English Version
This Site Is Available In English

ناسپاسی فراموشی نعمت‌هاست

ناسپاسی فراموشی نعمت‌هاست

وقتی واژه‌ی "قدردانی" در کنگره۶۰ بر زبان می‌آید، تنها یک رسم ادبی یا اجتماعی نیست؛ اینجا، قدردانی یک کار حیاتی است. مهندس دژاکام به ما آموخت که اعتیاد، نفس‌ها را برید، قدردانی، نفس‌های تازه‌ای است که خودمان به کالبد زندگی‌مان بازمی‌گردانیم.
قدردانی در اینجا از جنس بازشناسی است اول، بازشناسی نعمتِ بودن، آن‌قدر در تاریکی اعتیاد فرو رفته بودیم که بودن ساده‌مان را فراموش کرده بودیم؛ قدردانی، یادآوریِ این معجزه‌ی نخستین است: من هستم، من زنده‌ام. من اینجا ایستاده‌ام.
سپس، بازشناسی مسیر. ما راه را گم کرده بودیم. کسی آمد و چراغی روشن کرد: راهنما، کنگره، نگهبان. قدردانی، همان نگاهی است که به چراغ‌داران راه می‌اندازیم و می‌گوییم: نورت را دیدم.
اما عمیق‌ترین لایه: قدردانی در کنگره۶۰، یک اصل تعادل‌بخش است. اعتیاد، همیشه گرفتن بود، بدون دادن. رابطه‌ی یک‌سویه با دنیا. قدردانی، اولین قدم برای شکستن این الگوی مخرب است. یعنی من می‌فهمم که چیزی دریافت کرده‌ام و این دریافت مرا موظف می‌کند، موظف به احترام، احترام به جسمی که نعمت است، به راهنمایی که هدیه داد، به فضایی که در آن نفس می‌کشم و اینجاست که رسمِ پاکت از یک عمل مادی فراتر می‌رود.
این پاکت، یک نماد است. نماد آگاهی از بدهکاریِ مثبت. من بدهکار محبتم، بدهکار راهم، بدهکار زندگی‌ام و این بدهکاری را با کمال میل و شوق ادا می‌کنم. این، ضدِ اعتیاد است. اعتیاد می‌گفت: همه چیز مال من است، بی‌هیچ زحمت. قدردانی می‌گوید: من چیزی را که گرفته‌ام، می‌شناسم و برایش ارزش قائلم.
در نهایت قدردانی یک پُل است، پل از منِ محصور در رنج به سمت مای شریک در نعمت. وقتی در جشن تولدها دست می‌زنیم، وقتی به هم تبریک می‌گوییم، وقتی از مرزبان تشکر می‌کنیم، در حال بافتن تاروپود یک جامعه‌ی انسانی هستیم. جامعه‌ای که بر پایه‌ی دیدار خوبی‌ها بنا شده، نه فراموشی آن‌ها.
احساس نهایی من از این مفهوم قدردانی در کنگره۶۰، آب زلالی است که بر آتش غرور و فراموشی می‌ریزد. غرور را از بین می‌برد و به جایش تواضع را می‌نشاند.
فراموشی نعمت‌ها را می‌زداید و به جایش حافظه‌ی جمعی سپاس را ثبت می‌کند. قدردانی، نفس هوشیار یک مسافر است در مسیری که هر قدمش، هدیه‌ای است از سوی کسانی که پیش‌تر این راه را رفته‌اند.
این چرخه‌ی زیبای تقدیر و تشکر، همان چیزی است که کنگره۶۰ را نه یک مؤسسه، که یک خانواده‌ی رهایی‌بخش زنده نگه می‌دارد.

نویسنده: مرزبان همسفر مریم
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دلیجان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .