به نام قدرت مطلق الله
«شکوفهها در بهار میرویند و ریشهها در پاییز محکم میشوند.»
من آن شکوفهٔ روییده در بهار رنگارنگ کنگرهام، اما خوب میدانم این بهار از دل زمستانی روییده که عبور از سرمای ۶۰ درجهٔ زیرِ صفرِ آن مستلزم مقدمهای بوده به نام پاییز... . من یکی از شکوفههای درخت کنگره ۶۰ هستم؛ درختی با ریشهای اصیل و ارغوانی که فرّ ایزدی دارد؛ ریشهای که سیلیِ طوفانهای بیرحم پاییز را به جان خرید تا هرچه بیشتر در زمین علم و ایمان رسوخ کند و حقیقت آن را بشکافد؛ حقیقتی به نام محبت. اما آن چیزی که این حقیقت را از ریشه به شاخه و شکوفه متصل میکند تنه یا ستونی است به نام «دیدهبان» ناظران این نظامِ امن و مطمئن.
در شعبهٔ خمین میزبان دیدهبان مسافر، آقای اصغر منصوری بودیم و شما را به گفتوگویی صمیمانه و پُرمحتوا با ایشان دعوت میکنیم. دیدهبان مسافر اصغر منصوری با آنتی ایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند؛ ۱۳ ماه به راهنمایی آقای مهندس حسین دژاکام با روش DST و داروی OT سفر کردند و امروز نزدیک به ۱۵ سال است که آزاد و رها هستند. رشتهٔ ورزشی ایشان در کنگره ۶۰ شنا و والیبال است.

برای شما بهعنوان یک دیدهبان، در بازدید از شعب مختلف چه مواردی بیشترین اهمیت را دارد؟
سلام دوستان، اصغر هستم، مسافر. خیلی خوشحالم که خداوند اجازه میدهد در مسیری حرکت کنیم که هر ثانیه حالمان بهتر میشود و این نشانگر درستبودن آموزشها و علمیبودن این راه است. در مورد سؤالی که پرسیدید باید بگویم مسئلهای که در بازدید از شعب بیشترین اهمیت را دارد این است که قوانین و حرمتها در آن شعب اجرا شود و بین اعضای کنگره، مخصوصاً عزیزانی که پیمان بستهاند و مسئولیتی دارند، هماهنگی و همدلی وجود داشته باشد. این بهترین کار است؛ یعنی در کنگره ۶۰ همهٔ مسئولیتها مشخص و تابلوگذاری شدهاند و مهمترین بخش این است که آنها را بهدرستی انجام بدهیم. وقتی درست انجام بدهیم، مطمئن باشید بیشترین اثر را خواهد داشت.
از نظر شما بهعنوان یک دیدهبان، مهمترین عوامل در برقراری پیوند محبت، نظم و شکوفایی در یک شعبه چیست؟
اولین و مهمترین عامل «خواسته» است؛ اینکه ما خواسته داشته باشیم و بخواهیم آن را انجام بدهیم. عامل دوم این است که قوانین را درست اجرا کنیم. وقتی قوانین را درست اجرا کنیم، لذت میبریم؛ وقتی لذت ببریم، ایمانمان بیشتر میشود و وقتی ایمانمان بیشتر شد، همدلی خودبهخود ایجاد میشود. برای توضیح این موضوع مثالی میزنم: یک رستوران خوب را به شما معرفی میکنند؛ وقتی میروید و غذا میخورید، لذتی که از آن بهدست میآورید ایمان شما را بیشتر میکند و همین باعث میشود دوباره به آنجا مراجعه کنید. کنگره ۶۰ هم همینطور است. تا انجام ندهی، لذتش را درک نمیکنی و اگر آن لذت را حس نکنی، قطعاً از کنگره فاصله میگیری. این لذت چگونه به وجود میآید؟ با «خوردنِ طعام کنگره». طعام کنگره یعنی قوانین، حرمتها و نوشتن سیدیها. مهمترین موضوع، سیدیها هستند؛ اگر سیدیها را بنویسیم، مطمئن باشید همان همدلی و اتفاقی که اشاره کردید بهوجود میآید.
شعبی که از نظر تعداد و عملکرد بخش همسفران قدرتمند هستند، چه تفاوتی با بقیه دارند؟
میتوان گفت تفاوت از زمین تا آسمان است. همسفران ساختار و اسکلت کنگرهاند؛ نقش بسیار مهمی دارند. در آمارها و تحقیقات مشخص شده که بیشترین ریزشها مربوط به مسافرانی است که همسفر ندارند. در بازدیدها مشاهده میکنیم شعبی که تعداد همسفرانشان برابر یا نزدیک به تعداد مسافران است، هیچ کمبودی ندارند و قدرت آنها بیشتر است. در مقابل، شعبی که تعداد همسفرانشان کمتر است، معمولاً ضعف بیشتری دارند.
با توجه به حساسیت آقای مهندس نسبت به خانمهای مسافر، تأسیس نمایندگی مخصوص آنها مستلزم چه شرایطی است؟
بخشی از اهمیت این موضوع به مظلومبودن خانمهای مصرفکننده مربوط است. یک آقا بهراحتی میگوید مصرفکننده است، اما یک خانم این اجازه را در جامعه ندارد. آقای مهندس میخواهند این قبح شکسته شود. برای همین است که شعب خانمهای مسافر معمولاً در بهترین نقاط شهر خریداری یا اجاره میشوند؛ چون ایشان میخواهند این موضوع عادی شود که خانم مصرفکننده هم مثل آقا «انسان» است. اما در خصوص ایجاد شعبه برای خانمهای مسافر باید گفت تأسیس شعب در هر استان به توان و عملکرد مسافران و همسفران آن استان و همچنین آمادگی راهنماهای استانهای مجاور بستگی دارد تا بتوانند شعب جدید را پشتیبانی کنند. به تجربه میتوان گفت هر استان که کارنامهٔ قویتری داشته باشد، زودتر اجازهٔ تأسیس شعبهٔ ویژهٔ خانمهای مسافر را دریافت میکند.
سفر تغذیهٔ سالم چه تأثیر درونی روی شما داشته است؟
چند روز پیش خدمت آقای مهندس عرض کردم: سفر تغذیهٔ سالم از سفر ایکس بهتر است. چرا؟ چون ما قبلاً اهمیت زیادی برای آن قائل نبودیم. قدیمیها میگفتند «الهی چاق بشوی»، و ما فکر میکردیم چاقی خوب است؛ اما اینطور نبود. من با روش دژاکام سفر کردم و میتوانم بگویم سفر تغذیهٔ سالم از بسیاری جهات تأثیر بهتری روی من داشته است. مثلاً در ظاهر: قبلاً با ۴۰ کیلو اضافه وزن هر جا میرفتم کسی باور نمیکرد مصرفکننده بودهام. اما امروز هرکس من را میبیند میگوید چقدر لاغر شدهای و روش کاهش وزنم را میپرسد. کاهش وزن با روش دژاکام بهسادگی انجام میشود و این نتیجهٔ علم و دانش آقای مهندس است. امیدوارم خداوند سایهٔ ایشان را بر سر ما مستدام بدارد.
نقش سپاسگزاری در درمان اعتیاد و نجات از رنجها چیست؟
سپاسگزاری در کل هستی یک قانون است. اگر چیزی را میخواهیم باید بابت داشتههای دیروز سپاسگزاری کنیم تا دوباره به ما داده شود. ناسپاسی رزق را نمیبندد، اما اثر و برکت آن را از بین میبرد. اگر منِ اصغر که درمان شدهام سپاسگزار نباشم، از مرزبان یا نگهبان یا خدمتگزار شعبه تشکر نکنم، مطمئناً آن روز هیچ دریافتی نخواهم داشت. خداوند میفرماید: «اگر سپاسگزاری کنید، نعمت شما را افزون میکنم.» در کنگره بهوضوح دیدهایم که تشکر باعث حال خوب، رشد و دریافت بیشتر میشود. خداوند میگوید: «نیازی نیست از من تشکر کنید؛ از مخلوق من تشکر کنید.»
خدمت کردن چگونه در فراهمآوردن آموزش سالم و تجربهٔ مفید به ما کمک میکند؟
من همیشه با کلمهٔ «خدمت» مشکل داشتم؛ چون خدمت یعنی کاری انجام بدهی بیآنکه چیزی دریافت کنی. اما مگر میشود یک روز به کنگره بیایی و چیزی دریافت نکنی؟ بهمحض اینکه نیت کمک میکنی، خداوند اول به تو میدهد و بعد تو خدمت میکنی. پس این خدمت نیست؛ آموزش است. در جهانبینی ۲ گفته شده: آموزش → تجربه → تفکر. آموزش بدون تجربه هیچ دانایی ایجاد نمیکند. اگر بدانی چه باید بکنی اما انجام ندهی، آن علم مثل خوره عمل میکند و حتی آسایش انسان را برهم میزند. خداوند در قرآن میگوید: «وای بر نمازگزاران»؛ یعنی حتی کسی که عمل میکند هم اگر در عملش عمق و توجه نباشد، سودی نمیبرد. بنابراین همراه آموزش، «تجربه» است که صفتهای انسان را تغییر میدهد.
احترام به پیشکسوتان چه ارتباطی با رشد علمی و معنوی در کنگره ۶۰ دارد؟
ابتدا میپرسم: پیشکسوت در کنگره کیست؟ نه هر خدمتگزاری پیشکسوت است و نه هر راهنما. پیشکسوت کسی است که خیرش به کل سیستم برسد؛ کسی که حضورش حال انسان را خوب کند. احترام به پیشکسوتان باعث افزایش نعمت میشود. مثال ساده: وقتی دو فرزند دارید و یکی از آنها بابت بستنی تشکر میکند، فردا کدامیک را به یاد میآورید؟ همان که تشکر کرد. این قانون هستی است. وقتی از کسی که به شما آموخته تشکر میکنید، نعمت دوباره به شما بازمیگردد. پیشکسوت میتواند حتی فرزند شما باشد؛ هرکس که حال شما را خوب میکند مربی و پیشکسوت شماست. بزرگی به سن و جایگاه نیست؛ بزرگ کسی است که حتی با یک سلام حال دیگران را خوب میکند.
لطفاً حس خود را نسبت به شعبهٔ خمین بیان کنید.
هر بار به خمین میآیم واقعاً اوقات خوشی را سپری میکنم. رشد قابلتوجهی در بین شما دیده میشود. حتی آقای مهندس نیز چند روز پیش فرمودند از هر دو شعبهٔ خمین بسیار راضی هستند. حس خوب یک شعبه از آجر و ساختمان نیست؛ از انسانهاست.
پدر و مادر شعبه ایجنت، مرزبانان و راهنمایان هستند. اگر یکدل باشند، حس شعبه خوب است. اگر شعبهای خوب است بهخاطر رعایت قوانین، حرمتها و نبود ارتباطات بیرونی غیرضروری است. امیدوارم موفق باشید.
سخن پایانی
از آقای مهندس و خانوادهٔ محترمشان تشکر میکنم؛ از دانشمند بزرگی که نهتنها اعتیاد ما را درمان کرد بلکه ما را احیا کرد. امروز وقتی وارد شعبه خمین شدم قبل از جلسه، خانمی به من سلام کرد؛ انگار هزار سال است همدیگر را میشناسیم. آقای مهندس روحهای مشترک را کنار هم جمع کردهاند. ایشان هنر زندگی در کنار هم را به ما آموختهاند و هنوز هم شبانهروز تلاش میکنند تا ما آسوده باشیم. از خداوند باید تشکر کنیم که این مرد بزرگ را سر راه ما قرار داد.
از دیدهبان مسافر، آقای اصغر منصوری، بابت حضورشان در شعبهٔ خمین و این گفتوگو سپاسگزارم و برای ایشان سلامتی و عزت طلب میکنم. از همراهی شما مخاطبان گرامی نیز تشکر میکنم.

مصاحبهکننده: مرزبان همسفر زینب
طراح سؤالات، تایپ و ویرایش: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر ملیحه
ارسال: همسفر فهیمه، رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)، نگهبان سایت
نمایندگی:همسفران خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
236