English Version
This Site Is Available In English

اولین مرحله قدردانی ،احترام است

اولین مرحله قدردانی ،احترام است

جلسه ششم از دور بیست و پنجم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دهخدا با استادی مسافر راهنما فرهاد ، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر ابراهیم با دستور جلسه " در کنگره 60 چگونه  قدردانی می کنیم  " در تاریخ 23 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت: ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، فرهاد هستم؛ یک مسافر. اولین موضوع، رعایت احترام بود. پنجشنبه انتخابات داریم و من باید بر اساس معرفت، عدالت و عمل سالم در این شرکت حضور داشته باشم. عمل کردن یعنی اجرای آموزش‌ها؛ یعنی وقتی راهنما چیزی می‌گوید و درمانی صورت می‌گیرد، باید به آن عمل کنم.  موضوع تغییر نگرش در رفتار مطرح شد. آیا عمل می‌کنیم؟ چگونه باید عمل کنیم؟ من همیشه خودم را محور می‌دانستم و دوست داشتم همه کلمات به من برسد، بدون اینکه کاری انجام دهم. وقتی وارد پروسه درمان شدم، راهنما گفت: «شروع کن به مشارکت کردن و خدمت کردن.»  یکی از راه‌ها این است که بفهمم خدمتگزار هستم یا فقط بازیگر. همیشه مثلاً ساعت پنج می‌آمدم و صندلی‌ها آماده چیده شده بود؛ فقط نگاه می‌کردم. اما وقتی خودت وارد بازی می‌شوی، لذتش دوچندان می‌شود. چرا؟ چون متوجه می‌شوی حال خودت کجاست. خدمت کردن باعث می‌شود انسان بفهمد کجا باید کار درست انجام دهد.  اگر این کار را انجام ندهم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

تغییر کردن سخت است، اما افسوس اگر اتفاق نیفتد، سخت‌تر می‌شود. جلوتر رفتم، به کسی گفتم: «الان خوبی؟» گفت: «آره، خدا را شکر.» کمی جلوتر صحبت کرد و گفت: «نه، خوب نیستم، دارم مصرف می‌کنم. می‌خواهم بیایم، چه کار کنم؟»  روی صندلی نشستم و فکر کردم: باید انتقال درست اطلاعات داشته باشم. آنچه از ریشه درختی یاد گرفته‌ام، همان را منتقل کنم. امیدوارم با تأیید خودم بتوانم مسیر زندگی‌ام را عوض کنم. برای اینکه این اتفاق بیفتد، باید از دیوار منیت عبور کنم. مواد مخدر کوچک نمی‌شود، بلکه من کنترل می‌شوم. تا زمانی که کوچک بمانم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد و درمانی هم صورت نمی‌گیرد.  وقتی در جلسه نشستم، صحبت‌ها اتفاق افتاد. حال خوشی که پیدا کردم، با خودم به خانه و جامعه بردم. درمان برای من اتفاق افتاد و حال من خوب شد. امیدوارم همیشه قدردان زحماتی باشم که کشیده می‌شود.  یکی از دوستان اشاره کرد: «وقت داریم، غیر از این. به عنوان سفر، دارو مصرف می‌کنی، اما دیگر مصرف نمی‌کنی.» جلوی آینه دیدم درمانم در حال تغییر است. برای تغییر باید اتفاق بیفتد. همیشه صحبت می‌کردیم که خیلی از موضوعاتی که برای انسان پیش می‌آید، به این دلیل است که در جای درست نیستیم.  وقتی در جلسه کارگاه آموزش نشستم، در سطح کار دیدم. وقتی در خانه بودم، در خودم غرق می‌شدم و اتفاقی نمی‌افتاد. باید باشم، باید با تمام وجودم حضور داشته باشم. برای دست یافتن به هر چیزی، باید با تمام وجودم تلاش کنم.

صدابردار : مسافر فرهاد لژیون 8

عکاس : مسافر ساسان لژیون 4

تایپ،تنظیم،ارسال : مسافر سعید لژیون 3

مرزبان کشیک : مسافر محمد

سایت نمایندگی دهخدا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .