شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کَفَت بیرون کند
شکر؛ یعنی تشکر کردن، تشکر از خداوند بزرگ به خاطر نعمتهایی که به ما داده است. وقتی کسی به ما کمک میکند باید قدردان او باشیم و به او و خود حس خوب بدهیم. تشکر و قدردانی باعث افزایش اعتماد به نفس میشود و مانند قانون عمل میکند، بنابراین باید همیشه قدردان و سپاسگزار کسانی باشیم که برای ما کاری انجام میدهند و زحمت میکشند. با بخشیدن و مهربانی، علم و دانش، گفتار و کلاممان میتوانیم به دیگران خدمت کنیم و از آنها قدردانی کنیم. مانند کنگره ۶۰ که جناب مهندس و خانواده بزرگوارشان در این راه خدمات زیادی انجام داده و ما را از تاریکی به سمت روشنایی هدایت کردند.
از جناب مهندس و همه خدمتگزاران بهخصوص راهنمای عزیز خودم خانم فاطمه، از مرزبانان و ایجنت شعبه و دیدهبانان عزیز و همه کسانی که برای حال خوش ما خدمت میکنند بهترینها را آرزومندم. امیدوارم با علمی که در کنگره به دست میآورم بتوانم خدمتگزار واقعی کنگره باشم و این خدمات را جبران کنم. برای تشکر و قدردانی؛ ابتدا باید از خداوند سپاسگزار باشیم، زمانی که من بتوانم از خداوند به خاطر آن همه نعمات سپاسگزاری کنم قطعاً میتوانم از همه هستی سپاسگزاری کنم. پلههای رسیدن به عشقِ خالق؛ عشقِ بلاعوض به مخلوقین خداوند است، چون خداوند مالک تمام هستی و تمام انسانهاست. انسانهایی سپاسگزارند که عاشقند؛ هر وقت ظرفیت بخشش در درون من به وجود بیاید ظرفیت سپاسگزاری نیز به وجود خواهد آمد.
زمانی میتوانم قدردان کنگره ۶۰ باشم؛ که با قوانین کنگره پیش بروم. برای مثال حرمتها را رعایت کنم و علم خود را بالا ببرم، همیشه سپاسگزار باشم و همچنین با آموزشها و عملی کردن آنها، در جهت جهانی شدن کنگره۶۰ قدم بردارم. چون کنگره هیچ نیازی به ما ندارد، ولی ما به آن نیاز داریم. شکرگزاری و قدردانی؛ یکی از موضوعات مهمی است که در فرهنگ ما و دیگر فرهنگها دارای اهمیت خاصی است و دارای مراسم و آیین مخصوص به خود است. اولین برداشت از مفهوم شکرگزاری؛ تشکر، سپاس و قدردانی است. اما تشکر و سپاس از چه کسی؟ از خداوندی که نعمتهای بسیاری به ما داده و ما را از نیستی و عدم به هستی و حیات آورده؛ همان طور که آقای مهندس در کتاب حال خوش میفرماید، بودن بزرگترین نعمت خداوند است. قدرت مطلق؛ جسم و اندام بسیار پیشرفتهای به ما داده است. انسان؛ تنها موجودی است که روی دو پای خود راه میرود و بیشترین تعادل فیزیکی دارد، ما تنها موجودی هستیم که همزمان چند تا کار را با هم انجام میدهیم. برای مثال موزیک گوش میدهیم و صحبت میکنیم و همچنین چیزی میخوریم و خیلی کارهای دیگر که سایر موجودات نمیتوانند انجام دهند.
تنها موجودی هستیم که در هر شرایط آب وهوایی زمین؛ زندگی میکنیم، از سرمای کشنده قطب تا مناطق قارهای و استوایی و جنگلهای انبوه با گرمای شدید در اعماق اقیانوس تا ایستگاههای فضایی. تنها موجوداتی هستیم که میتوانیم از تمام خوراکیهای گیاهی و غیر گیاهی استفاده کنیم. انسان؛ زیباترین و پیشرفتهترین فیزیک و اندام را در بین جانداران دارد، زیباترین پوست و زیباترین اندام، زیباترین چشم و صورت و همچنین زیباییهای منحصر به فرد بسیار دیگر. گذشته از همه اینها، انسان قدرتی مافوق تمام موجودات دارد وآن قدرت و ویژگی خاص؛ روح است که خداوند از وجود خودش در انسان دمیده است. به انسان؛ قدرت اختیار و تفکر، اندیشه و حس را داده تا انسان بتواند مسیر زندگی خود را آنگونه که خودش دوست دارد انتخاب کند، در صورتی که سایر موجودات؛ در یک برنامه از پیش تعیین شده زندگی میکنند. همه خلاصهای از نعمتهای خداوند است که به ما داده شده است؛ اما تعداد کمی از انسانها هستند که قدر این داشتهها را میدانند و بسیارند انسانهایی که با تفکر و جهانبینی نادرست نه تنها قدر این نعمات را نمیدانند، بلکه با سرعت تمام در جهت تخریب و نابودی آن حرکت میکنند.
اگر انسان با تمام این زیباییها در صراط مستقیم نباشد و به طرف ضدارزشها حرکت کند؛ تمام زیباییهایش به زشتی تبدیل میشود و زشتترین مخلوق خداوند میشود. پس رمز این زیبایی، انسان بودن در صراط مستقیم و حرکت به طرف ارزشها و دوری از ضد ارزشهاست. خدا نکند انسانی ناسپاس و ناشکر باشد؛ زیرا که سیستم روزگار و کائنات داشتههای او را که برایش ارزشی قائل نیست یکبهیک از او میگیرد. تا زمانی که یاد بگیرد سپاسگزار داشتههای خود باشد. برای خداوند؛ خیلی مهم است که ما چگونه با دادههای اوبرخورد میکنیم، اگر سپاسگزار داشتههای خود باشیم خداوند به آنها برکت میدهد و بیشتر میشود و اگر ناسپاس باشیم آن را از ما پس میگیرد. اگر زمانی مسافرمان مصرف کننده بود و ما آرزوی درمان و رهایی و سلامتی اورا داشتیم؛ حالا که به سلامتی رسیده آیا شکرگزار خداوند هستیم؟ آیا فقط با یک کلمه خدایا شکرت میتوانیم، کارهایی که خداوند برای ما کرده جبران کنیم.
اصولا هر کاری که خداوند بخواهد برای ما انجام بدهد از طریق انسانهای دیگر اتفاق میافتد؛ انسانهای بیشماری، مانند مربی و معلم و همچنین استاد و راهنما. آیا نباید از آنها قدردانی و تشکر کنیم؟ آیا از مرزبانان نمایندگی که بسیار زحمت میکشند تا ما در امنیت و آرامش کامل سفر کنیم و به رهایی برسیم قدردانی میکنیم، آیا از دیدهبانان کنگره که در شاخههای مختلف خدمت میکنند تا کنگره بدون کوچکترین وقفه به کار خود ادامه بدهد و یا از نگهبان کنگره ۶۰ که بنیان صفرتاصد کنگره هستند و کنگره را پایهگذاری کردهاند و هر آنچه در کنگره به دست آوردهایم به واسطه اوست قدردانی میکنیم؟ اگر جوابمان برای هرکدام از اینها مثبت است باید بدانیم که الفبای قدردانی را آموختهایم و شکرگزاریمان از قدرت مطلق مورد قبول واقع شده است.
در زندگی؛ لحظات و رویدادهایی وجود دارد که در زیبایی آن هیچ شک و تردیدی نیست و آن لحظهای است که در حال قدردانی و تشکر از خداوند و مخلوق خداوند هستیم. انسانی که در صراط مستقیم و پیرو قوانین الهیِ انسانی است، میتواند از تاریکی عبور کند و به بهشت، سلامتی و زندگی و همچنین روشنایی برسد. همه ما میدانیم که تشکر و قدردانی در کنگره با دادن پاکت انجام میشود؛ این رسم بسیار خوبی است که با تدبیر بنیان کنگره۶۰ انجام میشود. در کنگره ۶۰؛ در مناسبتهای خاص مانند هفته راهنما و همسفر، هفته ایجنت و مرزبان و همچنین همسفر و هفته دیدهبان از این عزیزان که تلاش میکنند سفراولیها و تازهواردین به راحتی پذیرش شوند و به درمان و رهایی برسند با اهدای پاکت قدردانی میکنیم.
وقتی یک سفراولی خوب سفر میکند، سیدیهایش را مینویسد و برنامهای که به او داده میشود را درست انجام میدهد و همچنین به حرف راهنمایش گوش میدهد یعنی قدردانی. وقتی من یاد میگیرم که روی آموزشهای کنگره تفکر و در زندگی کاربردی کنم و یا وقتی به موقع در کنگره حضور دارم و خدمت میکنم و صبح زود بیدار میشوم و صبح جمعه به ورزش میروم؛ این یعنی قدردانی. وقتی حرمت کنگره را خوب گوش میدهم وبه آن عمل میکنم و یا وقتی محبت را در وجود خودم جاری میکنم وآن را به دیگران هدیه میدهم این یعنی قدردانی. وقتی بدانم برای نجات یک انسان باید کمک مالی داشته باشم و تمام تلاشم را انجام میدهم تا گوشهای از کار را بگیرم و در جشن گلریزان شرکت میکنم، این یعنی قدردانی.
وقتی با تغییر خودم باعث شوم که اطرافیانم احساس آرامش کنند و با دیدن حال خوب من، کنگره را بشناسند این هم یعنی قدردانی. من چگونه میتوانم از جایی که هنوز از آن دریافت میکنم قدردانی کنم؛ مگر اینکه یاد بگیرم انسان باشم و به انسانهای دیگر گمک کنم.
نویسنده: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
عکس: همسفر عسل رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون نهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی خلیجفارس بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
93