نهمین جلسه از دوره سی ونهم از سری کارگاه های آموزشی، عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی فردوسی مشهد، با استادی راهنمای محترم مسافر حسین، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر جلال با دستور جلسه "در کنگره 60 چگونه قدردانی میکنیم؟" پنجشنبه 27 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱6:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر خداوند را شاکرم که در این جلسه شرکت کردم امروز دستور جلسه شامل دو قسمت میباشد یکی چگونه از کنگره قدردانی کنیم و دیگری تولد یک سال رهایی مسافر محمدعلی بخش اول قدردانی از کنگره حال چگونه ما از کنگره قدردانی کنیم باید بدانیم چه درهایی در کنگره به رویمان بازمی شود در مرحلهٔ اول از مال دنیا تاریکی و ضد ارزشها را انتخاب کردم که در اول یک انسان آزاد بودم ولی ناگهانی خودم را در بدترین خرابی و انزوا دیدم که در کوچکترین زمان دنبال تخریب و مصرف بودم هرچقدر زمان میگذشت من در باتلاق فرومیرفتم و در تنگنای سیاهی قرار گرفتم نمیدانم چه گذشت و عملی انجام دادم که کنگره سر راهم قرار گرفت که در زمان مصرف مواد بامن خیلی انس گرفته بود و در کنگره باید برای جدایی و ترک مواد درمان میشدم در اوایل سفر به قول آقای مهندس ما در زمان مصرف چه آبادانی هایی را به خرابه تبدیل کردیم ولی فرمانی به من گفت که صبر کن و همه این خرابیها تبدیل به آبادانی میشود، بعداز ماندنم خیلی حالم بهتر شد و روزبهروز بهتر و بهتر میشد ولی مشکلاتی داشتم که بااینحال خوب اثری در من نگذاشت و در تمام عمر زندگی من خیلی از موارد برای من موشکافانه باز میشد و در کنگره این نگاه تغییر کرد و مسئولیت من زیادتر شد و تمام زندگی من ختم به کنگره گردید و یک مطلب است که من از کنگره همیشه باید قدردان باشم و در کنگره مردانی از جنس معرفت و عشق هستند که آمدند به ما کمک کنند که ما به حال خوب برسیم و نمونه یک انسان خدمت گزار محمدعلی است که امروز شاهد جشن تولدش هستیم که ایشان در کنگره خدمت کرد و خدمتگزاری واقعی است که در همان ابتدای ورود بچه ها و دم درب ورودی با آغوش باز و روی گشاده می ایستد و عشق و محبتش را نثارشان می کند ، من به عنوان راهنما فقط چراغ را کنارش گرفتم و خودش خواست، حرکت کرد و راه را آمد تا به اینجا رسید، تا اکنون بتواند اولین سال رهایی خود را جشن بگیرد و این حال خوب را به خودش و خانواده محترمشان و همسفرش و راهنمایی همسفرش تبریک میگوییم و در آخر خودتان و محمدعلی را تشویق کنید .
ممنون و سپاس که به صحبتهای من گوش دادید .

تولد یکسال رهایی مسافر محمد علی

سخنان راهنمای مسافر:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر، اولازهمه از انرژی مثبت همهٔ دوستان سپاسگزارم. محمدعلی در بدو ورود به کنگره همانند تمامی شما عزیزان کوله باری از درد و رنج را با خود حمل مینمود اما بهاصطلاح بندهای کفش خود را سفت کرده بود و با تمام قوا آمادهٔ سفر در این مسیر بود. مشکل محمدعلی زمانی بود که راهحلی وجود نداشت و پس از حضور در کنگره 60 متوجه شد که درمان بیماری اعتیاد چقدر میتواند راحت و ممکن باشد، وی تمام عزم خود را جزم نمود و تمرکز خود را روی درست سفر کردن و نوشتن سی دی گذاشت، البته که در ابتدای راه برایشان مقداری سخت بود اما بهمرور ایشان و دوست هم لژیونیشان حسین آقا، توانستند حدود صد و هفتاد یا صد و هشتاد سی دی بنویسند و من بهعنوان راهنما از ایشان آموزش گرفتم و همچنین عشق و قدردانی بیمنت و بدون توقع محمدعلی به اعضای کنگره 60 و مسافران بنده را تحت تأثیر قرار میداد و از نحوهٔ سفر این عزیز به این پی بردم که بزرگترین هدف در این مسیر آموزش گرفتن میباشد و ممکن هست من راهنما از یک تازهوارد عقبتر باشم، خودتان را تشویق بفرمایید متشکرم که به صحبتهایم توجه فرمودید.

سخنان مسافر:
سلام دوستان محمدعلی هستم یک مسافر، در ابتدا باید عرض کنم خداوند هیچ پدری را شرمنده زن و بچهاش و خانوادهاش نکند، خداوند را شاکرم که این راه را برای من نمایان کرد و از آقای مهندس، خانواده محترمشان، راهنمای عزیزم، مرزبانان، ایجنت محترم، اکبر آقای راشکی که بنده را پذیرش کردند ، همسفرانم و تمامی شما دوستان تشکر میکنم و مدیون همهٔ شما میباشم. واقعاً امروز برای من روز بزرگ و خاصی میباشد و انرژی تمامی شما عزیزان بر من چیره شده، قدر خودتان را بدانید و هنوز باورم نمیشود که در این جایگاه حضور دارم، من روزی که پا در کنگرهٔ 60 گذاشتم حال بسیار خرابی داشتم و متوجه بسیاری از اتفاقات پیرامون خود نبودم اما کمکم همهچیز با حمایت همسفرانم و همهٔ شما دوستان، درست شد. ممنونم از اینکه به صحبتهای من توجه فرمودید.

سخنان همسفر رضا :
سلام دوستان رضا هستم یک همسفر، از خداوند متعال، راهنمای محترم پدرم و همگی تشکر میکنم و خدا را شاکرم که پدرم در این جایگاه حضور دارد. خودتان را تشویق بفرمایید، ممنونم.
سخنان راهنمای همسفر زهرا :
سلام دوستان نرگس هستم یک همسفر، خدا را شاکر و سپاسگزارم که بهواسطهٔ خانم زهرای عزیز در این جایگاه قرار گرفتم و این تولد یک سال رهایی را به آقای محمدعلی، راهنمای محترمشان، همسفران عزیزشان وهمه شما تبریک عرض میکنم و امیدوارم همواره از خدمتگزاران کنگره ۶۰ باقی بمانند و بتوانیم جشن آزادمردی را برای ایشان جشن بگیریم. یکی از ویژگیهای زهرای عزیز فرمانبرداری بود و هرکس در کنگره ۶۰ فرمانبردار باشد، به سعادت و رهایی میرسد زیرا کسی که درگیر تاریکی شده، حسهایش دچار نقص و اشکال شده است، زهرا هم از این قضیه مستثنا نبود و برخلاف تصور من توانست تمام طول سفر را بهخوبی طی کند و از آموزشهای کنگره در جایجای زندگی خود استفاده کند. انشا الله که در آینده بتواند به درجهٔ راهنمایی کنگره ۶۰ برسد، خیلی متشکرم که به صحبتهای من گوش کردید.
سخنان همسفر زهرا :
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر، خدا را بابت جایگاهی که به من اعطا نمود شکر میکنم و امیدوارم تمامی شما عزیزان به این جایگاه برسید و از آقای مهندس، خانواده محترمشان، راهنمای خودم و راهنمای مسافرم و تمامی کسانی که در این راه زحمت میکشند سپاسگزارم، هیچوقت فکر نمیکردم مسافرم تا انتها این مسیر را بهسلامتی طی کند، اما به لطف خداوند و یاری شما عزیزان به این مهم رسید، از همگی شما ممنونم.
سخنان همسفر زینب :
سلام دوستان زینب هستم یک همسفر، از آقای مهندس، راهنمایان پدر و مادرم، تمامی خدمتگزاران و پدرم تشکر میکنم و باید پدرم بداند که در این راه قهرمان زندگی من شده و هست والان به ایشان می گویم که پدرم به افتخار میکنم، زیرا توانست سرنوشت خانوادهٔ مارا تغییر دهد، عاشقتم پدر جان.
تایپ: مسافر مرتضی لژیون دوم و مسافر جهان لژیون چهارم
ویرایش: مسافر علیرضا لژیون پنجم
تصویر: مسافر فرهاد لژیون پنجم
تنظیم و ارسال : مسافر علی لژیون هجدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
191