جلسه اول از دوره سی و چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی میرداماد به استادی راهنما همسفر آنتینا، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «بنیان کنگره۶۰» روز دوشنبه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
بنیان از ریشه و اصل میآید از اینکه یک چیزی چطوری در نطفه به رشد گذاشته میشود، همه اینها کلمه بنیان را به ما نشان میدهد. آقای مهندس یک کاشف به تمام معنا و یک محقق هستند. سه مسئله که من در آقای مهندس دیدم و توانستند ما را در مدت ۲۸ سال در کنار هم به جلو ببرند به نقطهای که الان هستیم برسیم عشق، ایمان و محبت است. مسئله دیگر که در آقای مهندس میبینم و میتوان به عنوان یک شاخصه از ایشان نام برد، قدرت اثر گذاری است. هر انسانی که به این دنیا میآید به یک دلیلی میآید و قرار است یک اثری از خود به جا بگذارد و برود.
آقای مهندس اثر خودشان را گذاشتند، حالا من و شما قرار است در این جهان چه خط و ردی از خودمان به جا بگذاریم و برویم؟ هر کدام از ما به اندازه قدر و منزلت خودمان میتوانیم اثر گذاری داشته باشیم. اثر گذاری در تربیت فرزندانمان یا با یک رفتار تعاملی اجتماعی یا اثر گذاری در خانواده خود، مدرسه یا محیط کارمان، همه اینها باید در نظر داشته باشیم. اگر همیشه این اثر گذاری را مد نظر داشته باشیم، آن وقت میبینیم که تلاشهای ۲۸ ساله آقای مهندس صرفاً به ترک اعتیاد ختم نخواهد شد.
شاید جرقه اول ترک اعتیاد بود؛ اما همه ما شاهد هستیم که من و شمایی که در اینجا هستیم آیا ۱۴ سال پیش یا ۵ روز پیش هم همین بودهایم؟ هر کدام از ما وقتی نگاه کنیم میبینیم که قطع به یقین تغییر کردهایم و این اثر گذاری آقای مهندس بوده است؛ پس ما باید یاد بگیریم چه اثری بر دیگران و جامعه بگذاریم. در خاطرم هست که حدود ۱۵ الی ۱۶ سال پیش زمانی که وارد کنگره شدم اوایل خیلی ادا در میآوردم که اینجا اصلاً جای من نیست و چرا باید به اینجا بیایم.
اولین جایی که رفتم شهرداری کرداباد خیابان جی بود، در یک آنفی تئاتر که آقایان بودند و ما خانمها در یک اتاق دو در دو یک موکت پهن بود، مجبور بودیم دو زانو بنشینیم. قدر اینجا را بدانید، آن زانو نشستن من را به اینجا رسانید. یادی کنم از عزیزترین استادم خانم مرجان شریفیان که از شهرکرد میآمدند و خانم سودابه که هر هفته از تهران میآمدند و به ما آموزش میدادند. این نطفهها کاشته شد و بعد به مرور زمان رشد کردند و شعبههای دیگر راه افتادند و ما به اینجا رسیدیم از چرخش سبدها و از دلهای پاک که عاشقانه خدمت کردند به اینجا رسیدیم و چقدر خوب است که ما هم در هر قسمتی هر کاری که میخواهیم انجام دهیم، همین حسها را پس بدهیم.
آقای مهندس به من یاد دادند که اگر چهارچوب داشته باشی از دور خارج میشوی و یک جاهایی باید تغییر کنی، حذف کنی یا بازنگری کنی یا ارتقا دهی یا باید ایده جدید بدهی. یک زمانی در شعبه میآمدیم وقتی زنگ تفریحی میشد و میخواستیم سر لژیون برویم از شدت دود سیگار نمیتوانستیم نفس بکشیم، بعد گفتند آقایان بیرون سیگار بکشند و بعد به این نتیجه رسیدند که سیگار را کنار بگذارند و این مسئله اول از خود آقای مهندس شروع شد؛ پس من اگر بخواهم چیزی را به کسی القا کنم؛ باید اول از خودم شروع کنم. بالای منبر رفتن و بالای گود رفتن و اینکه خودم عمل نکنم فقط یک القای ظاهری است و هیچ نتیجهای نخواهد داشت. این تفکر سیستمی آقای مهندس است که ما میتوانیم در تمام مسائل زندگی خود اجرا کنیم.
تقدیر نامه لژیون سردار

جابهجایی خدمت نگهبانی

رهایی 40 سیدی: خانم یاسمین به راهنمایی خانم هاجر

رهایی 40 سیدی: خانمها مرجان و عفت
به راهنمایی خانم سمیرا

تجلیل راهنما همسفر زهرا



.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر لیلا و مسافر محمود
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)
رابط خبری: همسفر نرگس رهجو راهنما سمیرا همسفر (لژیون بیست و چهارم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هجدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
2286