English Version
This Site Is Available In English

دعای خیر خانواده‌ها بود که خداوند اذن و اجازه ورود ما را به کنگره داد

دعای خیر خانواده‌ها بود که خداوند اذن و اجازه ورود ما را به کنگره داد

جلسه هفتم از دوره چهل‌ و چهارم جلسات آموزشی‌ خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی راهنما مسافر حجت نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر حسن  با دستور جلسه " در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی کنیم " در روز یک‌شنبه 23 آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.

سلام دوستان حجت هستم یک مسافر؛
خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که قسمت من شد امروز در خدمت شما عزیزان باشم و از شما آموزش بگیرم، همچنین از لژیون تازه واردین و لژیون مرزبانی تشکر می‌کنم که اجازه این خدمت را به من دادند
اما در مورد دستور جلسه در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی کنیم،خداوند بزرگ یک روز انسان را آفرید و پس از آفرینش انسان به خود گفت و تبارک الله احسن الخالقین،حال ما انسانی که خداوند به بهترین شکل ممکن آفرید دو دستی تقدیم نیروهای منفی کردیم و نیروهای منفی نیز ما انسان‌ها را نابود کردند، دعای خیر خانواده‌ها بود که خداوند اذن و اجازه ورود ما را به کنگره داد،خداوند را شکر می‌کنم که از روزی که وارد کنگره شده ام تا الان خیلی تغییر کرده ام از لحاظ وزن و قیافه اصلاً با روز اول قابل مقایسه نیستم و تمام این‌ها را من از کنگره ۶۰ دارم،حالا می‌گوید در کنگره ۶۰ چگونه می‌توانیم قدردانی کنیم؟من روز اولی که وارد کنگره شدم با چندین مریضی آمدم ولی الان خدا را شکر هیچ مشکلی ندارم و حالم خوب است و این حال خوب را با هیچ چیز عوض نمی‌کنم،در کنگره ۶۰ در سال ما حدود ۵۰ دستور جلسه هفتگی داریم که به ما آموزش می‌دهند که بتوانیم در زندگی خود به دیگران خدمت کنیم و بتوانیم زیبایی‌هایی که خداوند به ما داده را ببینیم،خداوند افتخار خدمت کردن را به ما داده است،آیا این خدمتی که ما داریم انجام می‌دهیم واقعا خدمت به انسان‌هاست یا خیانت است؟ما با آموزش‌هایی که در  کنگره گرفته‌ایم کسانی که برای درمان به کنگره می‌آیند را به چه چشمی نگاه می‌کنیم؟آیا خودمان را خادم و خدمتگزار آنها می‌بینیم؟یا خودمان را آقا و سرور آنها می‌بینیم؟من روز اول که وارد کنگره شدم حال بسیار خرابی داشتم ولی با آموزش‌های کنگره ۶۰ و برخورد خدمتگزاران و مسئولین کنگره خدا را شکر الان حالم خیلی خوب است،من قبلاً نیز می‌گفتم خدا را شکر ولی خدا را الکی شکر میکردم ،یا به قول بازاری‌ها بی‌مایه فطیر است،در کنگره ۶۰ با آموزش‌هایی که جناب مهندس به ما می‌دهند ما می‌بینیم که چگونه خدمتگزاران برای ما زحمت می‌کشند و می‌بینیم که چه کسی من را از ظلمت و تاریکی به اینجا رساند و در راس باید از جناب مهندس تشکر کنیم و بعد از دیده بانان و همچنین از راهنمای خوبمان تشکر کنیم و مرزبان‌های عزیز که این جایگاه را برای ما فراهم می‌کنند تا ما بیاییم و به راحتی درمان شویم،در کنگره ۶۰ ما باید از ته دل تشکر کنیم یعنی اینجایی که این حال خوش رو به ما داده است باید قلباً دوست داشته باشیم و همچنین با زبان نیز باید بگوییم و تشکر کنیم از همه کسانی که برای درمان ما زحمت می‌کشند، و در نهایت با آموزش‌هایی که گرفتم باید با پاکت دادن قدردانی کنم کسانی که فکر می‌کنند که با دادن پاکت به کنگره کمک می‌کنند سخت در اشتباه هستند کمک نیست کنگره نیازی به کمک من ندارد من نیاز دارم که با کنگره زندگی خود را بسازم فرقی هم نمی‌کند سردار باشد یا دنور یا پهلوان باشد همگی نیاز داریم و یک سری انسان بودند که در کنگره بذر این را کاشته‌اند که ما به درمان و حال خوش برسیم و من نیز باید یک آجر بگذارم و بتوانم دست بقیه انسان‌ها را بگیرم و کمک کنم،و خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم برای وقتی که در اختیار من گذاشته که دست انسان‌هایی که نیاز دارند را بگیرم و یک بذر مفید برای کنگره ۶۰ باشم، از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید سپاسگزارم.

تایپ مطلب: مسافر عمران
ویرایش مطلب: مسافر میلاد
عکاس‌: راهنما مسافر حجت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .