جلسه دوازدهم از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی اردستان به استادی راهنما همسفر مهین، نگهبانی همسفر لیلی و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه «هفته بنیان» روز دوشنبه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
امروز بسیار خوشحالم که در کنار شما عزیزان حضور دارم. از همسفر زهره، ایجنت محترم، صمیمانه سپاسگزارم که این فرصت خدمت را در اختیار من قراردادند؛ همچنین از نگهبان و دبیر جلسه و از همهی شما عزیزان که با چهرههای زیبا و حضور پرانرژی خود فضای جلسه را روشن کردهاید، قدردانی میکنم. امیدوارم در کنار یکدیگر لحظات عالی، پرانرژی و سرشار از آموزش داشته باشیم. دستور جلسه امروز «بنیان کنگره» است، این روز برای همهی اعضای کنگره روز خاص و ارزشمندی به شمار میآید؛ زیرا اگر آن بنیان و ریشه در آن روز رقم نخورده بود و اگر به اذن الهی و خواست آقای مهندس فرمان این حرکت صادر نمیشد، امروز ما گرد هم نمیآمدیم و چنین جمعی شکل نمیگرفت.
هر یک از ما اگر به گذشتهی خود بنگریم، درمییابیم که در اعماق تاریکیها گرفتار بودیم؛ اما به لطف خداوند و با حرکتی که آقای مهندس آغاز کردند، راه خروج از تاریکی بنانهاده شد؛ بنابراین امروز حال و هوای جشن داریم؛ همانطور که آقای مهندس میفرمایند: «من بنیانگذار نیستم، بلکه بنیان کنگره هستم.» واژهی بنیان نشاندهندهی ریشه و اصل این حرکت عظیم است. افتخار ما این است که شاگرد آقای مهندس هستیم و هرچه میگوییم، در حقیقت درس پس دادن از آموزشهایی است که ایشان به ما آموختهاند. طبق دستور آقای مهندس، در این هفته قرار است از خاطرات گذشته و روند شکلگیری کنگره یاد کنیم تا ارزش این مسیر بیشازپیش درک شود.
رسالت ما این است که تجربهها و سخنان پیشکسوتان ماندگار شود تا برای نسلهای بعدی باقی بماند. واژهی بنیان از بن و ریشه گرفتهشده است. آقای مهندس بهجای واژه «بنیانگذار» از «بنیان» استفاده میکنند؛ زیرا بنیان به معنای اصل و پایه است؛ اگر ریشه سالم باشد، درخت نیز سالم رشد میکند و شاخهها، برگها و میوههای آن قابلاستفاده خواهند بود. حرکت عظیمی که از ماه مبارک رمضان آغاز شد و با فراز و نشیبهای فراوان ادامه یافت، بنیان کنگره را شکل داد. همهی این مسیر در کتاب «عبور از منطقه ۶۰درجه» ثبتشده است؛ از جدولهای مربوط به دارو گرفته تا پیام «باوری در ناباوری» که نشاندهندهی ایمان و تلاش آقای مهندس و همسفر آنی بزرگ است.
بسیاری از ما با شک و تردید وارد کنگره شدیم و نمیدانستیم آیا امکان رهایی وجود دارد یا نه؟ اما با حضور در جلسات، مشاهدهی رفتار اعضا و دیدن کسانی که پیشتر طعم شیرین رهایی را چشیده بودند، باورمان تغییر کرد. همانگونه که آقای مهندس میفرمایند: «در همین دنیایی که عصا را از نابینا میدزدند، کسانی هستند که چراغ روشن میکنند و مسیر را هموار میسازند.» نخستین جلسات در بهزیستی خیابان احمدِ دلیل اصفهان برگزار میشد. سالن کوچکی در اختیار کنگره قرار داشت و اعضا با تلاش فراوان آن را آماده میکردند. نوشتارها ساده با نخ و میخ آویزان میشد و همه با همکاری یکدیگر مقدمات جلسه را فراهم میکردند.
درآنزمان جلسات جداگانه برای مسافران و همسفران وجود نداشت، راهنمایان از تهران میآمدند و با عشق و محبت آموزشها را منتقل میکردند. یکی از خاطرات بهیادماندنی مربوط بهروزی سرد در زمستان بود که درِ سالن بسته شد؛ ولی اعضا ناامید نشدند؛ چادری برپا کردند و جلسه را در فضای باز برگزار کردند. این روحیهی همدلی نشان داد که کنگره تنها یک مکان نیست؛ بلکه یک باور و عشق مشترک است. نخستین آزمونها در شرایط بسیار ساده برگزار میشد؛ کنار جوی آب، روی آجرها مینشستیم و برگهای دریافت میکردیم، تنها کتاب عبور از منطقه ۶۰درجه زیر صفر و چند نوار کاست در دسترس بود.
بعدها سیدیها و سپس کتاب «عشق» منتشر شد. این تلاشها نشان میدهد که مسیر کنگره آسان نبوده؛ اما عشق سختیها را به شیرینی تبدیل کرده است. جلسات بهمرور در مکانهای مختلف برگزار شد: از کتابخانهی محلهی «ابر» تا سولهای که آقای کردگاری در اختیار کنگره گذاشت. سالها جلسات مشترک برگزار میشد تا اینکه در شعبه ارغوانی کردگاری، جلسات همسفران جدا شد و نخستین راهنمایان همسفر در اصفهان مسئولیت را پذیرفتند. در جشنهای تولد، راهنمایان خانواده در کنار ما حضور داشتند و یادآوری میکردند که همهی ما به کنگره بدهکاریم. حضور در کنگره رسالتی دارد؛ مثل آموزش درست، گوش دادن به راهنما، حضور بهموقع و تلاش برای اجرای صحیح آموزشها است. امروز آموزشها در کنگره به بهترین شکل ارائه میشوند و تازهواردان با امید وارد میشوند. وظیفهی ماست که این امید را در دل آنان زنده کنیم.
کنگره، مانند گردباد است؛ اگر در کارمان تعلل کنیم، نخستین کسی که از مسیر خارج میشود خود ماهستیم. امروز پروندهی درمان اعتیاد بستهشده و موضوعات جدیدی مانند درمان بیماریها و تغذیهی سالم مطرحشدهاند. این مسئولیت بزرگ بر دوش ماست تا امانتی که دریافت کردهایم، درست و کامل به نسلهای آینده تحویل دهیم. به لطف خداوند و با توصیهی آقای مهندس، پس از سالها دوباره به تحصیل پرداختم و موفق شدم دورهی کارشناسی ارشد خود را به پایان برسانم و این نشان میدهد که قرار گرفتن در صراط مستقیم آسان نیست؛ اما اگر درست قدم برداریم، ما را به آرامش درونی میرساند. امروز بسیار خوشحالم که در جمع شما عزیزان حضور دارم و شاهد رشد و شکوفایی کنگره هستم. رسالت ما این است که پیام کنگره را به دیگران برسانیم، همسفران را دعوت کنیم تا آموزش ببینند و در شهر خود بهترین امکانات را برای خدمت به نیازمندان فراهم کنیم.
تقدیر از نگهبان سایت و معرفی نگهبان جدید



تایپیست: راهنمای تازهواردین همسفر اعظم (لژیون مرزبانی)
عکاس: همسفر ستاره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویراستار: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر اکرم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
210