از آقای مهندس، اردلان به جایگاه پهلوانی رسید.

این جایگاه را برای تک‌تک عزیزان آرزو می‌کنم. اردلان خدمتگزار خوبی است، مسئولیت اوتی را بر عهده گرفته و باعث افتخار یک راهنماست که چنین رهجویی داشته باشد. امیدوارم همه‌ی رهجوها از رفتار و عملکرد ایشان الگو بگیرند و شاهد پهلوان‌های بیشتری در کنگره باشیم.

این روز را به اردلان عزیز، خانواده‌ی محترمش و همه‌ی عزیزان نمایندگی تبریک می‌گویم. امیدوارم اردلان در کنگره بماند و سال آینده در آزمون شرکت کند و شال راهنمایی را دریافت کند. فقط احساس می‌کنم در بحث مطالعه و تصمیم برای راهنما شدن، نیاز به عزم و اراده‌ی بیشتری دارد که امیدوارم این موضوع را نیز برطرف کند.

صحبت‌های مسافر اردلان:

سلام دوستان اردلان هستم یک مسافر، از آقای مهندس و خانواده محترم‌شان سپاسگزارم و همچنین قدردان تمام عزیزانی هستم که در طول این مسیر من را یاری کرده‌اند، به ویژه از راهنمای بزرگوارم علی آقا و همسفرم که همواره در کنار من بودند، صمیمانه قدردانی می‌کنم.

برای حضور در کنگره نیاز به یک جرقه است و این جرقه، زمانی برای من رخ داد که خسته و ناامید از اعتیاد به بالای کوهی رفتم و با خدا حرف زدم و از او یاری خواستم، این موضوع را به یکی از دوستانم تعریف کردم، او به من گفت که: به کنگره می‌آید و در کنگره، چهارده وادی وجود دارد، در وادی هشتم آمده است که انسان‌ها برای پیمان بستن با خداوند باید به بالای کوه یا جنگل یا رودخانه بروند، آن‌جا بود که جرقه‌ای در ذهن من زده شد و برای حضور در کنگره علاقه‌مند شدم.

خداوند را هر روز شکرگزار هستم که حرف های من را شنید و راه کنگره را به من نشان داد، هیچ وقت فراموش نخواهم کرد که در گذشته، بر اثر اعتیاد به مواد مخدر و تهیه‌ی آن تحقیر شده‌ بودم و زندگی برایم خیلی سخت و طاقت فرسا شده بود؛ اما اکنون که بیش از یک سال است که از بند اعتیاد رها شده‌ام، خودم را مدیون کنگره۶۰ می‌دانم و خدمتگزار هستم و از خدمتگزاری در کنگره انرژی بالایی دریافت می‌کنم و از این بابت خداوند را شکر می‌کنم.

صحبت‌های راهنمای محترم همسفر زهرا:

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یک‌بار دیگر توانستم در حضور عزیزان قرار بگیرم؛ این فرصت نه صرفاً یک اتفاق، بلکه اذن و اجازه‌ای بود که از سوی خداوند صادر شده است.

امسال اولین سال رهایی آقا اردلان است، بنده این رهایی را در ابتدا به آقای مهندس، سپس خانواده‌ی کنگره۶۰ و اعضای نمایندگی زنجان تبریک می‌گویم، امیدوارم انشالله هر سال شاهد رهایی و تولد افراد زیادی در نمایندگی باشیم؛ من نیز به نوبه‌ی خود این روز بزرگ را به آقا اردلان و خانواده‌ی محترمشان زهرا خانم و ارسلان عزیز تبریک می‌گویم.

از خداوند متعال می‌خواهم این دو بزرگوار در کنگره مانا بوده و هر دو این عزیزان را با شال‌های رنگی ببینم و امیدوارم از خدمتگزاران صادق کنگره باشند.

زمانی که اینجانب در لژیون چهارم در خدمت زهرا خانم بودم، ایشان فردی منضبط و منظم بودند، همیشه با روی گشاده همه چیز را می‌پذیرفتند و امر را اجرا می‌کردند و حُسن اطاعت و چشم گفتن ایشان زبانزد بود و همه‌ی سی‌‌دی‌ها را بعد از قرار گرفتن در اپلیکیشن، تمام و کمال می‌نوشتند و تحویل می‌دادند.

امیدوارم بعد از من هم در لژیون راهنمای محترم همسفر پریسا همین‌گونه رهجوی منضبط و منظمی باشند و از راهنمای اول ایشان خانم فاطمه نیز تشکر و قدردانی می‌کنم.

صحبت‌های همسفر زهرا:

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر. از خداوند سپاسگزارم که این توفیق را به بنده عنایت فرمود تا در جمع شما عزیزان باشم، در ابتدا می‌خواهم از آقای مهندس و خانواده‌ی محترم ایشان تشکر کنم که این بستر را برای افرادی که درگیر سختی‌ها هستند، فراهم کردند تا ما هم بتوانیم حضور داشته باشیم و آموزش ببینیم.

از راهنمای محترم مسافرم علی آقا محسنی به صورت ویژه قدردانی می‌کنم و قدردان زحمات ایشان هستم و از راهنمای سفر اولّم خانم فاطمه سپاسگزارم که با آموزش‌های ناب ایشان، در مسیر درستی قرار گرفتم، همچنین از خانم زهرا عزیز متشکرم که هر لحظه من را همراهی کردند تا به حال خوش برسم و به آینده امیدوار شوم، از خداوند خواستارم رزق و روزی در زندگی‌شان جاری باشد و سایه‌ی ایشان مستدام باشد؛ از ایجنت محترم مسافران و همسفران و مرزبانان گروه خانواده خانم فاطمه و خانم شهلای عزیز قدردانی می‌کنم که با لبخند گرم همواره در حال خدمت و یاری ما هستند.‌

خواسته‌ی من از خداوند متعال این است که همه‌ی سفر اولی‌ها و دومی‌ها، این لحظه‌ی پر از احساس و بازگشت به خویشتن خویش را تجربه کنند، خداوند را شاکر و سپاسگزارم که حال اردلان خوب است و امروز شاهد جشن اولین سال تولد او هستم و این اتفاق، زیباترین اتفاق برای من است، از جناب مهندس و تمامی خدمتگزاران کنگره صمیمانه قدردانی می‌کنم و امیدوارم که نور و برکت این خدمت‌ها در زندگی همه‌ی عزیزان جاری باشد.

خدمتگزاران سایت نمایندگی زنجان:
تایپ: مسافر محمد از لژیون هفتم، مسافر علیرضا از لژیون دهم و مسافر مجید از لژیون چهاردهم
ارسال: مرزبان خبری مسافر شهرام

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .