جلسه نهم از دور هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی معدن فیروزه با استادی مسافر محمود و نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟ یکشنبه تاریخ 1404/9/23 ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان محمود هستم یک مسافر
از ایجنت و نگهبان محترم و همینطور راهنمای لژیون یکم سپاسگزارم که اجازه دادند در این جایگاه زیبا باشم تا خدمت کنم. دستور جلسه چگونه در کنگره قدردانی کنیم. جلسه قبل بنیان کنگره ۶۰ بود و به نظر بنده ارتباطی بین این دو جلسه وجود دارد. بنیان به معنای ریشه و اساس درخت کنگره و شاخ و برگهای آنهم همگی ما مسافران هستیم. جناب مهندس زحمات و مشقتهای فراوانی را درراه ایجاد و بنیان کنگره متحمل شدند و به فرموده خود ایشان حتی برای تأمین یک غذای ساده با چالش روبهرو بودند. اما اکنون در نقطهای هستیم که کنگره به شکوفایی رسیده است و کنگره ۶۰ بهترین شعبات و ساختمانها و امکانات را برای پیشبرد اهداف خود در اختیار دارد و نیازی به خارج از مجموعه خود ندارد. پس ما شاهد تغییرات بزرگی بودیم که از روزی که پول کافی برای خرید چند کاسه آش نداشتیم به این نقطه رسیدیم. اگر ما وادیها را کاربردی کنیم متوجه میشویم که اینجا چه اتفاقی افتاده است. از وادی اول که وادی تفکر است تا وادی دوم که به ما یادآوری میکند به هیچ نیستیم. عظمت و خودباوری کنگره در اجرای وادی سوم عملی شده است آنجایی که میگوید باید دانست هیچ مخلوقی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. من اگر به فکر خودم نباشم و روش دی اس تی را اجرا نکنم کاری از دست راهنمای من بر نمیآید. با اجرای این وادیها است که ما به خودباوری میرسیم. راهنما اگر به من مسافر میگوید که در سفر تهران برای قدردانی به جناب مهندس پاکت بدهم معنایش این نیست که ایشان به این مبالغ ناچیز من نیازی داشتهباشند. یا حتی خود راهنما به پاکت من احتیاجی ندارد. راهنما در طی این مدت سفر روزهای متعدد و پرشماری را صرف آموزش و درمان من در لژیون و پارک میکند و اگر بخواهیم ارزشگذاری کنیم بههیچعنوان ما نمیتوانیم گوشهای از زحمات راهنمای خود را جبران کنیم اما این قدردانی به این منظور است که من برای رشد خودم قدردانی را بیاموزم.
جناب مهندس بهراحتی میتوانستند پس از به درمان رسیدن خودشان آزادانه زندگی کنند اما آبروی خود و خانواده خودشان را وسط گذاشتند تا ما را از دردهایمان رها سازند وزندگی کردن بیاموزند. همه ما مصرفکنندگانی که درگیر مواد بودیم. درگیر اضافهوزن بودیم و بسیاری از بندهای دیگری که به دست و پای ما بود. و این جناب مهندس بودند که ما را رها کردند. آیا با تفکر به این موارد نباید قدردان باشیم؟ ما نباید لکنود و ناسپاس باشیم وبر اساس منفعتطلبی و حسابگری رفتار کنیم. بنده پیش از آشنایی و ورود به کنگره بارها اقدام به ترک مواد داشتم و هر بار اعتیاد باقدرت بیشتری به من بازگشت میکرد و همیشه در چنگال اعتیاد اسیر بودم. باید این سؤال را از خودم بکنم که ازچه نقطهای به اینجا رسیدم و به خود تلنگر بزنم و قدردان باشم. من باید قدردانی را در خانواده خودم هم تمرین کنم و بابت یک استکان چای هم از همسر و مادر خود قدردانی کنم. کنگره به من قدردانی را آموزش داد که آن را در همه سطوح زندگی خود کاربردی کنم. ما شاید بد نبودیم اما بلد نبودیم. ما در جهنم اعتیاد هم خود میسوختیم و همخانواده مان در این آتش میسوختند و اکنون با درمان من مسافر همگی این افراد از جهنم خلاصی پیدا کردند و به نظر من درک همین مطلب کافی است که من مسافر تا پایان عمر قدردان کنگره باشم. بنده ابتدا قدردانی را ابتدا به خودم و سپس به همه شما دوستان توصیه میکنم.
ممنونم که سکوت کردید و به صحبتهای من گوش دادید.
عکاس و تایپ: مسافر ابوالفضل
ویراستاری؛ نگارش متن و ارسال خبر: مسافر حسین لژیون دوم
مرزبان کشیک: مسافر اسماعیل
لژیون خدمتگزار: لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
81