وادی یازدهم با جملهای عمیق و ماندگار آغاز میشود: «چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند.» این وادی به ما میآموزد که انسان، زمانی به آرامش و تعادل میرسد که دانایی خود را به جریان تبدیل کند؛ وادی یازدهم از سکون و حرکت میگوید؛ از انسانی که اگر در مسیر ارزشها گام بردارد به چشمهای جوشان و اگر متوقف بماند به باتلاق تبدیل میشود؛ این وادی نقشه راهی برای تبدیل آموزش به عمل، خدمت به انرژی و حرکت آگاهانه بهسوی رشد و رهایی است.
در باب این دستور جلسه با جوانترین راهنمای شعبه شادآباد همسفر مبینا مصاحبهای ترتیب دادهایم که امیدوارم مورد توجه همراهان سایت قرار بگیرد.
همسفر مبینا به همراه مسافر خود با آخرین آنتیایکس مصرفی مسافر، قرص و تریاک وارد کنگره۶۰ شدند؛ به مدت ۱۰ ماه و ۲۱ روز به روش DST، با داروی OT و با راهنمایی مسافر امین و همسفر فریده سفر کردند و در حال حاضر ۵ سال و ۳ ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند؛ رشته ورزشی مسافر والیبال و ایشان بسکتبال است.
خدمتهای همسفر مبینا: عضویت در لژیون سردار، دنور، تایپیست، دبیر و نگهبان سایت و هماکنون خدمت در جایگاه راهنمایی میباشد.
چه اتفاقات درونی در شما رخ داد که موجب تغییر جایگاهتان در بیرون و نیز در کنگره۶۰ شد؟
اوایل ورودم به کنگره۶۰، هیچ هدفی برای زندگی و هیچ کاری برای انجام دادن نداشتم و فکر میکردم باید یک نفر پیدا شود، دستم را بگیرد و من را به چیزهایی که آرزو دارم، برساند و دیدم که بیشتر همسن و سالانم کلی از من جلوتر هستند؛ ولی من فقط با حسرت به زندگی دیگران نگاه میکنم؛ وقتی آمدم و با وادیهای سوم و هشتم که آشنا شدم، فهمیدم فقط باید از خودم انتظار داشته باشم و در جهت خواستههایی که دارم شروع به حرکت کنم؛ در نهایت در نوع تفکر، نوع دید و احساساتم تغییر ایجاد شد و نتیجه این تغيير درونی، تغيير جايگاه در بیرون بود؛ از آن زمان ۳ سال گذشته و من اگر بگویم که در بیرون و در کنگره ۳۶۰ درجه تغییر کردم، دروغ نگفتم و همه اینها را مدیون خداوند، آقای مهندس و راهنمایم هستم.
با توجه به سن کم شما، چه موضوعی در سفر اول باعث شد که در مسیر کنگره۶۰ بمانید و با جدیت و استمرار حرکت کنید تا به جایگاه راهنمایی دست یابید؟
اوایل فقط برای تفریح به کنگره میآمدم که وقت بگذرد و انرژی بگیرم؛ در واقع فقط جزو جمعکنندگان بودم، اما یک روز راهنمایم همسفر فریده در لژیون گفتند: خیلیها در لژیون هنوز در مسیر نیستند و راه خودشان را پیش میبرند؛ این یک تلنگر بزرگ برایم بود، انگار که این جمله فقط برای من گفته شد؛ از آن روز تصمیم گرفتم سریع خدمت بگیرم و اول نیت من از آزمون راهنمایی، فقط آشنا شدن با سوالات بود؛ ولی یکسال و نیم به طور مداوم هر روز صبح بیدار شدم و خواندم؛ من را که اصلا هیچ چیزی نمیتوانست قانع کند که صبح زود بیدار شوم و حتی چیزی بخوانم، انگار فرمان بود که بخوانم، در آزمون شرکت کنم و قبول شوم؛ زیرا هرچیزی زمانی دارد و زمان خدمت من به بندههای راستین خداوند الان بود. خدا را با تمام وجودم بابت این فرصت خدمت شکر میکنم.
استاد امین میفرمایند: "تجربه تاریکیها و خروج از آن برای انسان یک سرمایه محسوب میشود." لطفا برداشت خود را از این جمله بفرمایید.
تقریبا قبل از ورود به کنگره۶۰ و زمانیکه در حال تجربه یک تاریکی هستیم، حال خوبی نداریم و هرچقدر به ما بگویند که این یک سرمایه برای تو است، نمیپذیریم؛ من دقیقا همینطور بودم و با کمک راهنماییهای همسفر فریده توانستم از آن تاریکی خارج شوم و با تجربه آن تاریکی اعتماد بهنفس و خودشناسی بیشتری کسب کنم، اعتماد و محبت بیشتری به خودم بکنم؛ توانستم حس رها شدگی و وابستگی که درونم بود را نسبتا کنار بگذارم و دختر مستقل و موفقی شوم و اگر آن تاریکی نبود، من هرگز نه وارد کنگره میشدم نه راهنما میشدم تا به دیگران و خودم کمک کنم، پس آن تاریکی سرمایه بزرگی برای من بود و با این نوع نگاه، دیگر هیچ حس بدی نسبت به آن تجربه ندارم.

با توجه به اعلام دنوری در لژیون سردار، چه تغییری در صور پنهان شما ایجاد شد که به این تصمیم رسیدید و چگونه توانستید ظرفیت خود را افزایش دهید؟
یکی از برکاتی که عضویت در لژیون سردار برای من داشت، این بود که توانستم با وجود کنگره و دانشگاهم، یک شغل مناسب پیدا کنم و با خودم گفتم این پولی که به من هر ماه واریز میشود، برکت کنگره است؛ پس چرا من برای خودم آن را خرج کنم؟ بنابراین تصمیم گرفتم که امسال جایگاه دنوری را تجربه کنم؛ انشاءالله روزی آنقدر برکت بیاید تا بتوانم بهزودی جایگاه پهلوانی را نیز تجربه کنم. طبق سخنان راهنمایم: بهجای اینکه بخواهیم بچههای کار و یا فرزندانی که بد سرپرست هستند را کمک کنیم، بیاییم این هزینه را به کنگره۶۰ بدهیم تا پدر آن فرزند بتواند، درمان و احیا شود و خودش فرزندش را حمایت کند؛ چه حسی از این قشنگتر است.
شما بهعنوان یک راهنما، فکر میکنید که چطور میتوانید به تازهوارد و رهجو، انرژی و انگیزه برای شروع حرکت را بدهید؟
در ابتدا با توجه به الگوهایی که در کنگره۶۰ وجود دارد، برای اینکه او امیدوار و حالش خوب شود، به او این امید را میدهم که افرادی وجود داشتند که وضعیتشان چندین برابر از مسافرت بدتر بوده و الان به لطف خداوند، حال خودش و کل خانوادهاش خوب است و در حال خدمت و عشق ورزیدن به کنگره هستند؛ همچنین به او قول میدهم که در این سفر، هرچقدر فراز و نشیب داشته باشد، من پشتش هستم و کمکش میکنم تا مشکلات یکییکی از راهش برداشته شود و به حال خوش برسد؛ فقط شرطش این است که امیدش را از دست ندهد و با هرگونه سختی که وجود دارد، حضور داشته باشد و آموزشها را دنبال کند.
قطعا برای هر انسانی در مسیر حرکت به سمت ارزشها، چالشهایی وجود دارد؛ شما چگونه از این چالشها برای حرکت بهتر خود بهره گرفتید؟
زمانیکه در سایت خدمت میکردم و در اوایل خدمت نگهبانی، آنقدر چالش برایم ایجاد میشد که چند بار با بغض به خانه برگشتم و دائما از رفتار دیگران پیش راهنمایم گله میکردم و او به من گفت که در حاشیه نروم و هدف از خدمت چیز دیگری است؛ تصمیم گرفتم تمرین کنم تا همه نوع تایپ شخصیتی افراد را بپذیرم و تمرکزم فقط روی خدمتم باشد؛ این پذیرش باعث شد تا در همه نوع مسائل، ذرهذره بتوانم انواع تایپهای شخصیت را بپذیرم و درکشان کنم.
لطفا بفرمایید، چشمانداز و هدفی که در کنگره۶۰ برای خود ترسیم کردهاید چیست؟
قطعا دوست دارم دکترای روانشناسی را بگیرم، جزو یکی از اساتید دانشگاه کنگره۶۰ شوم و به لژیون پزشکان ملحق شوم؛ اگر خداوند به من فرصت دهد، تمام تلاش خود را برای رسیدن به این جایگاهها میکنم.
در آخر لطفا حس خود را در مورد هر کدام از کلمات زیر بهصورت کوتاه بفرمایید.
راهنما: مادری که با عقلش برای فرزندان خود تصمیم میگیرد.
خدمت: تزکیه، پالایش سریع و سخت درونی است.
قدردانی: قلبها را به یکدیگر متصل میکند.
مهندس دژاکام: معنای واقعی وادی چهاردهم است.
کلام پایانی:
در پایان از راهنما همسفر مبینا تشکر میکنیم که تجربیات گرانبهایشان را در اختیار ما قرار دادند. وادی یازدهم به ما یادآوری میکند که آنچه انسان را زنده و پویا نگه میدارد، حرکت در مسیر ارزشها است؛ اگر دانایی به عمل تبدیل شود و خدمت در زندگی جاری گردد، انسان نهتنها حال خودش را خوب میکند، بلکه حال جهان اطرافش را نیز تغییر میدهد. چشمههای جوشان میمانند چون میبخشند؛ و هرچه بخشش بیشتر شود، مسیر رسیدن به اقیانوس هموارتر خواهد شد.
طراحان سوال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم) و همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون چهارم)
تنظیم: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون بیستوششم)
ویرایش و ثبت: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون بیستوپنجم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
205