English Version
English

کارگاه آموزشی چهارشنبه رابطه یادگیری با معرکه گیری (نق زدن - حاشیه)

کارگاه آموزشی چهارشنبه رابطه یادگیری با معرکه گیری (نق زدن - حاشیه)

به نام نامی اولین عاشق که اوست "

 

چهارمین جلسه از دوره چهل و هشتم سری کارگاههای آموزش جهان بینی کنگره 60 مورخ 92/08/01 با نگهبانی و استادی آقای مهندس دژاکام و دبیری آقای عباس آقائی با دستورجلسه " رابطه یادگیری با معرکه گیری (نق زدن - حاشیه) " رأس ساعت 16:25 آغاز به کار نمود .

 

سخنان استاد :

امیدوارم حال همه شما خوب باشد ، حال من هم بحمدالله خوب است و امروز خبرهای خوبی برایتان دارم .

ما در آکادمی که بودیم ، برای نمایندگی اصفهان ، هیدج و رباط کریم و خیلی جاهای دیگر هزینه کردیم و زمین خریداری کردیم و نهایتاً همه اینها را متوقف کردیم تا بتوانیم برای آکادمی ساختمانی خریداری کنیم و اکنون در اول خیابان ملایری ، یک آپارتمان 86 متری با مبلغ 490 میلیون تومان خریداری کرده ایم که 300 میلیون تومان آن را پرداخت کرده ایم و 190 میلیون تومان آن باقی مانده است . چون در قسمت اداری با کمبود فضا مواجه بوده و مشکلات شدیدی داریم . حدود 40 متر در یک ساختمان اداری با مبلغ 30 میلیون تومان رهن و ماهانه 500 هزار تومان اجاره کرده ایم و یکسری کارها را به آنجا منتقل کردیم

بچه ها خیلی خوب هستند اما هنوز کافی نیست و اگر اینچنین امکاناتی بوجود آمده است ، دلیل اصلی و عمده آن این است که ؛ من و کسانی که امانتدار شما بودند ، بنحو مطلوبی امانت شما را حفظ کردند و اگر این امانت را حفظ نمی کردند ، امروز این توانائی را نداشتیم که این هزینه ها را انجام دهیم و اصلاً به باور کسی نمی رسد که این مبالغ را هزینه کنیم و همه اینها در پرتو یک حسابداری دقیق و خوب و فعال است که از تمام ریخت و پاشها و هزینه های بی مورد جلوگیری می کنند و به اینجا رسانده اند و من امروز در جلسه دیده بانان از این عزیزان تشکر کردم و در اینجا هم لازم می دانم که از طرف خودم و همه شما از تمام اعضای امور مالی که این سیستم را طراحی کردند از جمله ؛ آقای مجید سلامی ، آقای علی مجدیان ، آقای فریدون ، آقای سعید سبزه ای و آقای محمد صداقت که گاهی کمک می کنند ، تشکر و قدردانی می نمایم . این کار ، کار بسیار مهم و مؤثری است و اگر ما دارای سیستم مالی مرتب و منظم نبودیم ، قطعاً دچار مشکل و معضلاتی بودیم .

اکنون این بالانس در بعضی شعب دار بهم می خورد و فضائی که در شعبه گرفته شده ، هفته ای 170 هزار تومان کل خزانه می شود ، 1 میلیون تومان اجاره مکان شعبه است و حتماً 1 میلیون تومان هم هزینه مخارج شعبه است و آنها نمی توانند هزینه شعبه خود را دربیاورند و اگر آن شعبه نمی توانند این هزینه را دربیاورند ، در اثر ادراک نکردن ایجنت ، مرزبانان و اعضای آن شعبه است . باید تمام شعب ما حداقل اجاره خود را پرداخت کنند و اضافه هم داشته باشند یعنی ؛ هر شعب لااقل 40 درصد از میزان هزینه خود را بردارند و 60 درصد باقیمانده را برای توسعه کنگره بگذارند و هیچ شعبه ای نباید منفی باشد .

هر شعبه ای که اجاره ملک دارد در شعب (چه در تهران و چه در شهرستانها) باید اعضای داوطلبی بصورت مشخص باشند که ماهانه هزینه اجاره ساختمان شعبه را متقبل شوند . در سمنان هم همینطور ؛ نباید تهران هزینه کرایه مکان آنها را بدهد همینطور در هیدج و اراک و دیگر شعب . ما نه چاه نفت داریم و نه معدن طلا ! باید خود ما هرکدام این کار را به نفع مطلوب انجام دهیم . البته تاکنون عالی بوده است و اگر در تمام رشته ها هم نگاه کنید ، شاید  این شرایط بسیار کم باشد اما برای ما کم است چراکه ما شعور و معرفت و آگاهی و عمل سالمی پیدا کرده ایم و هرکدام از ما در اثر جهان بینی و هوشیاری ، اکثراً به وضعیتی رسیدیم که از نظر مالی وضعیت نسبتاً خوبی داریم و زندگی خوبی داریم و اینها نشانه پیشرفت افراد است . گروههای دیگر حتی اعصاب و آمادگی کار کردن را ندارند درصورتیکه افراد در کنگره 60 بعد از درمان و رهائی ، قادرند 17 ساعت کار کنند و بدن آنها می کِشد . این مسئله برای کنگره درست نیست و باید خودکفا باشیم .

من دستور منحل شدن شعبه اراک و حرّ را داده بودم و دلیل آن انتشارات ضعیف آن شعبه بود و وقتی انتشارات ضعیف باشد ، اعضا وقتی ساعت 5 جلسه شروع می شود ، ساعت 6 یکی یکی راهنما پیدایشان می شود و اینها منجر به نابودی شعبه خواهد شد . طی صحبتی که کردم ، قرار شد یا این وضعیت درست شود یا اینکه شعبه را منحل کنم . همه چیز ما روی جهان بینی است و ما روی جهان بینی طریقه زندگی کردن را می آموزیم . بعضی ها می گویند که ما پول نداریم سی دی تهیه کنیم ! اگر در ماه 4 سی دی گوش دهیم ، هزینه سی دی که در ماه گوش می دهید ، 6000 تومان است درحالیکه هر کدام از شما ممکن است در روز یک یا دو بسته سیگار بکشید که هزینه آن در مقابل این هزینه بسیار بالاتر است . این رقم برای تهیه سی دی رقم چندانی نیست . در بعضی شعب هم سی دی ها از قبل دِپو شده اند و جمع شده اند . مگر یک سی دی برای ما چقدر منفعت دارد ؟ اصلاً بحث مسائل مالی نیست چراکه این رقم  تنها هزینه خود سی دی و هزینه ایاب و ذهاب آن است . بنابراین ؛ ما حدود 2 ماه وقت داریم تا آن مبلغ 190 میلیون تومان را بپردازیم و انشاءالله به کمک همه اعضای کنگره 60 این مهم اتفاق خواهد افتاد و مطمئناً تمام نمایندگی ها در این امر کمک خواهند نمود باید از یکسری هزینه ها کاسته شود . هزینه بعضی از شعبه ها بسیار بالا رفته است .  بعضی ها در روز 5 الی 6 لیوان استفاده می کنند . ما در ماه 10 میلیون هزینه چای و لیوان می دهیم . در بعضی قسمت ها نباید اسراف کنیم . چائی که ما در کنگره استفاده می کنیم از نوع مرغوبترین چای خارجی می باشد (کیلوئی 20 هزار تومان) اما تماماً سم است چراکه حاوی رنگ و عطر است درحالیکه بهترین چای ، چای ایرانی است و کشاورزهای ما در حال ورشکستگی هستند . چای ایرانی برای کسی که مثانه اش عفونی شده  و ناراحتی عفونی دارد ، بسیار مفید است و اگر شخص روزی دو لیوان چای ایرانی بخورد ، ظرف مدت 2 ماه کاملاً مثانه اش بهبود خواهد یافت و اگر کسی مشکل گوارشی داشته باشد ، با مصرف چای ایرانی مشکلش کاملاً برطرف خواهد شد .

چای ایرانی حکم دارو دارد و حدود یک ربع طول می کشد تا دم بکشد و رنگ بگیرد ، درحالیکه چای خارجی را از آنطرف دم می کنید و از طرف دیگر رنگ می دهد ! اینها همه رنگ های شیمیائی هستند و باید سعی کنیم تا از این پس مصرف چای را در کنگره به میزان نصف ایرانی و خارجی درآوریم تا هم جنبه داروئی داشته باشد و هم در هزینه ها صرفه جوئی شود .

کار دیگری که در شورا انجام شد انتخاب دیده بان بود . برای اینکه نیروی جدیدی به دیده بانان اضافه شود ، باید به مدت 4 سال گرین کارت بگیرد و سپس وارد مرحله سی تی زنی و دیده بانی شود و سپس اسامی آنها توسط دیده بانان بررسی می شود و رفتار و کردار شما اینجا خودش را نشان می دهد . اینکه برخورد آنها چگونه است . گاهی اصلاً متوجه نیستیم و جواب یک نفر را سربالا می دهیم و گله و شکایت ایجاد می شود و یا جواب کسی را تند می دهید و دیده بانان متوجه این امر می شوند و خیلی مسائل دیگر که شاید از نظر شما پیش پا افتاده باشد و به نظر شما مهم نباشد اما در آنجا به شما رأی نمی دهند . باید دید آیا می توانید با مردم کنار بیائید ؟ آیا مردمدار هستید یا با مردم با سر شمشیر حرف می زنید ؟ آیا به شاگردان خود اهانت می کنید یا آنها را حفظ می کنید ؟ با همکاران خود چه برخوردی دارید ؟ اینها همه در انتخاب شدن یک دیده بان مطرح هستند . اینکه تا بحال چه کارهائی انجام داده است ، مطرح است . اینکه چه کاری می تواند انجام دهد ، تاکنون منشأ چه خدماتی بوده است ، چقدر توانائی دارد ، چقدر او را قبول دارند و چقدر به او احترام می گذارند . برخورد او با دیگران بسیار مهم است ؛ اگر بیش از اندازه شوخی کند ، بدرد نمی خورد و همه اینها حساب است و مجموعه اینها رأی گیری می شود .

در این رأی گیری 14 نفر از تهران و شهرستان ها شرکت کردند و اسم دادند و من در رأی گیری شرکت نکردم . 11 نفر رأی گیری را انجام دادند و در اینجا یک رأی هم تعیین کننده است و دیده بانان تمام مسائل را آنالیز کرده و سپس رأی می دهند . در این رأی گیری یک نفر اصلاً رأی نیاورد ، یک نفر 1 رأی ، یک نفر 2 رأی ، 2 نفر هر کدام 3 رأی ، 3 نفر هر کدام 4 رأی آوردند ، یک نفر 5 رأی آورد و تنها یک نفر به اتفاق آراء 11 رأی کامل را آورد و او هم کسی نبود جز خانم کماندار . این رأی گیری ها علنی نیست و بصورت مخفی صورت می گیرد و دلیل انتخاب کماندار هم این نبود که فرزند من است و تنها بخاطر رفتار و کردار خودش بود . به این دلیل که ؛ در ورزش تیراندازی با کمان چندین بار تیرانداز نمونه در استان تهران شناخته شده ، مربی تیراندازی با کمان و همچنین داور تیراندازی با کمان است و یکسال در اردوی تیم ملی بوده و در قسمت ورزش نمونه بسیار خوبی است و از این پس در قسمت همسفران مسئولیت کمک به دیده بان ورزش آقای سهیلی را بعهده خواهد داشت و همچنین در قسمت پایان نامه های بخش ورزشی همسفران با آقای دکتر نبئی کار کرده بود و اکنون مدتی است که برای تعیین اسم و کارهای پایان نامه کمک می کند و به این دلیل کاندید شد و رأی آورد و الحق که پتانسیل آن را داشت و دیده بانها هم انسانهای صالحی هستند و نگاه می کنند به اینکه ، آیا فرد آن جایگاه را دارد یا خیر .

باید با مردم بُنیانی حل کنیم و کسی که قرار است در این سمت فعالیت کند ، باید از درون درست شود و به هیچ امکان با تظاهر امکان پذیر نیست و می بایست صور آشکار و پنهان بر هم منطبق باشند تا درست شود . در آینده خود دیده بانها انتخاب می کنند که اینجا از 14 نفر تنها یک نفر انتخاب شد و  ممکن است در افراد بعدی مورد شور و مشورت قرار گیرند و نفر بعدی انتخاب شود .

تنها با سعی و تلاش نمی شود به این جایگاه رسید ، نباید بخواهید دیده بان شوید یا انتخاب شوید ، باید بخواهید کارتان کار درستی باشد و عاشق مردم و خدمت به مردم باشید . فردی بود که حتی یک رأی هم نیاورده است و شاید این فرد از نظر خودش می بایست رأی زیادی می آورد . به این دلیل باید از درون درست شود تا این مسئولیت را بعهده گیرد چون اینها تعیین کننده کنگره در آینده و قانونگذاران کنگره 60 هستند .

 

آقای مهندس در ادامه درخصوص دستورجلسه این هفته فرمودند :

معرکه گرفتن یعنی ؛ آوردگاه . آوردگاه جائی است که در آنجا جنگ و درگیری می شود . جائی که نمایش است . در قدیم مارگیرها و درویش ها و پهلوان ها در محله هائی بساط پهن می کردند و آدمها را دور خود جمع کرده و نمایش می دادند و به اصطلاح برای آنها معرکه می گرفتند و به آن فردی که معرکه می گرفت ، می گفتند : معرکه گیر .

" اگر بنائی آباد باشد اما ساکنان آن خراب باشند ، آن بنا هم کم کم روبه نابودی و خرابی می رود اما ساکنان آباد ، بناهای خراب و یا ویرانه ها را هم می توانند احیا نمایند ."

این بنا می تواند انسان یا شهر وجودی ، خانواده ، لژیون ، شعبه ، کل کنگره ، یک شهر ، یک روستا ، یک کشور و همه جا می تواند باشد . اگر آن بنا آباد باشد و ساکنین خراب ، آن بنا رو به نابودی خواهد رفت . اگر ما هر چیزی را محکم و درست کنیم و آن را بدست آدم های خراب بدهیم ، آن را نابود خواهند کرد . در کنگره هم اگر آدم های خراب روی کار بیایند ، قطعاً کنگره را نابود خواهند کرد . همینطور در شهر و در کشور . در مورد انسان هم همینطور است ؛ زمانی که ما مصرف کننده بودیم ، بنای ما و شهر وجودیمان کاملاً ویران بود و کم کم وجود ما آباد شد و کم کم شهر را آباد کرد . و بالعکس ؛ اگر انسانهای سالم و آباد باشند و در بناهای خراب بروند ، آن بناها را درست خواهند کرد . اگر یکسری افراد آگاه به یک روستای خراب و ویران بروند ، آن روستا را آباد خواهند کرد . بنابراین ؛ همه چیز در جریان است .

و اما معرکه گیری که کم و بیش با آن آشنا هستید . در اثر کمبود دانش ، حسادت ، خودخواهی و منیت ، در کار و اهداف شکست خوردن ، انسان بر سر دوراهی قرار می گیرد و در همه جا می تواند در اثر عدم آگاهی منجر به شکست شود و این شکست هم ایرادی ندارد چراکه خداوند برای انسان شکست را برنامه ریزی کرده است تا تاریکیها را تجربه کند ، برای رسیدن به روشنائی . حال در ادامه این شکست خوردن ها بر سر دوراهی قرار می گیرد ؛ یا از شکست خود می آموزد و تجربه کسب می کند و می گوید که من اشتباه کردم و از آن اشتباهات درس می گیرد و راه درستکاری را پیش می گیرد و بطرف ارزشها می رود و این همان چیزی است که خداوند می خواهد و مقدر کرده و یا اینکه ؛ در جهل و نادانی خود پافشاری می کند و می گوید کار من درست است و اصلاً گردن نمی گیرد و روی قضیه دیگری پافشاری می کند . بعنوان مثال ؛ فردی از بی نمک بودن غذای همسرش ایراد می گیرد . او یا می پذیرد و به گردن می گیرد و می گوید : سعی می کنم درستش کنم یا اینکه جبهه گرفته و می گوید : یادت هست که 18 سال پیش مادرت کله پاچه پخته بود که طعم سیرابی می داد ؟!

ممکن است یک ایجنت در کارش ناموفق باشد ؛ یا این را می پذیرد و اصلاح می کند یا اینکه ممکن است به گردن نگیرد . یک کمک راهنما ممکن است از قوانین عدول کند و به گردن نگیرد و این در تمام موارد قابل بسط می باشد !

عواملی که معرکه گیری شروع می شود یک فرایندی دارد و فرایند آن این است که ؛ ابتدا پچ پچ شروع می شود و سپس تبدیل به صحبت کردن و رابطه تلفنی می شود . سپس فرد صورت حق به جانب به خود گرفته و خود را مظلوم و قربانی و دیگران را زورگو و ظالم قلمداد می کند مانند همان قضیه " والنازعات غرقاً " که در کتاب شریف آمده است .  کسانی هستند که از جا می کَنند و وقتی از جا کندند ، شنا می کنند ، حرکت می کنند و بعد از آن اطلاعات و آگاهی را انتشار داده و سپس از دیگران سبقت می گیرند و سپس مدیر و مدبر می شوند . اینها در جهت مثبت است و همه اینها را در جهت منفی هم داریم به اینصورت که از لژیون بعنوان عنصر منفی جدا شده و ارتباط برقرار می کند وخود را مظلوم و دیگران را متجاوز و زورگو قلمداد می کند .

راهنما تخلف می کند ، به او تذکر می دهند و دوباره همان حرکت را انجام می دهد و سپس صورت حق به جانب به خود می گیرد . به اینها می گویند ، معرکه گیری و به اینصورت انسانهای دیگر را به مسلخ می برد ، شخصیت و آبروی دیگران را ذبح می کند و آنها را مقصر کند . اما چیزی که از جانب خداوند مقدر شده این است که ؛ اگر کسی بخواهد دیگران را ذبح کند و به مسلخ ببرد ، اولین کسی که ذبح و نابود می شود ، خودش است . اولین کسی که هتک حرمت می شود ، خودش است . اولین کسی که خار شده و از چشم انسانها می افتد ، خودش است . پس کسی که معرکه گیری را آغاز می کند ، در آخر شکست خواهد خورد . البته روی این مطالب بطور کامل و بصورت اجمال در سی دی مربوطه صحبت کرده ام .

مطلب دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم این است که ؛

من چندین بار برای مسافرت به اتفاق خانواده به هیدج رفته ام ، همینطور اصفهان و اراک و هرکجا که رفتم ، به هتل رفته ام . فرهنگ زندگی قدیم با فرهنگ جدید تفاوت دارد . در قدیم خانه ها بزرگ بود و هم اکنون فضای خانه ها بصورت آپارتمان و محدود است و وقتی به منزل کسی می رویم ، ساکنین آن به عذاب می افتند . اگر برای بازدید از شعب به شهر دیگری می روید حتماً یا در پایان ساعت جلسات بازگردید و اگر در آن شهر می مانید ، نباید باعث سلب آسایش کسی بشوید . اگر یکبار باشد ایرادی ندارد اما کنگره 60 که یکبار نیست . ما در کنگره 60 همانند ستون های معبد هستیم ؛ اگر خیلی از هم دور باشیم ، سقف فرو می ریزد و اگر زیاد هم به هم نزدیک شویم ، باز هم سقف فرو خواهد ریخت . ما در کنگره نمی توانیم خیلی بهم نزدیک شویم مگر در شرایط خاص مانند وصلت ها و در بعضی شرایط نمی توانیم رفت و آمد خانوادگی داشته باشیم و باید این فاصله و حد و اعتدال را نگهداریم .

 

با احترام همسفر مهری

منبع : وبلاگ نمایندگی کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .