جلسه چهارم از دروه ششم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره60 نمایندگی سلمان فارسی به استادی راهنما همسفر طاهره، نگهبانی پهلوان همسفر فائزه و دبیری پهلوان همسفر ناهید با دستور جلسه "بنیان کنگره60" روز دوشنبه 17 آذرماه 1404 ساعت 13:15 آغاز به کار نمود.

دوست داشتم در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. خدمت عزیزانی که امسال سال اول است که در لژیون سردار قرار میگیرند خوشآمد عرض کرده و برای آنها آرزوی بهترینها را دارم انشالله برکت این خدمت در زندگی آنهاجاری باشد که قطعاً همینگونه است و حسهای خوب را دریافت کنند. قبل از اینکه صحبت در مورد دستورجلسه "بنیان" را شروع کنم یک پیامی از استاد سردار بیان کنم که بیربط با دستورجلسه بنیان و لژیون سردار نیست.
"ما جمیعاً خشنودیم که ثمره تلاش شما و همراهان در تکتک به فرامین دیگر خواهد رسید که نشاط انسانها را در وصف حیات خالق نمایان میکند هر قدر که به جلوتر رویم نشانهها را دریافت خواهیم نمود این تحول بزرگ میباشد که انسانهای کوچک از درک آن قاصر هستند در واقع دست یافتن به شکار و هسته است که ظاهری ساده و درونی محتوایی بیپایان است". من نیز هفته بنیان را تبریک میگویم و برای تکتک ما هفتهای بسیار مقدس است. تولد ۲۸ سالگی آقای مهندس را خدمت ایشان و اساتید گرامی ایشان، خانم آنی بزرگ، دکتر امین، خانم کماندار، خانم شانی عزیز و همه اعضای C14 تبریک و شادباش عرض میکنم.
همچنین از خانواده بزرگ کنگره و از حضور شما عزیزان سپاسگزارم و از خداوند متعال برای وجود آقای مهندس و خانواده محترم ایشان سپاس بیپایان دارم. دستورجلسه بنیان است و اگر بخواهم در مورد بنیان صحبت کنم حقیقتاً برای من بسیار سخت است؛ زیرا باید در مورد شخصی صحبت کنم که وجود خود، آرامش زندگی و مسافرم را مدیون ایشان هستم، انشالله که خداوند یاری کند بتوانم حق مطلب را ادا کنم؛ زیرا این دستورجلسه برگرفته از ریشه عشق، محبت و ایمان است.
چهارشنبه آقای مهندس فرمودند: که در این هفته قدیمیها بیشتر درباره ساختار کنگره صحبت کنند تا افراد تازهوارد با این ساختار آشنا شوند و بدانند کنگره۶۰ چگونه شکل گرفته و چه مسیرها و فراز و نشیبهایی طی کرده تا به اینجا رسیده است. همچنین فرمودند: که یاد عزیزانی کنیم که در آن زمان با آقای مهندس همراه بودند و اکنون حضور فیزیکی ندارند یا کسانی که هنوز کنار ایشان هستند و برای پیشبرد اهداف کنگره۶۰ تلاش میکنند و از تلاش دست نکشیدند تا ما امروز روی این صندلی بنشینیم و به راحتی آموزش بگیریم.
هفته بنیان، هفته تولد کنگره است. حتما کتاب "عبور از منطقه۶۰ درجه زیر صفر" را خواندهاید که بیان میکند آقای مهندس 17 سال با اعتیاد درگیر بودند و در ماه مبارک رمضان به نظم دارویی خود رسیدند و از دل آن نظم، متدDST کشف شد و در تاریخ ۱۵ آذر ۷۶ به رهایی رسیدند. دو سال بعد تصمیم گرفتند کنگره۶۰ را با ۸ نفر از دوستان تأسیس کنند. زمانیکه آقای مهندس این روش را آغاز کردند، اعتیاد جرم بود و برای اثبات اینکه با مصرف مواد، فرد به درمان میرسد، ایشان سختیهای فراوانی کشیدند که ثابت کنند که من خود درمان شدم و سایرین نیز میتوانند مانند من به درمان برسند.
من هیچ آشنایی قبلی با کنگره۶۰ نداشتم، مسافرم به من گفت مکانی وجود دارد که میتوانم در آنجا مصرف مواد را کاهش دهم؛ اما به دلیل مصرف فراوان او ابتدا باید مصرف را کم میکرد. این موضوع برای من قابل قبول نبود؛ مسافرم از حال خوبی که در کنگره۶۰ داشت صحبت میکرد؛ اما باورم نمیشد. آقای مهندس سختیهای بسیاری را متحمل شدند که به مردم ثابت کنند درمان با شربت تریاک امکانپذیر است. ایشان در این راه خون دلها خوردند؛ اما از تلاش دست نکشیدند و بسیار بااستقامت ادامه دادند، دلیل این کار چه بود؟
زیرا در دل آقای مهندس عشق و محبت بود. او دوست داشت به انسانها کمک کند و همانطور که خود و خانواده نجات یافتند، دیگران نیز نجات پیدا کنند. آقای مهندس یک دانشمند است و قطعاً تمام شما به دستاوردهای او آگاهی دارید. او نخست با درمان اعتیاد آغاز کرد و گفتند که پرونده اعتیاد را بستیم. در ادامه به درمان نیکوتین پرداختند و برای ما D.sap را فراهم کردند که بسیاری از بیماریها با این محلول درمان شد. سپس درباره درمان اضافه وزن و چاقی صحبت کردند. کتابها و مقالات بسیاری نوشتند و بیشک کشفیات آقای مهندس نقش مهمی در زندگی مسافران و همسفران ایفا کرده و برای هر یک از ما اتفاقهای بزرگی رقم زده است.
آقای مهندس در ابتدا احیاء شدند و سپس توانستند هزاران نفر را احیا و به درمان قطعی برسانند، از جان و هستی خود مایه گذاشتند که درد و رنج مسافران کاهش یابد. بسیاری از اوقات از حق خود گذشتند، خانم آنی بزرگ هم به همین صورت در روز چهارشنبه مطرح کردند: برای خانوادههایی که درگیر اعتیاد هستند و ممکن است طلاق بگیرند، خوشحالند که مادر هستند و کانون خانواده را حفظ کردند. اگر خانم آنی بزرگ فداکاری نکرده بود، نمیدانم زندگی هر کدام از ما چه میشد.
سایر اعضای خانواده نیز بسیار اذیت شدند. اکنون کنگره۶۰ از کجا تا به کجا رسیده است؟ کشورهای مختلف از آقای مهندس دعوت به همکاری میکنند تا در مورد درمان بسیاری از بیماریها لاعلاج مقالاتی ارائه دهند. در مورد درمان اعتیاد متوجه میشویم منابع علمی و مالی کنگره به سرعت گسترش مییابد و انشاالله به کشورهای دیگر نیز منتقل میشود. هفته بنیان، هفتهای است با ریشه عمیق مانند بذری است که از خاک بیرون میآید و جوانه میزند و به درختی تنومند تبدیل میشود.
جشن بنیان کنگره۶۰ نیز از همان بذری برخاسته است که آقای مهندس خود ریشه این بذر هستند و مانند درختی تنومند شدند تا افراد بسیاری را از تاریکی اعتیاد بیرون آورند. مسافرها و همسفرانانی که حسهای آنها یخزده بود را نجات دهند و آنهایی که مانند درختان پوسیده یا موریانه خورده بودند را به انسانهایی استوار و قدرتمند تبدیل کنند. آقای مهندس در سیدی "زندگی" سالهای پیش فرمودند: که کنگره۶۰ یک موجود زنده است و جسم، روان و اندیشه دارد. به خاطر وجود این سه ویژگی، ما میتوانیم در کنگره زندگی کنیم و کنگره به دلیل داشتن این سه ویژگی خودجوش است.
ما هیچگاه به زور یا مبارزه برای تأمین منابع مالی خود اقدام نمیکنیم، بلکه از راههایی که به ذهن ما نمیرسد، تأمین میشود. سپس بیان کردند که کنگره مانند یک زمین بایری است که آماده کشت است و بارانهای الهی بر آن میبارد. باید مکانهایی ایجاد کنیم تا فراموششدگان در آن مکانها احیا شوند و به ارتقاء برسند. نگهبان لژیون سردار میگوید که در این مکانها به درمان قطعی میرسیم و این واقعاً شگفتانگیز است؛ گاه نیاز است تا اتفاقی رقم بخورد تا به عمق قضیه پیببریم.
اتفاقی که برای من افتاد چند شب گذشته دخترم بیمار بود و در بیمارستان دو مرد با اضطراب وارد شدند و به مسافرم گفتند که اگر اجازه بدهد سریعتر وارد مطب شوند؛ زیرا پسر آنها حال بسیار بدی داشت. مسافرم از ماجرا پرسید و آنها گفتند پسرشان قرص خورده و ضربان قلب بالا رفته است، لرزش زیادی دارد. مسافرم گفت که شاید قرصهای اعصاب خورده باشد. آنها تأیید کردند که قرصهای اعصاب مصرف کرده و مسافرم با کنایه پرسید که انگار دو تا تریاک مصرف کرده است.
همان لحظه پدر بیمار حالش بد شد و گفت چرا اسم تریاک را آوردی؟ دیگران توضیح دادند که ایشان ده سال است که ترک کرده و به همین دلیل هر بار که نام تریاک میآید حال او بد میشود. من هم گفتم که اگر مانند من کنگره۶۰ میرفتند، درمان میشدند و بدن ایشان دیگر به آن مواد احتیاج نداشت. او گفت که من ۲۵ سال مصرف تریاک، شیره و متادون داشتم؛ اما اکنون نزدیک ۱۲ سال است رها شده و سیستم ایکس بدنم فعال شده است. اگر اکنون تریاک کنارم باشد، هیچ حسی نسبت به آن مواد ندارم.
این را گفتم که متوجه شوید واقعاً درمان اعتیاد برای یک مصرفکننده معجزه است و به درک بزرگترین اتفاقی که در کنگره60 میافتد، برسید.
ما یک جمله در کنگره داریم که میگوید از خود نگذری به خود نرسی. یعنی تا از برخی خواستههای خود نگذریم، به حال خوش نمیرسیم و برای حفظ ساختار باید از خودگذشتگی نشان دهیم. در مورد صحبتهای خانم شانی عزیز که چهارشنبه بیان کردند، ما باید عشق و محبت کنگره را به بیرون منتقل کنیم.
آموزشهایی که در کنگره میآموزیم، آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است، پیوند محبت است که ما را به هم متصل نگاه میدارد، این حس دوست داشتن است که ما را از تاریکیها بیرون نگاه میدارد و با هم در کنگره رشد میکنیم تا به ارتقاء برسیم. حال باید کاری کنیم که علم کنگره۶۰ گسترش یابد. شاید اکنون که در مسیر لژیون سردار هستیم با چالشهایی روبهرو شده و اذیت شویم، اینها تنها برداشت من است که به ارتقاء برسم. هر کدام از ما در اثر فرو رفتن در تاریکیها بسیاری از تواناییهای خود را از دست دادهایم؛ اما با ورود به مسیر کنگره آنها را دوباره به دست میآوریم.
نباید این تواناییها به منیت منجر شود باید همواره در مسیر کسب علم، آموزش و تجربه باشیم تا تغییرات در درون شکل گیرد؛ زیرا کسب علم جزیی از فرایند تزکیه و پالایش است. باید همواره بیدار باشیم و حتی کوچکترین چیزها را نیز ببینیم و شکرگزار باشیم و بدانیم رسالت ما در کنگره۶۰ چیست؟ آیا میتوانم گره از کار دیگران باز کنم؟ آیا میتوانم آن آتش را به پرنده تبدیل کنم؟ برای فراموش نشدن، باید قدردانی را یاد گرفته و به خاطر آورم از کجا آمدهام. روز نخست ورود به کنگره را هرگز فراموش نکنم و این جشنها به من یاد میدهند تا قدردانی را بهتر بیاموزم.
آقای مهندس در سیدی فرمودند: هزاران کیلومتر بچهها آمدند تا یک نفر به درمان برسد، این نشان از عظمت کار آنها است. ما باید حواسمان به خودمان باشد مرتب و منظم به کنگره بیاییم، اگر میتوانیم خدمت کنیم، حتماً خدمت کنیم، سیدی بنویسیم، فرمانبردار باشیم و از حرمتها و قوانین کنگره که منشأ الهی دارند پیروی کنیم. فراموش نکنیم که این افراد چه سختیهایی کشیدهاند تا بتوانیم به آن حال خوش برسیم و از زحمات آنها قدردانی کنیم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم.



تایپیست: هسمفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون شانزدهم)
عکاس: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
ارسال: هسمفر فریده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون بیستوسوم)
همسفران نمایندگی سلمان فارسی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
185