سومین جلسه از دوره هجدهم سری کارگاههای خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان مشهد به نگهبانی مسافر جواد، به استادی حسین و دبیری مسافر علی اصغر با دستور جلسه «در کنگره 60چگونه قدردانی کنیم» یکشنبه 23 آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز شد.
سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر؛ خدا را شاکرم که مرا از قعر ظلمات به نور و روشنایی رهنمون کرد و اکنون که در این جایگاه قرار گرفته ام هرگز نباید فراموش کنم که چه راهی را طی کرده ام که نتیجه آن اکنون است. این مطالب را گفتم که بدانید درست است خاطره مصرف مواد از ذهن کاملا ناپدید نشده اما کمرنگ شده و درگیر آن نیستم و نیاز به مصرف مواد برای ادامه زندگی را حس نمی کنم. این شکرگزاری باید در تمام ارکان زندگی من جاری باشد و مختص به مکان و زمان نباشد. هر لحظه از خداوند سپاسگزار باشم که این شادی و این همه نعمت که پیرامون من است را به من هدیه کرد. گاهی اوقات نعمتی را داریم اما متوجه و قدردان آن نیستیم بعنوان مثال من سالها به ریه های خود با مصرف دخانیات و سیگار آسیب زده ام چون نمی دانستم؛ آگاهی لازم را نداشته و جسم خودم را دوست نداشتم. توجهی به تخریب دراز مدت آن نداشته و لذت لحظه ای را به سلامتی و طول عمر ترجیح می دادم! از خانواده و از خودم قدردان هستم که این مسیر را با جرات و شجاعت انتخاب کرده و ادامه دادم تا به رهایی رسیدم. تشکر کردن میتواند از خانواده، از یک دوست و یا از هستی بخاطر اینهمه زیبایی و نعمتی که در اطراف ما هست باشد. شاید من اصلا متوجه این نعمتها نباشم و به سادگی از کنار آنها عبور کنم.

ما در کنگره به سه روش قدر دانی میکنیم. اولین قدردانی قلبی؛ یعنی اینکه من عمیقا به روش درمان، به راهنما، به متد آموزشی و به کنگره 60 اعتقاد قلبی داشته باشم و افرادی را که در این راه از من جلوتر هستند و به رهایی و آزادمردی رسیدهاند را ببینم. اینها نمونه بارزی از قدردانی از شیوه های کنگره 60 می باشد. کسانی که با قدم گذاشتن در این مسیر تبدیل به سندی بدون نقص شده اند. دومین روش قدردانی زبانی؛ من بابت محبت افراد از راهنما گرفته تا هم لژیونی هایم، همسرگرفته تا دوستانم، وقتی خوبی میکنند با کلام از آنها تشکر می کنم. توجه و محبت شما را دیدم و حس کردم، از اینکه به من ارزش نهادید، محبت و توجه خودتان را نثارم کردید سپاسگزارم. در سال قبل در زمستان که برف می آمد نیروهای منفی به من القاء کردند شاید اگر بروی تصادف کنی و باعث شدند که نتوانم به کنگره 60 بروم؛ اما با دیدن عکسهای لژیون در فضای مجازی متوجه شدم که راهنمای من از راهی به مراتب دورتر برای انسانهایی که نیازمند درمان بودندخود را به شعبه رسانده است. همه راهنمایان واقعا زمان و انرژی خود را وقف درمان رهجویان می کنند به امید اینکه یک نفر از جمع به رهایی برسد. هر ساختاری دو هدف را دنبال می کند یکی حفظ بقا و دیگری رشد و توسعه فردی. من برای اینکه بتوانم خودم را حفظ کرده و باقی بمانم سعی کردم به درستی سفر کنم و به رهایی برسم. با استفاده از آموزه های کنگره60 با جسم سالم به رشد شخصیتی برسم. بهترین قدردانی این است که وقتی به حال خوب رسیدم احساس مسئولیت کرده و سعی کنم حال خوبم را به دیگران و همنوعان خود منتقل کنم و نهایتا با خدمت گذاری آن را کامل نمایم.
روش قدردانی دیگر این است که در جشن های کنگره 60 شرکت کرده و با تقدیم پاکت مراتب قدردانی خود را بیان کنم. سومین روش قدردانی عملی است که میتواند به صورت مادی و معنوی برگزار شود. در قسمت عملی تنها با خدمت کردن و در قسمت مالی چون بحث ماده و مادیات مطرح است من باید حتما با تقدیم پاکت پول این مهم را انجام دهم.با این اقدام در حقیقت به خودمان ارزش میدهیم. باید با رفتار خود نمایانگر تغییرات در صور آشکار و پنهان باشیم و این تغییرات را به گونه ای جلوه دهیم که دیگران متوجه شوند من دیگر آن مصرف کننده مواد و آن فرد سابق نیستم.افرادی که خدمت نمی کنند و قصد آنرا ندارند نباید به گونه ای عمل کنند که آبروی کنگره60 برود و همواره باید در حفظ شان آن بکوشند. ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
مرزبان خبری: مسافر وحید
تصویربردار: مسافر مسافر محسن
نگارش: مسافر مصطفی لژیون 15
ویرایش و ارسال: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
41