(برداشت از سیدی خروج از تاریکی)
گاهی افراد فکر میکنند بیشترین آسیب را فقط مصرفکننده میبیند، اما واقعیت این است که خانوادهها چند برابر ضربه میخورند، بودن در تاریکی، مشکلات و سختیها برای همه پیش میآید؛ هیچ شخصی روی زمین نیست که بیمشکل باشد و اگر انسان واقعاً هیچ دغدغهای نداشته باشد، آخر از بیمعنایی خسته میشود و خود را نابود میکند. حالا سؤال اصلی این است: با این همه مشکل باید چه کار کنیم؟
هیچ شخصی نمیتواند یکباره از تاریکی بیرون آید، همانطور که نمیشود یکمرتبه از دل ظلمت به میان نور آمد، جهش ناگهانی مخرب است، مثل درمان سقوطآزاد که ظاهر آن رهایی است اما آن حال خرابی همیشه میماند. خروج از تاریکی بستگی به عمق آن دارد، هرچه جهل و ناآگاهی بیشتر باشد، تاریکی عمیقتر و بیرون آمدن از آن سختتر است؛ هیچ بندی یکمرتبه پاره نمیشود، باید با علم، آگاهی و فهم بندها را یکییکی باز کنیم.
همیشه تلاش میکنیم، اما نامردمیها و ناملایمتیها گاهی دل ما را میشکند، با این حال نباید ناامید شویم، زندگی دریایی بیکران است؛ غمها طولانیاند و شادیها کوتاه، اما همین شادیهای کوتاه میتوانند مسیر را روشن کنند. دردی که انسانها میکشند بیشتر از ندانستن است، نه نداشتن، هر چه آگاهتر شویم، آرامتر و متعادلتر میشویم، رسیدن به تعادل مقصد نیست، مسیری است که پایان ندارد؛ باید یاد بگیریم رشد کنیم و بدون ترس جلو برویم، سختیها همیشه هستند، اما وقتی ساخته شویم، این سختیها دیگر نمیتوانند ما را بشکنند؛ این ما هستیم که آنها را میشکافیم و جلو میرویم.
(برداشت از سیدی حقیقت)
جهانبینی، علم و دانش کلید رفع مشکلات زندگی هستند، کسیکه جهانبینی به دست میآورد نباید منیت به خرج دهد، به دست آوردن جهانبینی باید بهگونهای باشد که بین شخص و اطرافیان شکافی ایجاد نکند و دیگران را هم مورد قضاوت قرار ندهد. وقتی در دیگران منیت، حسادت، کینه و نفرت را دیدید، باید آنها را ببخشید و فرصت دهید، همانگونه که برای شما زمان برد تا متوجه ترسها و کینه خود شدید و آنها را شناختید، به همان اندازه باید به انسانها فرصت داد تا مسیر و راه درست را پیدا کنند؛ اگر چنین دیدگاهی در شخص ایجاد شود به جهانبینی درست، کلید علم و دانش و معرفت رسیده است.
تنها پیدا کردن جهانبینی و کسب علم و دانش کافی نیست، بلکه نحوه چگونه استفاده کردن از آنچه به دست آوردهایم مهم است؛ اگر شخص به مقام و جایگاهی رسید، مهارتی کسب کرد و در انجام یک کاری توانایی به دست آورد و در خلقوخو، روان و دیدگاه او منیت و تغییر منفی ایجاد نشد، معرفت را کسب کرده است، در چنین وضعیت مثبتی مسیر دریافتی شخص ادامه دارد، در غیر این صورت کلیدهای علم، دانش و معرفتی که به دست آورده معکوس و متوقف میشود؛ چرا که در جهان هستی و طبیعت قانون تعادل برقرار است، پس باید به حسها و نوع دیدگاه توجه کنیم.
حقیقت دو تعریف دارد: 1: حقیقت یعنی آنچه بوده، هست و خواهد بود؛ یعنی چیزی که حق، درست، واقعیت و راستین است، در قوانین هستی حقیقت در هماهنگی است مثل راست گفتن، یتیمنوازی و قوانین علم، اینها در هر زمانی صادق و درست هستند. ۲: تعریف دوم، بعضی وقتها انسانها در این تصور هستند حقیقت آن چیزی است که به نفع آنها باشد و خواستههای شخص را برآورده کند، حال چه خواستهها معقول و چه نامعقول باشند.
در جهانبینی آنچه انسان آموزش میبیند، به تنهایی کافی نیست، یعنی فقط به دست آوردن علم و دانایی کفایت نمیکند، زمانیکه انسان نتواند از منفعت و خواسته نامعقول خود بگذرد، رشد پیدا نکرده و به تکامل نرسیده است؛ وقتی در به دست نیاوردن خواستهها دگرگونی ایجاد شود، در درون هم دگرگونی ایجاد میشود. انسان چیزی نیست، جز آنچه تلاش میکند، کسیکه با سختی روبهرو شده و مقابله کرده رنج را میشناسد و نقطه تحمل او در برابر هر مسئلهای بالا میرود.
نویسندگان: همسفر لیلا، همسفر تکتم، رهجوهای راهنما همسفر مریم (لژیون ششم)
رابطخبری: همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر معصومه ( لژیون هفتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
82