English Version
This Site Is Available In English

یادی از بنیان و مسیر روشن کنگره ۶۰

یادی از بنیان و مسیر روشن کنگره ۶۰

نهمین جلسه از دوره پنجاه و نهم از کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶٠، نمايندگي پروين اعتصامي اراک با استادیِ راهنمای محترم مسافر مسعود، نگهباني مسافر امیر و دبیری مسافر منصور با دستورجلسه:
«بنیان کنگره ۶۰»
روز سه‌‌شنبه ۱۸ آذر ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.


سخنان استاد
سلام دوستان، مسعود هستم؛ یک مسافر.
شکرگزار خداوند هستم که اجازه خدمت و حضور در این جایگاه را پیدا کردم. از آقای حمید عزیز برای دعوت به این جایگاه، و از نگهبان و دبیر محترم و همچنین از همه شما عزیزان صمیمانه سپاسگزارم.
ابتدا این هفته را به بنیان کنگره ۶۰، جناب مهندس دژاکام، خانواده محترم ایشان و همه خدمتگزاران کنگره تبریک می‌گویم.
حقیقت این است که چندین بار تلاش کردم مطالبی تنظیم کنم تا امروز ارائه دهم، اما هر بار که شروع می‌کردم، حجم موضوعات و خاطرات زیاد باعث می‌شد نتوانم جمع‌بندی کنم. وقتی می‌خواستم سیطره بیست‌ونه سال تلاش، تجربه و ساختار کنگره را در چند دقیقه توضیح دهم، می‌دیدم اصلاً شدنی نیست.
اکنون بیش از نوزده سال و هفت ماه است که در کنگره حضور دارم و طی این سال‌ها فراز و نشیب‌های بسیاری را شاهد بوده‌ام. به قول آقای مهندس: «یکی بود، یکی نبود؛ غیر از خدا هیچ‌کس نبود.»
در تقویمی که قدیم در کنگره داشتیم، نوشته شده بود که نخستین جلسه با جمعی از «مرغان بال و پر شکسته» آغاز شد؛ کسانی که هر یک درگیر رنج‌ها و سختی‌های اعتیاد بودند. آن سال‌ها شرایط به گونه‌ای بود که نگهبان جلسه به دلیل مصرف سنگین هروئین مدام سرش روی میز می‌افتاد. امکانات امروز وجود نداشت و حتی یافتن آقای مهندس در میانه جلسه کار ساده‌ای نبود.
وقتی کنگره به اراک آمد، حدود بیست سال پیش، چند تن از عزیزان از تهران می‌آمدند و چراغ این مسیر را روشن نگه می‌داشتند. از جمله: آقای صداقت، آقای محمود هنربخش، مرحوم آقای غلامی، آقای سلامی، آقای حمید قادرپور، و آقای سیروس که اکنون در نشریات خدمت می‌کنند.
جلسه «بنیان»، جلسه یادآوری است؛ اینکه بدانیم چه کسانی بودند، چه اتفاقاتی افتاد و چگونه غیرممکنی، ممکن شد.
امروز با استاد خودم، آقای هنربخش، تماس گرفتم و تشکر کردم. این عزیزان بخشی از بنیان و ستون‌های کنگره هستند. آقای مهندس همیشه تأکید داشتند که یاد کنیم از کسانی که بودند، حرکت کردند، نقش خود را ایفا کردند و شاید امروز در میان ما نباشند.
تاریکی چگونه بازمی‌گردد؟
تاریکی زمانی بازمی‌گردد که ما ریشه خود، خانواده خود و بنیان خود را فراموش کنیم.
تمام کسانی که امروز در کنگره نیستند، دلیل اصلی خروجشان فقط و فقط «فراموشی» بود.
من خودم در شرایط بسیار دشواری بودم. یادم هست وقتی این عزیزان از مسافت‌های دور می‌آمدند تا به ما کمک کنند، برایم سؤال بود: چرا؟ برای چه کسی؟ چه چیزی باعث این همه محبت و بخشش شده است؟
یاد انسان‌هایی مثل آقای محمد هاشمی، آقای فاضلی و آقای میرزایی همیشه در ذهن من زنده است.
این جشن‌ها و هفته‌ها بی‌دلیل نیستند.
هفته‌ی راهنما برای این است که مقام و جایگاه راهنما یادآوری و تازه شود.
هفته همسفر برای یادآوری جایگاه عظیم همسفر است.
هفته بنیان هم برای این است که فراموش نکنیم چه کسانی این ساختار را پایه‌گذاری کردند و چه زحماتی کشیده شده تا امروز ما در آرامش و امنیت، در چنین شعبه‌ای آموزش بگیریم.
مشکل اعتیاد، جز در کنگره ۶۰، در هیچ‌جای دنیا حل نمی‌شود.
موارد بسیاری بوده که پزشکان از درمان آن ناامید شده‌اند، اما کنگره توانسته چنین انسان‌هایی را زنده کند و حیات دوباره ببخشد.


بسیاری از انسان‌ها—از نظر مالی، علمی، زمانی و حتی جانی—برای من و امثال من سرمایه‌گذاری کردند تا بتوانیم به زندگی برگردیم. من هیچ‌گاه راهنمایانم را فراموش نمی‌کنم. وقتی نام آقای هنربخش می‌آید، حال دلم خوب می‌شود؛ یاد آن روزهای سختی می‌افتم که برف سنگینی زمین را پوشانده بود و ما به سختی به خیابان می‌رسیدیم، اما آن‌ها آمده بودند… و همین حضورشان، دلیل بودنِ امروز ماست.
من بیشتر از این صحبت نمی‌کنم؛ از مشارکت دوستان استفاده می‌کنیم و می‌آموزیم.
به افتخار آقای مهندس و سپاس از اینکه به صحبت‌هایم گوش دادید

تایپ و عکس: مسافر جواد
ویراستاری، تنظیم و ارسال:
سافر معین(لژیون یازدهم)

«مسافران نمایندگی پروین اعتصامی اراک»
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .