جلسه دوم از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی محمدیپور قم با استادی دستیار اسیسانت همسفر آرزو، نگهبانی همسفر شیرین و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه: «وادی یازدهم (چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند)». روز دوشنبه اول دی ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
تشکر میکنم از گروه مرزبانی و ایجنت همسفر رضوانه که امروز به من اجازه دادند در این جایگاه باشم. خیلی خوشحال هستم که به واسطه این خدمت در کنار شما عزیزان هستم. همانطور که میدانیم، ما ۱۴ تا وادی در کنگره۶۰ داریم و وقتی وارد کنگره۶۰ میشویم، برای رسیدن به آرامش و آسایش باید این ۱۴ وادی را پشت سر هم بگذرانیم. هر وادی که جلوتر میرویم، تکمیلکننده وادی قبل است.
وادی اول در مورد تفکر صحبت میکند. وادی دوم ما را دعوت میکند که از ناامیدیها بیرون بیاییم و ناامید نباشیم. وادی سوم میگوید: همه چیز دست خودمان است و فقط خودمان میتوانیم به خودمان کمک کنیم. وادی چهارم در ادامه میگوید که مسئولیت خودمان را خودمان گردن بگیریم و به خداوند واگذار نکنیم. تا اینجا بیشتر در مورد تفکر صحبت میشود.
اما وقتی به وادی پنجم میرسیم، میگوید بس است؛ هرچه فکر کردیم و تصمیم گرفتیم، باید آن را به عمل تبدیل کنیم. در واقع به ما میگوید که شروع کنیم به حرکت کردن. زمانی که حرکت میکنیم، فرماندهی را باید به عقل بسپاریم و آنقدر آگاهی و دانایی کسب کنیم که بالا برود و بتوانیم با عقلمان تصمیم بگیریم. وقتی عقل را به کار انداختیم و در مسیر افتادیم و راه را پیدا کردیم، باید ببینیم واقعاً از این مسیر چه برداشتی میتوانیم داشته باشیم.
کمکم میبینیم چیزهایی که فکر نمیکردیم اتفاق بیفتد، راههایش برای ما باز میشود؛ همانطور که میگویند با حرکت، راه نمایان میشود. حرکت میکنیم و راه برایمان باز میشود و میتوانیم ادامه دهیم.
وادی نهم در مورد نقطه تحمل صحبت میکند و میگوید هر کاری که میخواهیم شروع کنیم، شاید اول برای ما سخت باشد. اما وقتی وارد کنگره۶۰ میشویم و به ما میگویند ۱۱ ماه باید سفر کنیم تا به درمان برسیم، شاید اولش سخت باشد، ولی وقتی میآییم میبینیم چقدر راحت گذشت و شاید خیلیها اصلاً حس نکردیم که آن راه را طی کردهایم.
بعد وادی دهم میآید و میگوید صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است. این وادی به من امید میدهد که قرار نیست چه خودمان و چه مسافرمان، اگر در تاریکی و مشکل بودیم، همانجا بمانیم. میتوانیم از آن رد شویم و صفتمان را تغییر دهیم.
سپس وادی یازدهم میگوید: چشمههای جوشان تبدیل میشوند به رودهای خروشان و به بحر اقیانوس میرسند. وقتی دقت میکنیم، میبینیم وادیهای قبل میآیند و چشمه درونی ما را پر میکنند و ما به جایی میرسیم که بتوانیم به رودهای خروشان تبدیل شویم.
من زمانی که مسافرم مصرفکننده بود و در آن دوران زندگی میکردیم، چشمههای ما خالی و خشک شده بود. حال بدی که داشتیم به خاطر حسهای منفی و ضدارزشهایی بود که در زندگیمان داشتیم و ما را راکد نگه داشته بود و اجازه حرکت به هیچکدام از ما نمیداد. همه ناامید بودیم و باورمان نمیشد که از این وضعیت خارج شویم.
اما کنگره۶۰ وادیها را سر راهمان گذاشت و از طریق آنها، همان دو فاکتوری که در وادی یازدهم میگوید را به ما آموزش داد:
۱- منبع اطلاعاتی دانایی درست و قوی
۲- اختلاف پتانسیل
این آگاهیها را در این وادیها به ما آموزش میدهد. ما منابعمان را گرفتیم و چشمهمان را آرام آرام، نمیگویم پر، ولی حداقل نیمهپر کردیم و از حالت راکد و گندابی خارج شدیم. این تغییر چگونه اتفاق افتاد؟
ما در کنار یاد گرفتن وادیها، در سفر اول موظف بودیم سیدی بنویسیم، فرمانبردار باشیم، سر ساعت در جلسات شرکت کنیم. تکتک اینها وقتی اجرا میشود، در واقع من دارم خودم را تغییر میدهم و از حالت راکد خارج میشوم و به چشمهای تبدیل میشوم که جوشش پیدا میکند.
سفر اول زمان آموزش گرفتن است؛ من دارم منابع را دریافت میکنم. اما وقتی وارد سفر دوم میشوم، باید چه کار کنم؟ باید حرکت کنم. حرکت یعنی خدمت. یعنی آموزشهایی که در سفر اول گرفتهام، در سفر دوم به عمل تبدیل شود. چون اگر سالها هم در کنگره۶۰ بنشینم و آموزش بگیرم، تا زمانی که آنها را عملی نکنم، به درد من نمیخورد. فقط بلد هستم. سوال این است: آیا این بلد بودن را میتوانم در عمل به قوه دربیاورم؟
در سفر دوم، خدمتها میآید و تغییر جایگاه برای من اتفاق میافتد. همان اختلاف پتانسیلی که در طبیعت و وادی یازدهم مثال زده شده است؛ چشمه برای تبدیل شدن به رود، هم منبع میخواهد و هم اختلاف پتانسیل. دقیقاً همین اتفاق در کنگره۶۰ میافتد.
کنگره آموزش را میدهد و کنار آن خدمت را قرار میدهد تا من با گرفتن خدمت، جابهجایی و حرکت را تجربه کنم. نکته جالب اینجاست که وقتی شروع به خدمت میکنم، اگر آن خدمت برای مدت طولانی ثابت بماند، دیگر آن انرژی اولیه را به من نمیدهد. برای اینکه انرژی ادامه پیدا کند، باید خدمتم تغییر کند و یک درجه جلوتر بروم. هرچه خدمت بالاتر میرود، سختتر میشود و همین سختی باعث میشود بیشتر تلاش کنم، زمان و انرژی بیشتری بگذارم و در نتیجه حرکت من بیشتر شود.
خوبی کنگره۶۰ این است که ما را در مسیر به چالش میکشد و این موضوع کمکم در زندگی شخصی ما هم دیده میشود. قبل از کنگره۶۰، من در خانه نشسته بودم و فقط منتظر بودم مسافرم خوب شود. کاری نمیکردم و فقط فکر میکردم چه راهی وجود دارد. حتی یکبار کمپ برده بودم و جواب نگرفته بودم. واقعاً نمیدانستم چه کار کنم. فقط منتظر بودم دری باز شود. آن موقع اصلاً به درمان فکر نمیکردم، میگفتم ترک.
اما وقتی وارد کنگره۶۰ شدم، همهچیز تغییر کرد و راه باز شد. ولی فقط آمدن و رفتن به کنگره۶۰ جوابگو نیست. من باید در کنگره حرکت کنم. میگویند چاه باید از خودش آب داشته باشد؛ با ریختن آب، چاه پر نمیشود.
اگر فقط بیایم بنشینم و منتظر باشم راهنما یا مرزبان حال من را خوب کند، پس خودم چه؟ تا کی قرار است انرژی را از دیگران بگیرم؟ این انرژی موقتی است. شاید یکی دو روز حالم خوب شود، ولی دوباره خالی میشوم. باید به جایی برسم که منبع انرژی را درون خودم پیدا کنم و یاد بگیرم خودم حال خودم را خوب کنم. این دقیقاً با خدمت در کنگره۶۰ اتفاق میافتد.
ما هم میتوانیم در مسیر ارزشها حرکت کنیم و هم در مسیر ضدارزشها. هر دو انرژی میدهند، ولی نتیجهشان فرق دارد. انرژی مثبت حال ما را خوب میکند، ولی انرژی منفی بعد از مدتی افت شدیدی ایجاد میکند. وقتی خدمت داوطلبانه انجام میدهیم، حتی اگر خسته شویم، حالمان خوب است.
اما انرژی منفی شاید لحظهای بالا ببرد، ولی بعد حال بد میآورد. دلیلش همان ضدارزشی است که انجام دادهایم. اولین فایده این مسیر برای خود من آرزو است؛ حال من خوب است و تواناییهایی به دست آوردهام که روزی حتی در تصورم هم نمیگنجید. من که روزی فقط در خانه نشسته بودم، میبینم الان در مسیر کنگره۶۰ کاری انجام میدهم و تواناییهایی در خودم کشف کردهام.
صحبت من بیشتر خطاب به همسفران است. خیلی از همسفران به خاطر شرایط زندگی، درس و علاقههایشان را رها کرده بودند. اما امروز میبینم بسیاری از آنها بعد از ورود به کنگره۶۰ ادامه تحصیل دادهاند، وارد رشتههای مورد علاقهشان شدهاند، کار میکنند و حتی کارآفرینی میکنند. همه اینها به خاطر انرژی درستی است که خودشان یاد گرفتهاند به دست بیاورند.
امیدوارم حضور ما در کنگره۶۰ فقط در حد آمدن و رفتن نباشد و هرکدام در حد خودمان بتوانیم چشمه درونمان را به حرکت دربیاوریم و به بحر اقیانوس برسیم. هر کسی اقیانوس خودش را میشناسد.
خدا را شکر میکنم که در مسیر کنگره۶۰ قرار گرفتم. از مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و همه عزیزانی که در این مسیر به من آموزش دادند تشکر میکنم. تمام این خدمتها قبل از هر چیز برای رشد و آموزش خود من بوده است. پیشاپیش هفته همسفر را به همه شما تبریک میگویم و امیدوارم جشن خوبی داشته باشید.
.jpg)
رهایی ۳۰ سیدی همسفر شیرین و همسفر زهرا لژیون دوم

مرزبانان کشیک: همسفر شادی و مسافر حمید
تایپیست: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون اول)
عکس: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر لیلا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی محمدیپور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
235