هشتمین جلسه از دوره هفتادم از سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی ارغوان تهران، با استادی راهنما مسافر اعظم، نگهبانی مسافر فائزه و دبیری مسافر سما، با دستور جلسه «وادی یازدهم و تأثیر آن روی من؛ چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.» روز یکشنبه ۳۰ آذرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۳:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان اعظم هستم یک مسافر
دستور جلسه این هفته، «وادی یازدهم و تأثیر آن روی من است.» که پیام وادی مطرح میکند؛ «رودهای خروشان و چشمههای جوشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.»وادیها و آموزشهای کنگره ۶۰ میخواهند راه درست زندگیکردن را به ما بیاموزند. این وادی بسیار پربار و زیباست و میگوید؛ وقتی یک رودی یا چشمهای بخواهد به مسیر خود ادامه بدهد ،در مسیر با موانع مختلفی روبرو خواهد شد که این رود یا چشمه، تمثیل ما انسانها است که وقتی میخواهیم حرکتی را آغاز کنیم و یا از تاریکی اعتیاد و مسائل ضد ارزشی خارج شویم و در صراط مستقیم قرار بگیریم، با موانع و مشکلات متعددی روبرو میشویم .
این را باید بدانیم که شیطان یا ابلیس قسمخورده که با تمام توانش، انسان را از مسیر اصلی خودش یا همان صراط مستقیم خارج کند. چگونه؟ از طریق الهام و القا، یعنی از انسان دعوت میکند و نمیتواند مستقیم کاری انجام بدهد، و از طریق القای افکار و اندیشه و درگیریهای ذهنی این کار را انجام میدهد.
حالا شاید ما بگوییم خداوند برای چه شیطان یا نیروهای منفی را آفریده است؟ هدفش از این کار چه بوده است؟ که در کتاب وادی عشق گفته شده؛ خداوند حکیم، دانا و توانا باتدبیر خود، وجود نیروهای تخریبی و انسانهای پلید و اهریمنی را بهعنوان یک نیروی مکمل لازم دانسته است که منظور همان اضداد هستند و ما هر چیزی را مبنای ضدش میشناسیم و درک میکنیم، مانند شبوروز یا عشق و نفرت، تا انسان را به درجهای از فهم برساند یا به جایگاهی برسد که بداند کدام کار درست و کدام کار غلط است و بتواند عمل درست و سالم را اجرا نماید.
موضوع مهمتر از آن این است که به فرامین و قوانین الهی توجه نماییم. برای همین کنگره ۶۰ بستری را برای ما فراهم کرده که توسط راهنمایان آموزشهای لازم را بگیریم و بنا به اختیاری که خداوند فقط برای ما انسانها قائل شده، راه خوب و بد را توسط آموزشهایی که میگیریم، تشخیص بدهیم و راه درست را انتخاب کنیم.
ما برای اینکه به رود خروشان و چشمه جوشان تبدیل بشویم، بایستی مبدأ، مقصد و هدفمان را از آمدن به کنگره و به درمان و تعادل رسیدن مشخص کنیم. وادی یازدهم سرشار از عشق ،عقل و ایمان است و امید و نوید رهایی به ما میدهد و میگوید ؛ اگر در مسیر درست باشید، با وجود تمامی مشکلات مطمئن باشید که جامهای خالی و یا نیمه پر عاقبت پر خواهند شد، مشروط به اینکه ما بخواهیم .برای تبدیلشدن به رودهای خروشان و چشمههای جوشان، ما باید منابع اطلاعاتی و سطح دانش و آگاهی خودمان را بالا ببریم و آموزشهایی را که میگیریم به اجرا درآوریم تا به بحر اقیانوس ملحق شویم.
در کنگره ۶۰ بهوضوح میبینیم، افرادی که در مسیر درست هستند، مدام در حال تغییرند و هر روز نسبت بهروز قبل انرژی و پتانسیل بهتری برای حرکتکردن دارند و بهمرورزمان تبدیل به انسانهای قدرتمندی میشوند که باعقل، درایت و مدیریت شهر وجودی خودشان یا همان جسم را، به دست میگیرند و سپس تصمیمات درستی برای بهترشدن زندگی خودشان و همینطور یاریرساندن و کمک به دیگران اتخاذ میکنند.
برای تغییر جایگاه، نیاز به تکرار و تمرین داریم و بایستی شکرگزار نعمتهایی که در اختیار ما قرار داده شده باشیم و ناسپاسی نکنیم؛ زیرا ناسپاسی انسان را به تباهی و نابودی میکشاند. امیدوارم همه ما در این مسیر درست حرکت کنیم تا تبدیل به رودهای خروشان و چشمههای جوشان بشویم و در نهایت به بحر اقیانوس برسیم.
سخنان استاد در مورد تولد یک سال رهایی خانم بهارک؛
تولد یک سال رهایی خانم بهارک را خدمت جناب مهندس، مرزبانان و ایجنت، همسفرشان خانم پریناز و راهنمای همسفر خانم فاطمه؛ تبریک میگویم.ایشان اولین رهجویی من بودند و با مصرف بسیار بالایی از انواع آنتی ایکس و شیشه به کنگره آمدند. از نظر جسمی و فکری، بسیار بههمریخته بودند و تخریب بسیار بالایی داشتند و در ابتدا نمیتوانستند درست تصمیم بگیرند و این یک امر طبیعی بود و چند ماه از سفرشان را به طور نامنظم طی کردند روی برنامه و در مسیر نبودند، و حضور در جلسات را نداشتند و غیبت میکردند و پیامی هم نمیدادند و گاهی اوقات حتی نمیآمدند که دارویشان را بگیرند، وقتی هم که میآمدند، حرفی برای گفتن نداشتند وقتی هم که میپرسیدم میخواهی درمان بشوی؟ میگفت؛ بله، ولی دوباره تکرار میشد و من مجبور میشدم به مرزبانی معرفی شان کنم.
در نهایت با صلاحدید ایجنت شعبه و مرزبانان، تصمیم گرفتند که ایشان برای مدتی از کنگره دور باشند و هر وقت تصمیم به درمان و حضور بهموقع داشتند، بیایند و در کنار ایشان همسفرشان خانم پریناز عزیز بودند و بسیار برای ماندگاری خانم بهارک تلاش میکردند و درعینحال خیلی ناراحت و ناامید بودند.
همینطور که در صحبتهای اول خود گفتم؛ نیروهای بازدارنده و تخریبی بیکار نمینشینند و میخواهند ما را از مسیر اصلی خود خارج کنند و بهارک هم با تصمیم مرزبانی، جرقهای در درونشان زده شد و خانواده یعنی پدر و مادر، مدتی ایشان را از خود طرد کردند. من به ایشان گفتم؛ اگر در مسیر باشید و درست حرکت کنید، خانواده با تغییراتی که به وجود میآید، قطعاً دوباره شما را میپذیرند، فقط باید درست حرکت کنید و ایمان داشته باشید که همه چیز از روز اول هم بهتر میشود و این اتفاق افتاد و تصمیم خودش را گرفت و شروع به حرکت کرد.
از صفات خوبشان اینکه؛ دختر بسیار مؤدب، مهربان و مسئولیتپذیر و خیلی خجالتی است و بهسختی مشارکت میکرد؛ اما کمکم انرژی و پتانسیل لازم در درونش به وجود آمد و توانست و خواست تا تغییر کند و تبدیل به یک رود خروشان و چشمه جوشان بشود و بعد از رهایی شروع به خدمت کرد و یک مدتی در قسمت آمار بود و بعد از مدتی با صلاحدید ایجنت و مرزبانان برای خدمت واحد اوتی انتخاب شد.
در حال حاضر مسئول واحد اوتی شعبه ارغوان است، دبیری جلسات سهشنبه است و در لژیون سردار هم عضویت دارد. برای ایشان خیلی خوشحال هستم و از ایشان راضیم، به همسفرشان خانم پریناز و راهنمای همسفر خانم فاطمه؛ خداقوت و تبریک عرض میکنم.این را بگویم که مهمترین مسئله این است که ما به خواستههایمان توجه کنیم. در واقع راهنما راه را به ما نشان میدهد و رهجو باید سعی و تلاش کند و در آن مسیر حرکت کند. از خداوند مهربان میخواهم که شال راهنمایی را دریافت کند، چون پتانسیل خدمت در جایگاههای بالاتری را دارد. امیدوارم به خواستههای قلبیاش برسد.
اعلام سفر؛
نام راهنما: خانم اعظم - آنتی ایکس مصرفی: شیشه - مدت سفر: ۱۲ ماه - روش درمان:DST - داروی درمان:OT- مدت رهایی: ۱ سال و ۱ ماه - رشته ورزشی: پینگپنگ
سفر نیکوتین:
نام راهنمای نیکوتین: خانم الهام - مدت سفر: ۱۱ ماه - مدت رهایی: ۱۱ ماه -- روش درمان:DST – داروی درمان: آدامس نیکوتین
سفر جونز؛
نام راهنما: خانم فرحناز - مدت سفر: ۹ ماه - وزن اولیه: ۱۰۴ - وزن در حال حاضر: ۷۸ کیلو.
پیام تولد:
تجربهای که با عمل سالم به دست بیاید، سندی بدون نقص است و شما توانستید با عمل سالم به ارزش واقعی خود پی ببرید. یک سال رهاییتان پر شگون باد.
خواسته ها:
خواسته اول: تازهواردین و کسانی که در ابتدای سفر هستند، متوجه شوند که در چه مکانی هستند و سفر خوبی داشته باشند تا این جایگاه ارزشمند را تجربه کنند.
خواسته دوم: را در دلم میگویم.
صحبتهای مسافر بهارک:
من خیلی خوشحال هستم؛ چون امروز، روز عزیزی برای من و همسفرم است. وقتی میگویند باوری در ناباوری، من خودم را دیدم . مه حرفها را دوستان و همینطور راهنمای عزیزم گفتند که با چه تخریب بالایی وارد کنگره شدم.
روزهای اول ورودم، دریافتی نداشتم و فکر نمیکردم که کجا هستم؛ چون تخریبم خیلی بالابود و مغزم اصلاً کار نمیکرد. خواسته درمان را داشتم ولی نمیدانستم باید چهکار بکنم و مابین سفرم دقیقاً وسط سفرم، یک تلنگری خوردم، و دیدم اینجا را واقعاً دارم از دست میدهم و به خواسته قلبیام نمیتوانم برسم و از آنجا به بعد، من دو سه تا کلید مهم در سفرم خورد. یکی اینکه؛ من متوجه شدم که باید به داروی OT بهعنوان یک دارو نگاه کنم نه بهعنوان یک مواد مصرفی که به خودم یک مجوز بدهم که کارهای دیگر را هم انجام بدهم و از آن موقع من به سمت نور چرخش پیدا کردم.
قبل از آن ؛ شربت OT را به عنوان دارو نگاه نمیکردم بلکه به چشم مواد نگاه میکردم و به خودم مجوز میدادم و میگفتم مواد دارم میخورم پس میتونم مواد مصرفی خودم را هم مصرف کنم. دیگر اینکه؛ فرمانبرداری بود که کاملا به حرف راهنمایم و ایجنت را گوش میکردم و خیلی خوشحال هستم که اینجا حضور دارم و از همه تشکر میکنم. از خانم الهام راهنمای ویلیام و خانم اعظم راهنمای عزیزم همینطور ازخواهرعزیزم که همسفر هستند و خانم فاطمه راهنمای همسفرم تشکر می کنم. .
سخنان راهنما همسفر فاطمه:
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
این روز زیبا را خدمت آقای مهندس، ایجنت و مرزبانان گرامی، راهنما خانم اعظم عزیز و رهجویشان خانم بهارک عزیز و همینطور به خانم پریناز عزیز همسفر خانم بهارک تبریک میگویم.
در وادی یازدهم مطرح میشود؛ رودهای خروشان میدانند که راه سختی را در پیش دارند؛ ولی پروایی به سر ندارد که خودشان را به اقیانوس برسانند و با آن نرمی و لطافت خودشان، سنگ سخت را و سوراخ میکنند و سپس عبور میکنند تا به هدفشان برسند و این راهی است که خانم پریناز و خانم بهارک انجام دادند و امروز این تولد را جشن میگیریم. افتخار میکنم که امروز اینجا هستم، و از آقای مهندس برای اجازه خدمت، تشکر میکنم.
خواسته همسفر پریناز؛
خواسته اول؛ بهارک قلب من است و درمانش آرزوی قلبی من بود، و از خدا میخواهم همه همسفران آرامشی را که الان من با رهایی مسافرم تجربه کردم را ببینند.
دومین خواسته: خوشبخت شدن خواهر عزیزم است.
صحبتهای همسفر پریناز (خواهر مسافر بهارک):
سلام دوستان پریناز هستم یک همسفر
ابتدا از آقای مهندس که این گنج را به دست آوردند و با جوانمردی و بزرگواری تمام، به همه ما دادند و ماهم توانستیم استفاده کنیم، تشکر میکنم و دوم از راهنمایان عزیزمان خانم اعظم و خانم فاطمه عزیزم تشکر میکنم.از راهنمای عزیزم خانم فاطمه تشکر میکنم که هر بار که با اشک میرفتم با ایشان صحبت کنم، میگفتند؛ پریناز غصه نخور درست میشود، و با این آرامششان به من آرامش میدادند.
از راهنمای ویلیام و درمان سیگارم، خانم میترای عزیزم که در یک پیچ خیلی بزرگ در این سفر، با یککلامشان، کمک خیلی بزرگی به من کردند، تشکر میکنم و از خانم مینای عزیز که اولین استاد و راهنمای من بودند و جذبم کردند و فهمیدم که در کجا قرار دارم و چسبیدم به اینجا که مسافرم و در اصل خودم را نجات بدهم، سپاسگزارم و از بهارک متشکرم که به من این امکان را داد که در کنگره باشم و خودم رشد کنم.
تایپ: مسافر سودابه - لژیون دهم نمایندگی ارغوان تهران
ویرایش: مسافر راهنما اعظم - لژیون دهم نمایندگی ارغوان تهران
عکس: مرزبان مسافر هانا - نمایندگی ارغوان تهران
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
20