English Version
This Site Is Available In English

قدرشناسی پس از تجربه رنج

قدرشناسی پس از تجربه رنج

یازدهمین جلسه از دور سیزدهم سری کارگاههای آموزشی ، خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی گوجان با استادی : مرزبان خبری مسافر ابوالقاسم ، نگهبانی مسافر یاسر و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه: «در کنگره 60 چگونه قدردانی می کنیم؟» روز یکشنبه  23  آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود .

خلاصه سخنان استاد:

سپاسگزار خداوندم که توفیق داد امروز در این جایگاه باشم و آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز: «در کنگره 60 چگونه قدردانی می کنیم؟» کلمه «قدر» به معنای ارزش و مقدار هر چیز است. انسان از طریق محرومیت از یک نعمت است که به ارزشِ داشتنِ آن پی می‌برد. اگر خلاف موقعیتی را که اکنون در آن قرار داریم تجربه نکرده باشیم، قدر موقعیت فعلی را نخواهیم دانست. بنابراین لازم است با دقت بررسی کنیم که ضدّ این جایگاهی که امروز در آن هستیم چه بوده است.

از آن‌جا که این موضوع بسیار اهمیت دارد، مطالبی که آماده کرده‌ام بیشتر معطوف به سیستم درمانی کنگره است؛ سیستمی که خود من در آن درمان شدم . این سیستم درمانی، تمامی ابعاد زندگی انسان را در بر می‌گیرد؛ همان‌گونه که گفته می‌شود: جسم، روان و جهان‌بینی. این مقوله شاید در ظاهر ساده به نظر برسد، اما در حقیقت کل زندگی انسان را از بدو تولد تا لحظه‌ای که در آن قرار دارد، شامل می‌شود.

اگر بخواهم از تجربه شخصی خود بگویم، در خصوص درمان‌ها و ترک‌های قبلی، یکی از آن‌ها مسئله کمپ بود. از روی ناآگاهی و جهالت تصمیم گرفتم به کمپ ترک اعتیاد بروم؛ با این تصور که ، ظرف مدت ۲۱ روز کل فرایند درمان را طی می‌کنم و به رهایی می‌رسم، در حالی که این تصور کاملاً ناشی از جهل و ناآگاهی بود.

زمانی که وارد آن‌جا شدم، از همان بدو ورود ، دوستانی که تجربه مشابه دارند حتماً تأیید می‌کنند، نگاه از بالا به پایین و تحقیرآمیز به‌شدت آزاردهنده بود. از لحظه پذیرش، با انسان مانند فردی بازداشت‌شده برخورد می‌شد. وقتی وارد بخش فیزیکی می‌شدی، بدن را عمداً در شرایط درد و رنج قرار می‌دادند. درباره مواد مصرفی، قرص و مسائل دیگر هزاران حرف مطرح می‌کردند.

شرایط بسیار سخت و همراه با تحقیر مداوم بود. کافی بود کوچک‌ترین خطایی صورت بگیرد؛ توهین و تحقیر آغاز می‌شد و در مواردی، فرد را برهنه کرده، خیس می‌کردند و با کمربند بالای سرش می‌ایستادند.در این‌جا معنای این سخن به خوبی روشن می‌شود که «قدر عافیت آن داند که به مصیبتی گرفتار آید». انسان زمانی قدر سلامتی و آرامش را می‌فهمد که مصیبتی را تجربه کرده و دردی را کشیده باشد. تا زمانی که تاریکی شب را لمس نکرده باشیم، هرگز به ارزش روشنایی روز پی نخواهیم برد.

اگر بخواهم مقایسه‌ای با کنگره داشته باشم، زمانی که وارد این مکان مقدس شدم، از همان دمِ در ورودی با روی خوش از من استقبال شد. سه جلسه مشاوره داشتم؛ مشاورانی که واقعاً آگاه، عالم و مسلط به مقوله اعتیاد بودند و دقیقاً می‌دانستند چه باید بگویند. این سه جلسه، هرکدام بر اساس پروتکلی مشخص، هدفمند و حساب‌شده برگزار می‌شد. دوستانی که مشاوره تازه‌واردین را تجربه کرده‌اند، می‌دانند که هر جلسه محتوای خاص خود را دارد و هیچ‌چیز تصادفی نیست.

پس از طی این مرحله، انتخاب راهنما مطرح می‌شود؛ با نهایت احترام و ارزشی که برای فرد قائل می‌شوند، می‌گویند راهنما را بر اساس حس خود انتخاب کن. راهنما انتخاب می‌شود، درمان آغاز می‌گردد و فرد وارد مسیر رژیم دارویی می‌شود. اگر گفته شود: «راهنما، کمی احساس خماری دارم»، با آرامش پاسخ داده می‌شود که دارو را کمی بالا ببریم. اگر احساس شود دارو زیاد است، به‌راحتی تنظیم می‌شود. همه‌چیز در کمال آرامش پیش می‌رود.

به این ترتیب، جسم به‌گونه‌ای بازسازی می‌شود که فرد نه احساس خماری دارد، نه ناراحتی و نه خلأ جسمی. در کنار آن، بحث روان مطرح است؛ شرکت منظم در جلسات، مشارکت فعال و انجام کارهایی که برای ترمیم روان لازم است. سپس بحث جهان‌بینی قرار دارد که همه با آن آشنا هستید؛ سی‌دی‌هایی که هر هفته با علم روز دنیا، دقیق و به‌روز ارائه می‌شود. همین امر باعث شده است که این روش درمانی، در سطح جهانی، کاملاً منحصربه‌فرد باشد؛ به‌گونه‌ای که در هیچ جای دنیا درمانی با این شیوه و ساختار یافت نمی‌شود.

اگر من آن تاریکی‌ها را تجربه نکرده بودم جدای از کمپ، ترک های مکرر در خانه، چهل شب نخوابیدن، دست‌وپا زدن، به بن‌بست رسیدن خانواده، حتی رسیدن آن‌ها به اوج ناامیدی و افکار خطرناک چگونه می‌توانستم قدر این جایگاه را بدانم؟ اگر آن دردها و آن لحظات را فراموش کنم، کجا می‌خواهم بروم که بتوانم درمان واقعی را تجربه کنم؟

این روش درمانی آن‌قدر آرام و تدریجی است که ممکن است با گذر زمان، انسان دچار فراموشی شود. به‌ویژه افرادی که مانند خود من درمان شده‌اند و یک یا دو سال در این سیستم باقی مانده‌اند، باید بسیار مراقب باشند؛ همان‌گونه که در پیام سفر دوم تأکید می‌شود، دچار سرمستی و حقه فراموشی نشوند. من باید مراقب خودم باشم و فراموش نکنم که این شرایط خوب، چگونه و از کجا به دست آمده است.یکی از بزرگ‌ترین کارهایی که کنگره در حق ما انجام داده، این است که صفت‌های گذشته را از ما برداشته است. برخلاف بسیاری از انجمن‌ها که همچنان از لفظ «معتاد» استفاده می‌کنند، کنگره این برچسب را از روی ما برداشته و نیازی نیست فرد ضعف گذشته خود را تا ابد یدک بکشد. این نیز یکی از ارزش‌های بزرگ کنگره است و یادآور آن است که باید بیش از پیش قدر این موقعیت را بدانیم.بیش از این، صحبتی ندارم خودتان را تشویق کنید.

 

نگارش، ویرایش، تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر ابوالقاسم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .